قتل عام مسیحیان توسط کشیشان

  • 1394/03/25 - 11:20
جنبش استقرار مجدد ده فرمان،‌ جنبشی مذهبی است که از کلیسای کاتولیک روم جدا شده است. این جنبش در اواخر دهه 1980 توسط کردونیا موریندی، جوزف کیب‌ویتی‌یری و بی تیت به عنوان یک جنبش مسیحی در اوگاندا تاسیس شد. آنها مدعی شدند رؤیایی از مریم باکره، علت پیدایش جنبش آنها شده است. در اوایل سال 2000، پیروان این جنبش در یک آتش‌سوزی ویرانگر...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ جنبش استقرار مجدد ده فرمان[1]،‌ جنبشی مذهبی است که از کلیسای کاتولیک روم جدا شده است. این جنبش در اواخر دهه 1980 توسط کردونیا موریندی[2]، جوزف کیب‌ویتی‌یری[3] و بی تیت[4] به عنوان یک جنبش مسیحی در اوگاندا تاسیس شد. آنها مدعی شدند رؤیایی از مریم باکره، علت پیدایش جنبش آنها شده است. در اوایل سال 2000، پیروان این جنبش در یک آتش سوزی ویرانگر و یک سری از مسمومیت‌ها و قتل‌هایی، جان خود را از دست دادند. این قتل‌ها یا خودکشی دسته جمعی بوده است و یا قتل عامی توسط رهبران گروه که بعد از نادرستی پیش بینی‌های خود از آخرالزمان به وقوع پیوسته است.

اهداف گروه

هدف این جنبش، اطاعت از ده فرمان و تبلیغ کلام عیسی مسیح بود. آنها بر این باور بودند که برای جلوگیری از لعنت آخر الزمان، باید به ده فرمان موسی پایبند بود. تأکید بر ده فرمان به حدی بود که کسی از ترس اینکه فرمان نهم «در مورد همنوعت شهادت دروغ نده»، را زیر پا بگذارد، جرأت صحبت کردن را نداشت و در بعضی از روزها، ارتباط بین گروه تنها از طریق اشاره بود. آنها به طور منظم روزه می‌گرفتند و تنها در دوشنبه و چهارشنبه یک وعده غذا می‌خوردند و رابطه جنسی ممنوع بود. رهبران جنبش اعلام کرده بودند که آخرالزمان در سال 2000 به وقوع خواهد پیوست. گروه بر پیشگویی آخرالزمانی بسیار تأکید داشت و در جزوه‌ای تحت عنوان «پیامی به موقع از بهشت: پایان زمان حاضر»[5]، به طور خاص به این موضوع پرداخته بود. اعضای جدید لازم بود که این جزوه را مطالعه کنند و تعلیم داده شوند و حداقل 6 مرتبه آن را بخوانند. آنها مدعی بودند که مریم مقدس نقش ویژه‌ای در آخرالزمان دارد و رهبران جنبش با او در ارتباطند. آنها خود را به کشتی نوح تشبیه می‌کردند؛ کشتی راستی در دریای ناراستی. این جنبش دارای یک سلسله مراتبی بود که در رأس آنها «موریندی» بود و در طبقه پایین‌تر کشیشان سابقی بودند که به عنوان الاهی‌دانان، پیام‌های جنبش را توضیح می‌دادند. گرچه این جنبش از کلیسای کاتولیک جدا شده بود، اما تماثیل کلیسای کاتولیک به طور برجسته در آن قرار داشت. خلع لباس کشیشان و راهبه‌ها بستگی به نظر کلیسا داشت و بسیار بی‌ثبات بود.

پیشینه جنبش

سال‌های اخیر اوگانادا با آشفتگی‌های سیاسی و اجتماعی بسیاری همراه بوده است. حکومت «عیدی امین»[6]، بیماری واگیردار ایدز و جنگ‌های داخلی[7] باعث بروز فساد در سراسر کشور شده بود. مردم بدبین و ناامید شده بودند. کلیسای کاتولیک روم به انحرافات گذشته خود بازگشته بود و مملو از رسوایی بود. مؤمنین مسیحی نیز ناراضی بودند. در این اوضاع بود که گروه‌های پُست کاتولیک، در اواخر دهه 80 شکل گرفتند و مردمِ متحیر و آشفته از افرادی که ادعای مسیحایی داشتند و مخالف حکومت بودند، پیروی می‌کردند. نمونه آن جنبش روح القدس بود که علیه دولت قیام کرد. پل ایکازیر[8] انگیزه جنبش خود را استقرار مجدد ده فرمان بیان می‌کرد: «ما به عنوان اعتراض به کلیسای کاتولیک به این جنبش پیوستیم. ما نیت نیکو داریم. کلیسا به فساد بازگشته است، کشیشان رسوایی به بار می‌آورند، معضل ایدز دامنگیر مؤمنان شده است. گویا جهان به پایان خود نزدیک شده است».

اولین ریشه‌های این جنبش به زمان پدر موریندی بازمی‌گردد. پائولو پدر موریندی، در سال 1960 مدعی شد که دختر درگذشته‌اش، در یک رؤیایی گفته که پدرش الهام‌هایی از آسمان خواهد داشت. این پیشگویی در 1988 به وقوع پیوست؛ آنگاه که عیسی مسیح، مریم مقدس و سنت جوزف را مشاهده کرد. دختر دیگر او نیز که در فرقه باکره، مشغول خدمت بود، الهامی شبیه این را دریافت کرد. در سال 1989، پائول دخترش را به دستور مریم مقدس برای انتشار پیام خود به سراسر اوگاندا فرستاد. در همین سال بود که او با «جوزف کیب‌ویتی‌یری» ملاقات کرد و مأموریت خود را با او در میان گذاشت. جوزف نیز مدعی شد الهامی شبیه این در سال 1984 از مریم مقدس داشته است. «کردونیا موریندی» نیز مدعی شد چنین الهامی را در غاری از مریم مقدس دریافت کرده است. در سال 1989 این دو نفر، همدیگر را ملاقات کردند و جنبش «استقرار مجدد ده فرمان» را پایه ریزی کردند و مأموریت خود را رساندن پیام مریم مقدس مبنی بر فرارسیدن آخر الزمان اعلام کردند. گروه به سرعت رشد کرد. رهبران جنبش، کشیشان و راهبه‌های خلع لباس شده را برای توجیه پیام خود جذب کردند. این فرقه با ورود دومینیک کاتاری‌بابو[9]، کشیش محترم و محبوب با مدرک دکترا از دانشگاهی در ایالات متحده آمریکا اهمیت ویژه‌ای پیدا کرد. کیب‌ویتی‌یری برای تربیت شاگردان، برخی از اموال خود از جمله ماشینش را فروخت. در اواخر دهه 1990، کلیسا به جامعه‌ای پررونق در مزارع موز و آناناس تبدیل شده بود. آنها اموال خود را فروخته بودند و با پول آن جای مشترکی را خریداری کرده و در آن زندگی می‌کردند. مریوندی مدعی شد که از طریق یک سیستم مخفی تلفن، پیام‌هایی راجع به موضوعات روزمره از مریم مقدس دریافت کرده است. آنها در غرب اوگاندا، خانه‌هایی جهت پذیرش اعضای جدید، آموزش آن‌ها، عبادت و مدارس ابتدایی ساختند. سال 2000 سال نهایی به وقوع پیوستن پیشگویی آخرالزمانی این گروه بود. در سال 1994، پل ایکازیر، گروه را ترک کرد و همراه او هفتاد نفر از این فرقه جدا شدند. در سال 1997 طبق آمار دولتی، تعداد افراد این گروه حدود 5000 نفر بوده است. در سال 1998 مطبوعات اوگاندا گزارش دادند که این گروه به دلیل شرایط غیر بهداشتی، بهره کشی از کودکان و احتمالاً کودک ربایی بسته شده است اما بعد از چندی با اجازه دولت بازگشایی شد. با نزدیک شدن به هزاره جدید، آمادگی برای پایان جهان بیشتر می‌شد. در سال 1999 روزنامه دولتی «نگاه نو»[10] اوگاندا مصاحبه‌ای را با یک عضو نوجوان گروه منتشر کرد. او اظهار داشت: «جهان در سال آینده به پایان می‌رسد. زمان را نباید هدر داد. برخی از رهبران ما به طور مستقیم با خداوند صحبت می‌کنند. هر مؤمنی که در مکان خاصی که هنوز مشخص نشده است، باشد، نجات خواهد یافت».

آخرالزمان

با پدیدار شدن سال جدید، فعالیت‌های افراد جنبش به طور دیوانه‌واری صورت می‌گرفت. رهبران، جهت آماده سازی برای آخرالزمان، اعضای گروه را وادار به اقرار به گناه می‌کردند. اعضا دارایی‌های خود را ارزان می‌فروختند. اعضای گذشته باز می‌گشتند و همه در زمین موقوفه کار می‌کردند. سال 2000 هم فرا رسید بدون اینکه پیشگویی آخرالزمان به وقوع بپیوندد. جنبش به توضیح و توجیه برآمد. سؤالات راجع به عدم وقوع آخرالزمان زیاد شد و کمک به کلیسا به طور چشم‌گیری کاهش یافت. پلیس اوگاندا اعلام کرد که برخی از اعضاء گروه با ایجاد شورش، خواستار بازگشت پول خود بودند؛ پولی که از فروش دارایی‌های خود به کلیسا داده بودند. به باور بسیاری، حوادث قتل عام اعضای گروه، اقدامی از طرف رهبران کلیسا علیه شورشیان بوده است.

تاریخ دیگری که فوراً‌ برای آخرالزمان اعلام کردند، 17 مارس سال 2000 بود. نیویورک تایمز نوشت که به عقیده این گروه، این تاریخ حتمی و قطعی است. آنها بدین منظور در شهر «کانونگ»[11] جشن بسیار بزرگی را همراه با قربانی سه گاو ترتیب دادند. در هفدهم همان ماه، هنگامی که مردم جهت دعا و آوازخوانی در کلیسای همان شهر جمع شده‌ بودند، کلیسا منفجر شد و 530 نفر از جمله ده‌ها کودک در آتش سوختند. پنج تن از سران این فرقه ظاهراً‌ در آتش جان باختند. آتش هشداری بود برای مقامات اوگاندا که در جنبش چه اتفاقی افتاده است. چند روز قبل از حادثه، یکی از رهبران این گروه به نام «دومینیک کاتاری‌بابو» در حال خرید 70 لیتر اسید سولفوریک مشاهده شده بود که ممکن است آتش سوزی از آن ناشی شده باشد. رهبران این گروه، برای گمراه کردن مقامات دولتی، برنامه‌ای برای روز هیجدهم نیز از قبل اعلام کرده بودند. چهار روز بعد از آتش سوزی کلیسا، پلیس دارایی‌های این گروه را مورد بررسی قرار داد و صدها جسد را در سراسر کشور کشف کرد. 6 جسد را در دستشویی‌ای در شهر کانونگ به صورت مهر و موم شده پیدا کردند، همچنین 153 جسد در شهر «بوحونج»[12] و 155 جسد در شهر کشیش دومینیک کاتاری‌بابو کشف شد که مسموم و با چاقو کشته شده بودند. همچنین 81 جسد در مزرعه یکی دیگر از سران این فرقه کشف شد. تحقیقات پزشک قانونی نشان داد که اینها چند هفته قبل از آتش سوزی کلیسا به قتل رسیده‌ بودند. تحقیقات پزشکی نشان داد علاوه بر کسانی که در آتش سوخته بودند، تعداد زیادی از دیگر اعضا نیز مسموم شده بودند. گزارش‌های اولیه حاکی از این است که به علت وجود الیاف موز پیچ خورده در گردن اعضای کلیسا، آنها ابتدا خفه و بعد منفجر شده بودند.

پس از تحقیقات و مصاحبه‌ها، پلیس احتمال خودکشی آیینی را رد کرد و آن را یک قتل عامی دانست که از طرف رهبران فرقه طراحی شده بود. رهبران گروه بعد از شکست پیشگویی آخرالزمانی، زمان دیگری را معین کردند تا بتوانند در این فاصله با از بین بردن اعضای کلیسا، جلوی شورش آنها را بگیرند. از بین بردن کلیسا، کشف بمب‌های آتش‌زا و فرار رهبران این گروه، این نظریه را تقویت می‌کند. علاوه بر این به گفته شاهدان، رهبران گروه هرگز از خودکشی دسته جمعی در حوادث آخرالزمان صحبتی به میان نیاورده بودند. رئیس جمهور اوگاندا ضمن محکومیت این حادثه، آن را «قتل عامی از طرف کشیشان جهت کسب پول[13]» خواند. معاون رئیس جمهور اوگاندا بیان داشت: «این حادثه قتل عامی بی‌رحمانه و برنامه ریزی شده بود که توسط شبکه‌ای از افراد شیطان صفت،‌ بدخواه و جنایتکار که لباس مذهبی پوشیده بودند، اجرا شد». گرچه در ابتدا احتمال داده می‌شد که سران این گروه در آتش سوخته‌اند اما شواهدی وجود دارد که برخی از این رهبران زنده‌اند. حکم بین المللی برای دستگیری این افراد صادر شده است.

منبع:‌ ویکی‌پدیای انگلیسی، مدخل Movement for the Restoration of the Ten Commandments of God [ترجمه:‌ ادیان نت]

پی‌نوشت:

[1]. Movement for the Restoration of the Ten Commandments of God
[2]. Credonia Mwerinde
[3]. Joseph Kibweteere
[4]. Bee Tait
[5]. A Timely Message from Heaven: The End of the Present Time
[6]. Idi Amin
[7]. The Ugandan Bush War (the Ugandan civil war or the Resistance War) refers to the guerrilla war waged between 1981 and 1986 in Uganda by the National Resistance Army (NRA) against the government of Milton Obote, and later that of Tito Okello.
[8]. Paul Ikazire
[9]. Dominic Kataribabo
[10]. New Vision
[11]. Kanungu
[12]. Buhunage
[13]. Mass murder by these priests for monetary gain

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.