مواضع عالمان شیعی در قبال سیاست‌های شبه‌مدرن دولت پهلوی اول

  • 1394/04/13 - 20:08
ارکان سازنده دولت مطلقه ایرانی در مقاطع مختلف زمانی در سیاست‌های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی، بازتاب گسترده‌ای یافت. ابتدا رویکرد حمایتی و تظاهرگرایانه مذهبی اتخاذ شد اما به مرور زمان، تجددطلبی فرهنگی و مذهبی تحت تأثیر اندیشه لیبرالیسم و ناسیونالیسم، جایگزین شد که رویکرد و مواضع مقامات مذهبی ایران نیز تابعی از این متغیر قرار گرفت...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ارکان سازنده دولت مطلقه ایرانی در مقاطع مختلف زمانی در سیاست‌های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی، بازتاب گسترده‌ای یافت. ابتدا رویکرد حمایتی و تظاهرگرایانه مذهبی اتخاذ شد اما به مرور زمان، تجددطلبی فرهنگی و مذهبی تحت تأثیر اندیشه لیبرالیسم و ناسیونالیسم، جایگزین شد که رویکرد و مواضع مقامات مذهبی ایران نیز تابعی از این متغیر قرار گرفت. گروهی سیاست تقیه و در نهایت انزواگرایانه را پیش گرفته و در عمل محکوم به عدم مخالفت علنی شدند و عده‌ای نیز به صورت مستقیم وارد مبارزه‏ با دولت مطلقه شده و در نهایت تنی چند از وعاظ و روحانیان بی‌بهره از تقوا در جبهه حمایت‌گرایانه قرار گرفتند.
مقدمه
در مورد ماهیت و پیدایی دولت شبه‌مدرن پهلوی تاکنون نظریه‌پردازی‏های گوناگونی ابراز شده که از آن جمله می‏توان به این نظریات اشاره کرد: استبداد شرقی، شبه‌مدرنیسم، دولت وابسته، سلطانیزم، دولت تحصیل‌دار، دیکتاتوری سلطنتی، دیکتاتوری سلطنتی و نظامی، دیکتاتوری مدرن، پاتریمونالیسم، نئوپاتریمونالیسم، دولت اقتدارگرای نوساز و نظریه دولت مطلقه. این نوشتار کوششی است تا نشان دهد شکل‌گیری دولت شبه‌مدرن پهلوی با توجه به واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی دوران پس از مشروطیت با چارچوب نظری دولت مطلقه بر اساس الگوی نظری «جان فرانکو پوجی» سازگاری بیشتری دارد. در چارچوب نظری وی، سه شاخصه مرکز قدرت در دربار، دیوان‌سالاری و ارتش مدرن مورد تأکید قرار می‏گیرد. بر خلاف دولت‌های مطلقه در اروپا که پس از قرن هفدهم با مبانی فکری جنبش اصلاحات و تحت تأثیر اندیشه‏های سیاسی «ماکیاول» و «بدن» شکل‏ گرفتند، عملاً در ایران نمی‏توان تا اواخر دوره قاجاریه از دولت مطلقه سخن گفت؛ چرا که دولت متمرکز قدرت‌طلب، زاییده حوادث و تحولات پس از مشروطیت در ایران بوده که با تمرکز در منابع قدرت، گسترش دیوان‌سالاری در حوزه‏های مختلف اجرایی، قضایی، تقنینی، آموزشی و فرهنگی با از بین بردن قدرت‏های ذره‏ای مرکزگریز و تحت انقیاد در آوردن آنها توسط ارتش مدرن و آموزش‌دیده و با گسترش سلطه‏ مطلقه‏ به همه مناطق ایران همراه بوده است.
ما در این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که شکل‌گیری دولت مطلقه شبه‌مدرن پهلوی چه بازتابی در سیاست‌های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی داشته و مواضع و رویکردهای مقامات مذهبی ایران در قبال آن سیاست‌ها چه بوده است؟
در ایران، ارکان سازنده‏ دولت مطلقه به صورت اساسی در متغیر «سیاست‌های فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و اقتصادی» و نیز متغیر «امنیت»، ظهور و بروز یافت؛ بنابراین، مواضع و رویکردهای مقامات مذهبی ایران نیز تابعی از این متغیرها می‏باشد که در طول پژوهش، متغیر سیاست‌های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی دولت شبه‌مدرن پهلوی و مواضع عالمان دینی با روش توصیفی و تبیینی و با تأکید بر مطالعات میدانی و کتابخانه‏ای و بر اساس الگوی نظری «فرانکو پوجی»، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
در یک تقسیم‌بندی کلان، مواضع و رویکردهای مقامات مذهبی شیعی نسبت به سیاست‌های گوناگون فرهنگی، مذهبی و اجتماعی دولت مطلقه شبه‌مدرن در قالب این مواضع قابل تشخیص و مطالعه است: 1. سیاست و موضع تقیه و انزواگرایانه. 2. سیاست و موضع مبارزه‏گرایانه. 3. سیاست و موضع حمایت‏گرایانه. این مواضع و رویکردها در طول حیات دولت مطلقه، فراز و نشیب‏هایی نیز داشته که در طول بررسی و پژوهش به آنها نیز پرداخته خواهد شد.
لازم به یادآوری است که پیدایی دولت شبه‌مدرن پهلوی اول با چارچوب نظری دولت مطلقه، به صورت جدی مورد کاوش علمی قرار نگرفته و بازتاب آن در مقاطع مختلف زمانی در مواضع و رویکردهای عالمان دینی در قبال سیاست‏های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی و ابعاد نظری آن نیز، مورد پژوهش قرار نگرفته است و چند اثر منتشره نیز فاقد چارچوب و خاستگاه نظری و نیز گونه‏شناسی مواضع و رویکردهای عالمان دینی بوده و تنها به گزارش عملکرد سیاسی و فرهنگی روحانیان در دوران (1305 ـ 1320ش) پرداخته‏اند.
در این مقاله ابتدا چارچوب نظری پیدایی دولت مطلقه در ایران با الگوی نظری «جان فرانکو پوجی» با سه شاخصه‏ تمرکز قدرت در دربار، دیوان‌سالاری و ارتش پیشرفته و مدرن، مورد بررسی قرار گرفته و با ارایه چارچوب نظری دولت مطلقه شبه‌مدرن پهلوی، راه برای بررسی مواضع و رویکردهای مقامات مذهبی ایران نسبت به سیاست‌های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی تسهیل می‏شود.
به‌ سوی یک چارچوب نظری در پیدایی دولت مطلقه شبه‌مدرن در ایران
در ساحت نظریه‌پردازی الگوی دولت مطلقه، پژوهشگران و نظریه‌پردازانی همچون ماکس وبر، دوتوکویل، فردریش انگلس، کارل مارکس، اندرو وینست و ... وارد عرصه نظریه‌پردازی شده‌اند. در پژوهش حاضر الگوی نظری «جان فرانکو پوجی» از میان نظریه‌های گوناگون دولت مطلقه، برای بررسی دولت مطلقه شبه‌مدرن پهلوی، به سبب انطباق آن با واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی در ایران انتخاب شده است.
در الگوی نظری «فرانکو پوجی» ارتش مدرن، تمرکز منابع قدرت در پادشاه و دربار و بوروکراسی و دیوان‌سالاری مورد تأکید قرار گرفته و در مقاله حاضر، پیدایی دولت مطلقه شبه‌مدرن در ایران و مختصات آن بر مبنای این الگوی نظری مورد بررسی قرار می‏گیرد.
به یقین در ایران، ریشه‌های شکل‌گیری دولت مطلقه شبه‌مدرن پهلوی را باید در تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی عصر مشروطیت و پس از آن جستجو کرد. ذهنیت تاریخی استبدادزده، سطح بسیار پایین سواد، اطلاعات و آگاهی‌های سیاسی مردم و گروه‌های اجتماعی، بحران‌های اقتصادی و فقر فزاینده در کشور، ضعف شدید طبقات میانی اقتصادی و اجتماعی، دخالت گسترده قدرت‌های خارجی، گسترش ناامنی‌ها، مقید‌نبودن گروه‌های سیاسی به رعایت قواعد بازی دموکراتیک و تساهل، منجر به ناکامی انقلاب مشروطه در ایجاد و تداوم دولت مدرن دموکراتیک و دموکراسی در ایران شد. این ناکامی‌ها و در کنار آن، وقوع هرج و مرج، ناامنی و آشفتگی‌های فراوان و ظهور حکومت‌های خودمختار و مرکزگریز منجر به وقوع کودتای سوم اسفند 1299 ش و ظهور دولت مطلقه شبه‌مدرن پهلوی شد. دولت مطلقه پهلوی، نخستین دولت در تاریخ ایران بود که تلاش بی‌سابقه، بی‌وقفه و همه‌جانبه‌ای را در تمرکز و انحصار منابع و ابزارهای قدرت با گسترش ارتش مدرن و دیوان‌سالاری از خود نشان داد و کوشش کرد در این راستا پراکندگی و تکثر در ساخت قدرت در دوران قاجار را از میان بردارد. برخلاف کشورهای توسعه‌یافته‌ای چون انگلستان، فرانسه و آمریکا که در آن‌جا یک طبقه نوظهور توانست به شیوه‌ای دموکراتیک در فرایند توسعه موفق باشد، در ایران، در نبود یا ضعف طبقاتی که بتوانند با نوسازی همه‌جانبه و اصلاحات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، جامعه سنتی ایران را به پیش ببرند، این پهلوی اول بود که توانست با تمرکزدهی هرچه بیشتر در دربار و با ایجاد ارتش مدرن و بوروکراسی جدید در ساخت و تکوین دولت مطلقه، مؤثر باشد.(بشیریه، جامعه مدنی و توسعه در ایران: 72) بنابراین، سال‌های حکومت و سلطنت رضا شاه، دوران پی‌ریزی یک نظام جدید، یعنی دولت مطلقه بود. وی پس از رسیدن به سلطنت در سال 1304 ش، در صدد بود با ایجاد و تقویت سه رکن سازنده و نگهدارنده‌اش؛ یعنی ارتش، پشتیبانی دربار در تمرکز قدرت و بوروکراسی و دیوان‏سالاری دولتی برای تثبیت قدرت مطلقه خود گام بردارد.( آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب: 169)
ارتش در همه جا در شمار مهم‌ترین ارکان و شاخصه اصلی دولت‌های مطلقه بوده است.( بلوخ، جامعه فئودالی: 236) بنابر اعتقاد «فرانکو پوجی»، در زمان شکل‌گیری دولت‌های مطلقه با توجه به تحولات تکنولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی داخلی و خارجی، دولت‌هایی که تمایل به پایداری داشته و خواستار شکوفایی بودند، ناچار به داشتن ارتشی دایمی و قدرتمند و در مواقع ضروری ناوگان مجهز جنگی بودند. (پوجی، تکوین دولت مدرن: 112)
ناکامی مشروطه و فعالیت‌های حزبی و پارلمانی مشروطه‌خواهان در بنیاد‌نهادن الگوی مشروطه دولت-ملت، به توافقی جمعی درباره ضرورت ایجاد دولتی مقتدر، متمرکز و مطلقه انجامید. در نتیجه، هواداران گذار از دنیای سنتی به مدرن، دولتی را بنیاد نهادند که بیشترین شباهت را به الگوی مطلقه دولت ـ ملت داشت. بنیاد نهادن دولت جدید، نیازمند استقرار نهادها، برقراری مناسبات و ورود نیروهای نوین به عرصه سیاست و اداره عمومی کشور بود. پاسداری از دولت جدید با ارزش‌های نوین آن نیز، نیازمند ارتشی قدرتمند بود. بنابراین، ارتش نوین در سال 1300 ش، بنیاد نهاده شد و نظامیان از ستون‌های مهم برپایی ساخت دولت مطلقه شبه‌مدرن در ایران بودند. در این دوران، نقش ارتش، تمرکز منابع قدرت، از میان برداشتن کانون‌های ذره‌ای قدرت و سرکوب مقاومت و شورش‌های محلی و مرکزگریز و در نهایت پاسداری از وضع موجود و حمایت کامل از دولت مطلقه بود.( سینایی، دولت مطلقه، نظامیان و سیاست در ایران: 259)
در الگوی نظری «فرانکو پوجی»، قدرت سیاسی در دولت‌های مطلقه، اساساً در انحصار شخص شاه و اقلیتی از نخبگان و درباریان وفادار به شاه قرار می‌گیرد. (پوجی، همان: 132) شخص شاه، نمایانگر سمبل دولت است و دولت نیز با شخص حاکم یکسان انگاشته می‌شود. بنابراین، تمرکز در منابع قدرت از جمله ویژگی‌های سرشتی دولت‌های مطلقه محسوب می‌شود. افزایش کنترل بر منابع اجبارآمیز چون ارتش، پلیس، قوای مقننه، قضاییه و مجریه و نیز منابع غیر اجبارآمیز از قبیل اقتصادی، اجتماعی، نهادهای سیاسی و مدنی، وسایل ارتباطی و اطلاعاتی و دستگاه‌های آموزشی از جمله اهداف دولت‌های مطلقه هستند. طبقات اجتماعی و نهادهای مدنی قدرتمند، همواره سدی در مقابل اعمال کنترل کامل بر منابع قدرت بوده و ضعف آنها خصوصاً در جامعه ایران بین سالهای 1299 ـ 1320 ش، موجب دستیابی دولت مطلقه رضا شاه در برقراری، کنترل و تمرکز منابع قدرت شد. (بشیریه، جامعه مدنی و توسعه در ایران: 21 ـ 23) کودتای 1299 ش، سرآغاز تلاش‌هایی بود که برای تمرکز قدرت و منابع آن صورت گرفت و با تکوین ساخت دولت مطلقه شبه‌مدرن، سیاست سرکوب و درهم شکستن مقاومت منابع و نهادهای مستقل از قدرت در پیش گرفته شد. (عظیمی، بحران دموکراسی در ایران: 1)
در کنار ارتش و دربار، سیستم اداری و بوروکراسی، سومین رکنی بود که رضا شاه سعی داشت با نوسازی و گسترش آن، پایه‌های دولت مطلقه خود را تقویت و مستحکم کند. (آبراهامیان، همان: 170) در الگوی نظری دولت مطلقه «فرانکو پوجی»، هدف دولت‌های مطلقه، برقراری نظم و قانون از طریق تدوین قوانین موضوعه و اعمال آن توسط دیوان‌سالاری وابسته به آنها می‌باشد. (پوجی، همان: 190) در دوره سال‌های 1300 ـ 1320، دولت مطلقه شبه‌مدرن رضا شاه، دیوان‌سالاری محدودی را که در اواخر قاجاریه شکل گرفته بود از لحاظ کارکنان، اهداف، ادارات و فعالیت‌ها گسترش داد (صبوری، جامعه شناسی سازمان‌ها، بوروکراسی مدرن ایران: 155) و موجبات تکوین دولت مطلقه شبه‌مدرن پهلوی اول را در کنار سایر اجزای پیونددهندۀ دولت مطلقه هموار ساخت. تصویب قانون استخدام کشوری در سال 1301 ش، در مجلس چهارم، مقررات مربوط به چگونگی استخدام در دستگاه اداری دولت، برگزاری امتحانات ورودی و کیفیت ارتقای مقام، مشخص شد. براساس قوانینی که به تبعیت از الگوی فرانسه به تصویب رسید، ساختار به‌شدت متمرکزی بر سازمان اداری کشور حاکم شد. (آبراهامیان، همان: 170) بنابراین، در این مرحله با توجه تحولات درونی در ایران، یک بوروکراسی مدرن شکل گرفت که به صورت کلی از دیوان‌سالاری دوره‌های پیشین خود متفاوت بود.
سیاست‌های مذهبی، فرهنگی و اجتماعی دولت مطلقه شبه‌مدرن پهلوی و مواضع عالمان دینی شیعی
چنانچه در چارچوب نظری دولت مطلقه گفته شد، دولت مطلقه شبه‌مدرن بر اساس شکل‏گیری و گسترش ارتش مدرن‏، تمرکزدهی قدرت در شخص پهلوی و دربار و نیز گسترش دیوان‏سالاری پدیدار شد. ارکان سازندۀ دولت شبه‌مدرن پهلوی نیز به صورت اساسی در سیاست‌های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی ظهور و بروز یافت و در مقاطع زمانی مختلف نیز مواضع و رویکردهای عالمان دینی، تابعی از این متغییر مستقل بود. در یک تقسیم‌بندی کلان، سیاست‌های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی دولت مطلقه شبه‌مدرن پهلوی به سه دسته تقسیم می‌شود:
1. سیاست حمایتی و تظاهرگرایانه به شریعت و شعایر مذهبی.
2. تجددطلبی فرهنگی و مذهبی.
3. ناسیونالیسم باستان‌گرا.
سیاست حمایتی و تظاهرگرایانۀ مذهبی دولت پهلوی و مواضع عالمان دینی شیعی
دولت مطلقه پهلوی برای رسیدن به قدرت، به غیر از ائتلاف با گروه‌های سیاسی و استفاده از بوروکراسی دولتی و ارتش، به سیاست حمایتی و تظاهر به مذهب، دینداری و ادعای حفظ شعایر دینی پرداخت و بدین وسیله توانست نظر مساعد بسیاری از مقامات مذهبی، روحانیون و مردم داخل و خارج کشور را به خود جلب کند. (بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران: 93) گوشه‌ای از این کارها عبارت بودند از: عزاداری ماه محرم در قزاق‏خانه، تعیین ناظر شرعیات برای ادای فرایض دینی در ارگان‌های نظامی و انتظامی و نیز ناظر شرعیات بر مندرجات مطبوعات و پیس‏های نمایشی، دستگیری دو زن که گفته می‏شد با دو عضو سفارت انگلستان روابط نامشروع داشته‏ و اخراج آنها از ایران (مستوفی، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه: 461 و 462)، توقف سیاست جمهوری‌خواهی بنا به درخواست علما (خواجه نوری، بازیگران عصر طلایی(مدرس): 100)، دیدار با عالمان دینی عتبات عالیات و قول مساعد به آنان بر اجرای دومین اصل متمم قانون اساسی مبنی بر نظارت علما بر مصوبات مجلس (حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلما و الادبا: 49) و همدلی با عالمان دینی در تصرف اماکن مقدسۀ شیعی در مکه و مدینه به دست وهابی‌ها و تخریب امکان مقدسه‌ (مکی، تاریخ بیست ساله ایران: 17)
علاقه‌مندی ظاهری رضاخان به حفظ شعایر دینی در ابلاغیه‌ای که در ابتدای ریاست حکومت موقتی پس از انقراض سلسله قاجاریه در یازدهم آبان ماه 1304 ش انتشار داد، آشکار می‌شود. وی پس از خلع قاجاریه و هنگام ادای سوگند در مجلس شورای ملی، امنیت، صیانت از قانون اساسی و مذهب را سرلوحۀ سلطنت خویش قرار داد (بصیرت منش، علما و رژیم رضا شاه: 116) و حتی در مورد صیانت از مذهب در روز چهاردهم اردیبهشت 1305ش در جشن تاج‌گذاری اینچنین گفت:
توجه مخصوص من معطوف به حفظ اصول دیانت و تشیید مبانی آن بوده و بعدها نیز خواهد بود؛ زیرا که یکی از وسایل مؤثر در وحدت ملی و تقویت روح جامعه ایرانیت را، تقویت کامل از اساس دیانت می‌دانم. (ساتن، رضا شاه کبیر یا ایران نو: 262)
رضا شاه توانست با ابراز علاقه‌مندی به اسلام و روحانیت، بخش زیادی از آنان و نیز عموم مردم را طرفدار خود و رضایتمند به عزل قاجاریه کند و حتی سعی کرد از آیت‌الله مدرس، مخالف سرسخت خود، دلجویی کرده و کابینه مستوفی الممالک را که مورد حمایت مدرس قرار داشت، بر سر کار آورد. (مکی، همان: 752)
به‌جز مرحوم مدرس و مرحوم آیت‌الله شاه آبادی، برخی عالمان دینی تهران همچون آیت‌الله بهبهانی فرزند آیت‌الله سید عبدالله بهبهانی از رهبران مشروطه، میرزا هاشم آشتیانی و آیت‌الله فیروزآبادی در ابتدای سلطنت و بعضاً در استدامه آن، روابط خوبی با دولت مطلقه و دربار داشته‌اند. (حکمت، سی خاطره از عصر فرخنده پهلوی: 207 و 208)
از مخالفان جدی و سرسخت رضاخان و دولت مطلقه، پس از آیت‌الله سید حسن مدرس، آیت‌الله محمدعلی شاه‌آبادی بود که در تهران سکونت داشت. وی از رضاخان به عنوان «چارپادار» تعبیر می‌کرد و این در زمانی بود که رضاخان با پای برهنه در جلو دسته‌های عزاداری شرکت می‌کرد. در این زمینه حتی از مرحوم مدرس که حامی صدارت سردار سپه بود انتقاد می‌کرد. (استادزاده، زندگینامه آیت‌الله العظمی شاه‌آبادی و مجاهد شریف شاه‌آبادی: 66 ـ 69) البته، وی تنها به اظهار نظر در مورد رضاخان نپرداخت و علاوه بر آن، وارد صحنۀ مبارزاتی نیز شد.( همان: 44 ـ 58) در این زمان، آیت‌الله حایری مؤسس حوزه علمیه قم، موضع تقیه و انزوا‏ از سیاست را داشت و حتی در حوادث منجر به تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی و نیز مجلس مؤسسان، این موضع را رعایت و حتی به رضا شاه پهلوی تاج و تختش را تبریک نگفته و تلگراف تبریک نیز مخابره نکرد.
مواضع حمایت‌گرایانۀ علمای عتبات عالیات از جمله حضرات آیات نایینی، سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی(امیر طهماسب، تاریخ شاهنشاهی اعلیحضرت رضا شاه کبیر: 628) از رضاخان و سیاست‌های مذهبی‌گرایانه وی، مسلماً علاوه بر تأثیر بر سایر علمای نجف، در نگرش روحانیون داخل ایران نیز مؤثر بوده است. نایینی پس از شکل‎گیری استبداد محمدعلی شاه و متعاقب آن، شکل‏گیری هرج و مرج و ناامنی در ایران، دفاع از دولتی را در اندیشه خود می‏پروراند که قدرت لازم را برای ایجاد نظم و امنیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارا باشد و مطابق با قانون اساسی مشروطیت به قدرت برسد و در مواقع لزوم هم از مقامات دینی ایران در عتبات عالیات حمایت لازم را انجام دهد. حتی آیت‌الله نایینی و اصفهانی در بیانیه‌ای مشترک، مخالفان دولت سردار سپه را دشمن اسلام معرفی کردند. (حایری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق: 193 ـ 197) در آستانۀ تغییر رژیم نیز، علمای عتبات عالیات مخالفتی نداشته‌اند؛ اگر چه برخی از آنان همچون آیت‌الله فیروزآبادی از دولت مطلقه پهلوی حمایت نکرده ولیکن در آستانه تغییر سلطنت، سیاست بیطرفانه‌ای را اتخاذ کرده‌اند.
عالمان خطۀ آذربایجان نیز به دنبال واگذاری حکومت موقت به رضاخان تا برگزاری مجلس مؤسسان، تلگراف‌های تبریکی تحت عنوان «بیانیه‏‏ هیئت علمیۀ آذربایجان» خطاب به وی ارسال کردند. (امیر طهماسب، همان: 302 و 303)
با توجه به تظاهرات مذهبی دولت مطلقه شبه‌مدرن، عالمان دینی خراسان نیز نظر موافق و مساعدی به رضا شاه پهلوی داشته‌اند. آیت‌الله شیخ مرتضی آشتیانی از طرف خود و به نیابت از آیت‌الله قمی، پیام تبریکی به رضاخان مخابره کرد و حتی فرزند ارشد آیت‌الله خراسانی، مرحوم میرزا مهدی آیت‌الله زاده در مراسم تاجگذاری رضا شاه حضور و بنا به قولی از ایشان در این مراسم خواسته شده بود تا تاج سلطنت را بر سر رضا شاه پهلوی بگذارد، اما آقازاده از این کار خودداری کرده بود.(واحد، قیام گوهرشاد: 155)
تلگراف‌های دیگری نیز از علما و روحانیون سایر نقاط کشور همچون سیستان، ملایر، سمنان، گلپایگان، تویسرکان، بارفروش (بابل)، شرفخانه، اردبیل، قزوین، دزفول و بروجرد ارسال و در آنها از انقراض قاجاریه ابراز خرسندی و به رضاخان تبریک گفته شده بود. (امیر طهماسب، همان: 326)
به هر حال، سیاست حمایتی و تظاهر‌گرایانه مذهبی دولت مطلقۀ پهلوی و در کنار آن ایجاد امنیت در سراسر ایران باعث شد دولت در طول سال‌های 1299 ـ 1305 ش از حمایت‌های وسیع عالمان دینی داخل و خارج از ایران برخوردار شود. احترام به جامعه روحانیت نیز از طرف دولت مطلقه در این دورۀ زمانی وجود داشت و ظاهراً به جز یک مورد که یکی از روحانیون تهران به نام سید اسدالله خرقانی به رضاخان اعتراض و با عصا به وی حمله کرد و در اثر این اقدام چند ماه به رشت تبعید شد، رویارویی جدی دیگری با روحانیت پیش نیامده است. (مکی، همان: 37)

فهرست منابع:

1. آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد و محمد ابراهیم گل محمدی، تهران، نشر نی، 1379.
2. آوری، پیتر، تاریخ معاصر ایران، ترجمه محمود رفیعی مهرآبادی، تهران، نشر عطایی، بی‌تا.
3. ادیب هروی، محمد حسن، حدیقۀ الرضویه (تاریخ مشهد)، مشهد، شرکت چاپخانه خراسان، 1326.
4. ازغندی، علیرضا، ناکارآمدی نخبگان ایران بین دو انقلاب، تهران، نشر قومس، 1380.
5. استادزاده، زندگینامه آیت الله العظمی شاه‌آبادی و مجاهد شریف شاه‌آبادی، تهران، حوزه علمیه شهید شاه‌آبادی، 1365.
6. اعظام قدسی، حسن، خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صد ساله، تهران، بی نا، بی تا.
7. اکبری، علی، تبارشناسی هویت جدید ایرانی: عصر قاجاریه و پهلوی اول، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1384.
8. الون ساتن، ال.بی، رضا شاه کبیر یا ایران نو، ترجمه عبدالعظیم صبوری، تهران، چاپخانه تابش، 1344.
9. امینی، داود، چالش‌های روحانیت با رضا شاه، تهران، نشر سپاس، 1382.
10. امام خمینی، روح‌الله، کشف الاسرار، بی نا، بی تا.
11. امیر طهماسب، عبدالله، تاریخ شاهنشاهی اعلیحضرت رضا شاه کبیر، تهران، دانشگاه تهران، 1357.
12. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، انتشارات زوار، 1371.
13. بشیریه، حسین، جامعه مدنی و توسعه در ایران، تهران، نشر علوم نوین، 1378.
14. ـــــــــــــــ ، موانع توسعه سیاسی در ایران، تهران، نشر گام نو، 1380.
15. بصیرت منش، حمید، علما و رژیم رضا شاه، تهران، نشر عروج، 1377.
16. بلوخ، مارک، جامعه فئودالی، ترجمه بهزاد باشی، تهران، نشر آگاه، 1377.
17. بهار، محمدتقی (ملک الشعرا)، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران، امیرکبیر، 1371.
18. پوجی، جان فرانکو، تکوین دولت مدرن، ترجمه بهزار باشی، تهران، نشر آگاه، 1380.
19. تنکابنی، حمید، درآمدی بر دیوان سالاری در ایران، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1383.
20. تی بلوم، ویلیام، نظریه‌های نظام سیاسی، کلاسیک‌های اندیشه سیاسی و تحلیل سیاسی نوین، ترجمه احمد تدین، تهران، نشر آران، 1373.
21. حایری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران، امیرکبیر، 1364.
22. حکمت، علی اصغر، سی خاطره از عصر فرخنده پهلوی؛ تهران، نشر وحید 1355.
23. حرزالدین، محمد، معارف الرجال فی تراجم العلما و الادبا، نجف، مطبعة الآداب، 1964.
24. خشونت و فرهنگ، اسناد محرمانه کشف حجاب، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، 1381.
25. خواجه نوری، ابراهیم، بازیگران عصر طلایی (مدرس)، تهران، نشر جاویدان، 1358.
26. دولت آبادی، یحیی، حیات یحیی، تهران، نشر عطارد و فردوسی، 1371.
27. رازی، عبدالله، تاریخ ایران از ازمنه باستان تا سال 1316، تهران، نشر اقبال، 1317.
28. روزنامه اطلاعات، شماره 7993، 15 دیماه 1331.
29. زنجانی، سید عزالدین، مجله حوزه، ش 23، آذر و دی 1366.
30. سازمان اسناد ملی، اسناد.
31. سجادی، عبایی، ابراهیمی، معادیخواه، جعفری گیلانی و مروارید، مجله یاد، سال دوم، ش 5 زمستان 1365
32. سردار آبادی، خلیل‌الله، موانع تحقق توسعه سیاسی در دوره سلطنت رضا شاه، تهران، مرکز انقلاب اسلامی، 1378.
33. سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ترجمه عباس مخبر، تهران، نشر طرح نو، 1371.
34. سینایی، وحید، دولت مطلقه، نظامیان و سیاست در ایران، تهران، انتشارات کویر، 1384.
35. شریف رازی، محمد، آثار الحجة یا اولین دایرة المعارف حوزه علمیه قم، قم، نشر برقعی، 1373.
36. شعبانی، رضا و زرگری‌نژاد، غلامحسین (مقدمه)، واقعه کشف حجاب، اسناد منتشر نشده کشف حجاب در عصر رضا خان، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی و مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، 1377.
37. شکوری، ابوالفضل، مرجع دور اندیش و صبور: آیت‌الله حایری، مؤسس حوزۀ علمیۀ قم. مجله یاد، سال پنجم، شماره هفدهم زمستان 1368.
38. صبوری، منوچهر، جامعه‌شناسی سازمانها: بوروکراسی مدرن ایران، تهران، انتشارات سخن، 1380.
39. صدر، محسن، خاطرات صدر الاشراف، تهران، نشر توحید، 1364.
40. صدیق، عیسی، یادگار عمو، تهران، شرکت سهامی طبع کتاب، 1338.
41. صفایی، ابراهیم، رضا شاه کبیر و تحولات فرهنگی ایران، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، 1356.
42. صلاح، مهدی، کشف حجاب زمینه‌ها، پیامدها و واکنش‌ها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1384.
43. طبسی، محمدرضا، مجله حوزه، ش 34 مهر و آبان 1368.
44. عاقلی، باقر، داور و عدلیه، تهران: انتشارات علمی، 1369.
45. عباس‌زاده، سعید، شیخ عبدالکریم حایری، نگهبان بیدار، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1373.
46. عظیمی، فخرالدین، بحران دموکراسی در ایران، 1320 ـ 1332، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و بیژن نوذری، تهران، نشر البرز، 1373.
47. عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، یکصد سال مبارزه روحانیت مترقی، قم: نشر نوید اسلام [مقدمه مؤلف، 1358].
48. علوی، سید جواد، آیت‌الله بروجردی در بروجرد (مجله حوزه، ش 43 ـ 44، فروردین ـ تیر 1370.
49. غنی، سیروس، ایران: برآمدن رضا خان، برافتادن قاجار و نقش انگلیسی‌ها، ترجمه حسن تامساد، تهران، انتشارات نیلوفر، 1377.
50. کسروی، احمد، زندگانی من یا ده سال در عدلیه، تهران، نشر و پخش کتاب، 1355.
51. مدرسی، علی، مدرس شهید نابغه ملی ایران، اصفهان، بنیاد فرهنگی بدر، 1358.
52. مدرسی، علی و دیگران، مدرس، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، 1366.
53. مرسلوند، حسن، زندگینامه رجال و مشاهیر ایرانی، تهران، نشر الهام، 1369.
54. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، 1378.
55. مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران، انتشارات زوار، 1343.
56. مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، تهران، انتشارات ناشر، 1361.
57. ــــــــــــ ، مدرس قهرمان آزادی، تهران، نشر کتاب، 1359.
58. نجفی، موسی، اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت بیدارگرانه حاج‌آقا نورالله اصفهانی، تهران، [چاپ کلینی] بی نا، 1369.
59. نقیب‌زاده، احمد، دولت رضا شاه و نظام ایلی، تهران، نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379.
60. نیکوبرش، فرزانه، بررسی عملکرد سیاسی آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1381.
61. واحد، سینا، قیام گوهرشاد، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1366.
62. هاکس، مریت، ایران: افسانه و واقعیت (خاطرات سفر به ایران)، ترجمه محمدحسین نظری و محمدتقی اکبری و احد نمایی، مشهد، نشر معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی، 1368.
63. هدایت، مهدی قلی، خاطرات و خطرات، تهران، نشر زوار، 1363.
64. هزار، م.ر، دوران پهلوی نماینده عظمت ایران در دوران اعلیحضرت پهلوی شاهنشاهی ایران، شیراز، چاپخانه هزار، 1314.
65. همایون کاتوزیان، محمد علی، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، نشر مرکز، 1377.
فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی 19

بازنشر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.