داستان ملاقات عالم سنّی با حضرت مهدی (عج)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی از بزرگان اهل سنت به وجود اصل امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اقرار کردهاند.[1] با این وجود عدهای از اهل سنت معتقد هستند که امام زمان هنوز به دنیا نیامده است. اما جالب است بدانید که بعضی از بزرگان اهل سنت علاوه بر اعتقاد به زنده بودن امام زمان، داستانهایی هم بر ملاقات با آن حضرت نقل کردهاند.
شعرانی از بزرگان اهل سنت، ملاقات شیخ حسن العراقی از عرفا و بزرگان اهل سنت با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چنین نقل میکند: «از جمله آنها، شیخ عارف به خدا، آقای من حسن عراقى است که در کوم، بیرون باب شعریه نزدیک برکه رطلى و جامع بشیرى دفن شده است. من با آقایم ابو العباس حریثى به نزد او میرفتیم، حسن عراقى گفت: از آن جایی که من از کودکى با تو رفیق بودم، مىخواهم حکایت خودم را برایت بگویم گفتم: بگو. گفت: من جوانى از اهل دمشق و صنعتگر بودم. روزی از روزهاى جمعه همراه رفقایم مشغول کار بیهوده و نوشیدن شراب بودیم که پیام آگاه کننده و الهام گونهاى از جانب خداوند برایم آمد که آیا براى این کارها خلق شدهام؟ بعد از آن، از از آن کارها دست کشیدم و رفقایم را ترک کردم، دوستان دنبال گشتند؛ اما مرا نیافتند. وارد مسجد جامع بنى امیه شدم و دیدم که شخصى روى منبر در باره مهدى علیه السلام سخن مىگوید. بعد از شنیدن آن سخنان مشتاق دیدار مهدی شدم. پس در هر سجدهاى که میکردم از خداوند میخواستم که دیدار او را نصیبم کند. تا این که شبى بعد از نماز مغرب، نماز نافله میخواندم که شخصى پشت سر من نشست و دست روی شانهام گذاشت و فرمود: فرزندم خداوند دعاى تو را مستجاب کرد، تو را چه شده است، من مهدى هستم. گفتم: آیا به خانه ام مىروی؟ فرمود: بلى. همراه من به خانه رفت و فرمود: جاى خلوت برایم آماده کن. من جاى خلوتى آماده کردم آن حضرت هفت شبانه روز ماند و مرا ذکر خدا یاد داد و فرمود: به تو ذکری یاد مىدهم تا انشاء الله بر آن مداومت کنى: یک روز روزه بگیر و یک روز افطار کن و هر شب پانصد رکعت نماز بگذار. گفتم: بلى. من هر شب پشت سر او پانصد رکعت نماز مىکردم. و من جوان بىریش و نیکو صورت بودم. مىفرمود: فقط پشت سر من بنشین و من همن کار را مىکردم. عمامه او همانند مردم عجم بود و عبایش از کرک شتران بود. پس از گذشت هفت روز خداحافظى کرد و رفت و به من فرمود: اى حسن، چیزى که بین من و تو اتفاق افتاده با کسى دیگر اتفاق نیفتاده، پس بر ذکری که یادت دادم، مستدام باش تا جائى که بتوانى؛ چرا که من عمر طولانى خواهم داشت.»[2]
به هر حال این داستانی بود که در کتاب شعرانی که از علمای اهل سنت آمده است و ایشان هم شخصیت بزرگی در بین علمای اهل سنت دارد. آلوسی از بزرگان اهل سنت این چنین شعرانی را ستایش میکند: «مولای ما شعرانی که او از بزرگان اهل سنت و بلکه از بزرگان مسلمان است.»[3]
پینوشت:
[1]. اثبات امام زمان طبق کتب اهل سنت...
[2]. برای مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید...
[3]. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج ۱، ص ۲۲۱، چاپ: دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان
افزودن نظر جدید