بررسی سندی پشیمانی ابوبکر در هنگام مرگ
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در روایات متعددی از اهل سنت آمده است که ابوبکر وقت مرگش از انجام سه کار پشیمان بود و میگفت ای کاش این کارها را انجام نداده بودم.در این نوشتار به بررسی این روایات با اسناد آن میپردازیم. تقریبا طبق تحقیق انجام شده بیش از 20 نفر از علمای مشهور اهل سنت این روایات را با عباراتی مشابه به هم و راویان مختلفی آوردهاند. در کتاب معجم الکبیر(طبرانی)،[1] تاریخ مدینه دمشق،[2] الاحادیث المختاره (احمد حنبلی مقدسی)،[3] و... آمده است که: «حدثنا يونس بن عبد الأعلى قال حدثنا يحيى بن عبدالله بن بكير قال حدثنا الليث بن سعد قال حدثنا علوان عن صالح بن كيسان عن عمر بن عبدالرحمن بن عوف عن أبيه ... أما اللاتي وددت أني تركتهن ، فوددت أني لم أكن كشفت بيت فاطمة عن شيء ، وإن كانوا قد أغلقوا على الحرب ووددت أني لم أكن حرقت الفجاءة السلمي ، ليتني قتلته سريحا ، أو خليته نجيحا ، و لم أحرقه بالنار. ووددت أني يوم سقيفة بني ساعدة ، كنت قذفت الأمر في عنق أحد الرجلين ، عمر بن الخطاب أو أبي عبيدة بن الجراح ، فكان أحدهما أميرا ، وكنت أنا وزيرا.[4] ای کاش به خانه فاطمه (سلام الله علیها) کاری نداشتم و آن را نمیگشودم، اگر چه با اعلان جنگ آن را بر من بسته بودند .ای کاش (فجاءة السلمي) را میکشتم و یا آزادش میکردم ولی او را به آتش نمیسوزاندم. و ای کاش در روز سقیفه، کار را بر عهده یکی از آن دو مرد، عمر بن خطاب و ابوعبیده جراح، میگذاشتم تا او امیر میشد و من وزیر میشدم.»
اما درباره سند این روایت به چند نکته باید توجه داشت.
اولاً ابن تیمیه و چند تن از علمای اهل سنت درباره حدیثی که به طرق متعدد نقل شده باشد، میگویند: «فإن تعدد الطرق وكثرتها يقوى بعضها بعضا حتى قد يحصل العلم بها ولو كان الناقلون فجارا فساقا [5] اگر روايات متعدد و زیاد شد، همديگر را تقويت میکنند و روايت صحيح میشود گرچه ناقلين همگی فجار و فساق باشند.» با وجود این فتوا از ابن تیمیه و علمای اهل سنت، این روایت در کتب متعدد اهل سنت با اسناد مختلف نقل شده است و همین امر در صحت این روایت کافی است. ثانیاً اکثر راویان این حدیث از روات بخاری و مسلم هستند و نیازی به بررسی رجالی ندارند. تنها کسی که بعضی از رجالیون به آن ایراد گرفتهاند و همین ایراد باعث عدم قبول روایات وی شده است "علوان بن داود البجلي" میباشد که درباره او گفته شده است او "منکر الحدیث"[6] است.[7]
اما پاسخ ما به چیست؟
اولاً با توجه به مبنای رجالی اهل سنت هر "منکر الحدیثی" باعث نمیشود که احادیثش رد و ضعیف حساب شود. در کتاب ذهبی و ابن حجر آمده است که: «ما كل من روى المناكير ضعيف.[8] اين گونه نيست که هر کس مطالب منکر نقل کند ما بگوييم ضعيف است.» ابن حجر در جای دیگر میگوید: « فلو كان كل من روى شيئا منكرا استحق ان يذكر في الضعفاء لما سلم من المحدثين أحد.[9] اگر بنا باشد هر منکر الحديثي را ضعيف بگوييم تمام محدثين ما ضعيف هستند.» ثانیاً اگر بگویند که «هر منکر الحدیثی روایاتش به طور کل مردود میباشد» باید روایات بخاری را هم قبول نکنند چرا که بخاری از افراد منکر الحدیث هم روایت نقل کرده است. افرادی مثل" خالد بن مخلد" که احمد بن حنبل درباره این شخص میگوید "منکر الحدیث" است،[10] ثالثاً ابن حبّان، از دانشمندان مشهور علم رجال اهل سنت، علوان بن داوود را در كتاب «الثقات» ذكر كرده است،[11] در نتیجه روایت پشیمانی ابوبکر در وقت مرگ از لحاظ علم رجالی اهل سنت صحیح است و مشکلی ندارد.
پینوشت:
[1]. طبرانی، المعجم الكبير، ج 1 ص 62، دار النشر، مكتبة الزهراء، الموصل، 1404 ه.ق، 1983 م، الطبعة الثانية، تحقيق حمدي بن عبدالمجيد السلفي
[2]. ابن عساکر، تاريخ مدينة دمشق، ج 30 ص 421، دار النشر، دار الفكر، بيروت، 1995 م، تحقيق : محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري
[3].أحمد الحنبلي المقدسي ، الأحاديث المختارة ج 1 ص 89، دار النشر : مكتبة النهضة الحديثة، مكة المكرمة، 1410 ه.ق، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الملك بن عبد الله بن دهيش
[4]. طبری، تاريخ الطبري ج 2 ص 353، دار النشر، دار الكتب العلمية، بيروت
[5]. ابن تیمیه، كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ج 18 ص 26. دار النشر، مكتبة ابن تيمية ، الطبعة الثانية، تحقيق عبدالرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي؛ بدر الدين محمود بن أحمد العيني، عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج 25 ص 159. دار النشر، دار إحياء التراث العربي، بيروت
[6]. اگر راوی ای روایاتی را بیان نموده باشد که بعضی از آنها منکر و ناشناخته باشد به وی «منکر الحدیث»،گویند.
[7]. ابن حجر، لسان الميزان ج 4 ص 188. دار النشر، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بيروت، 1406، 1986، الطبعة الثالثة ، تحقيق دائرة المعرف النظامية ، الهند
[8]. ذهبی، ميزان الاعتدال في نقد الرجال ج 1 ص 259. دار النشر، دار الكتب العلمية، بيروت، 1995، الطبعة الأولى ، تحقيق، الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود ؛ ابن حجر، لسان الميزان، ج 1 ص 220 . دار النشر، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بيروت، 1406، 1986، الطبعة الثالثة ، تحقيق، دائرة المعرف النظامية، الهند
[9]. ابن حجر، لسان الميزان، ج 2، ص 307. دار النشر، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بيروت، 1406، 1986، الطبعة الثالثة، تحقيق، دائرة المعرف النظامية، الهند
[10]. أحمد بن حنبل، العلل ومعرفة الرجال، ج 2، ص 17،دار الخاني، بيروت، الرياض، 1408، 1988، الطبعة الأولى، تحقيق، وصي الله بن محمد عباس
[11]. ابن حبان، الثقات، ج 8، ص 526. تحقيق السيد شرف الدين أحمد، ناشر، دار الفكر، الطبعة، الأولى، 1395ه.ق، 1975م.
افزودن نظر جدید