تردید دو خلیفه در مشروعیت خلافت خود
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) افرادی در سقیفه بنی ساعده جمع شدند و برای مردم خلیفه تعیین کردند. اما سوال اینجاست که آیا این افراد منتخب، خودشان مطمئن بودند که جانشین پیامبر اکرم هستند یا نه؟ با بررسی تواریخ اهل سنت به این بحث میپردازیم که حتی خلفای سه گانه مشروعیت حکومت را با شک و تردید بیان میکردند. در مبحث کوتاه زیر به آرزوهای دو خلیفه درباره شک و تردید در خلافت خود میپردازیم.
آرزوی ابوبکر: سخن ابوبکر در هنگام مرگ: «ای کاش در روز سقیفه، کار را بر عهده یکی از آن دو مرد، عمر بن خطاب و ابوعبیده جراح، میگذاشتم تا او امیر میشد و من وزیر میشدم.»[1] درباره این حدیث دو نکته لازم است بیان شود.
نکته اول: درباره صحت سند این روایت به آدرس پاورقی رجوع شود.[2] نکته دوم: اگر واقعا ابوبکر یقین داشت که خلافتش شرعی و به حق است و صحابه به خلافت او راضي بودند.(اگر چه بنابر قول بخاری انصار با انتخاب ابوبکر مخالف بودند[3]) پس این آرزو چه معنایی دارد؟ چرا ابوبکر آرزو میکند که ای کاش امیر نمیشدم؟
آرزوی دیگر ابوبکر که مشابه با مورد قبل است. سخن ابوبکر: « ای کاش سوال میکردم از پیغمبر خلافت بعد از پیغمبر برای که هست؟ تا دیگر کسی در رابطه با خلافت هیچ نزاعی نداشته باشد.»[4] این حدیث هم با الفاظی مشابه در بسیاری از کتب علمای اهل سنت ذکر شده است.
آرزوی خلیفه دوم: «ای کاش من از پیغمبر سوال میکردم یا رسول الله خلیفه بعد از تو کیست؟ چرا که دانستن این مساله از شتران موسرخ برای من بهتر بود.»[5]
علامه امینی در این باره میفرماید: «چه شده است جناب آقای خلیفه آخر عمری پشیمان است از اتفاقی که در سقیفه افتاده است که میگوید ای کاش من مسئله خلافت را یا به گردن عمر میانداختم یا ابو عبیده؟! آیا این خلافت او حق بود؟ به خاطر حق پشیمان است؟ حق که پشیمانی ندارد. و اگر خلافت، باطل بود و حق نبود. اصلا اساس و زیر بنای خلافت را نابود میکند.»[6]
پینوشت:
[1]. طبری، تاريخ الطبري ج ۲ ص ۳۵۳، دار النشر، دار الكتب العلمية، بيروت
[2]. بررسی سندی پشیمانی ابوبکر در هنگام مرگ
[3]. بخاری، صحیح بخاری ج 6 ص 2505 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة، بيروت، 1407 / 1987، الطبعة: الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا
[4]. طبری، تاريخ الطبري ج 2 ص 354 ، دار النشر: دار الكتب العلمية، بيروت
[5]. سیوطی، الدر المنثور ج 2 ص 754، دار النشر: دار الفكر، بيروت، 1993
[6]. علامه امینی، الغدیر ج 7 ص 234، ناشر: مركز الغدير، مكان چاپ: قم، سال چاپ: 1416 ق
افزودن نظر جدید