بررسی روایت اعتراض حضرت زهرا نسبت به امیرالمؤمنین
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مخالفان شیعه با استناد به روایتی که در برخی منابع روایی شیعه نقل شده است،[1] معتقدند که حضرت زهرا (سلام الله علیها)، پس از ماجرای غصب فدک توسط ابوبکر، در هنگام بازگشت از مسجد و ایراد خطبه، به منزل آمده و امیرالمومنین (علیه السلام) را مورد عتاب و مواخذه قرار داده و به آن حضرت اعتراض نمودند.
هدف از طرح این شبهه، کاستن از شأن و جایگاه والای امیرالمومنین و حضرت زهرا (علیهما السلام) و نعوذبالله بیتفاوت نشان دادن حضرت امیر نسبت به مشکلات و مصائبی است که برای همسرشان اتفاق افتاده است. چرا که در صورت اثبات این ادعا توسط مخالفین، عصمت امیرالمومنین و همسرشان نیز خدشهدار شده و مورد اشکال قرار خواهد گرفت. این یکی از شیوههای شوم مخالفان اهل بیت (علیهم السلام) در انکار اساسیترین عقائد شیعیان نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) است که ابتدا با طرح شبهاتی، سعی در ایجاد شک و تردید در مبانی و اعتقاداتی مینمایند که خدشه در آنها، موجب خدشهدار شدن ارکان اصلی اعتقادات فرد میگردد. حال باید دید، آیا واقعا حضرت زهرا (سلام الله علیها)، به امام خویش اعتراض کرده و با آن حضرت به تندی سخن گفتهاند؟ قبل از پرداختن به پاسخ این سوال، ابتدا اصل شبهه مورد نظر را بیان کرده و سپس به پاسخ آن میپردازیم.
توضیح شبهه:
مخالفان شیعه چنین میگویند که، بر اساس برخی روایات موجود در منابع شیعه، حضرت زهرا (رضی الله عنها)، پس از بازگشت از مسجد و ایراد خطبه در آنجا، به حضرت علی (رضی الله عنه)، عتاب نمود که شما مانند جنین، در خانه نشستهای و آنها حق من و تو را غصب کردند. مگر شما شیعیان معتقد به عصمت حضرت زهرا و همسرش نیستید، پس چگونه ممکن است که یک معصوم با معصوم دیگر دعوا کرده و او را مواخذه نماید؟!
پاسخ نقضی شبهه:
آیا وهابیت میتواند منکر این ماجرای قرآنی باشد؟ حضرت موسی مأمور شد تا به میقات رود و در غیاب خود، هارون را جانشین خود قرار دهد ولی قوم موسی در غیاب وی، گوساله پرست شدند. وقتی موسی به میان خود خویش بازگشت و با این صحنه روبرو شد، به قدری خشمگین شد که الواح را انداخت و سر و ریش برادر خویش، هارون را گرفت و به سوی خود کشید. حال آنکه هارون علاوه بر دارا بودن مقام نبوت، به سفارش حضرت موسی کاملا عمل نموده و در نصیحت قوم خویش کوتاهی نکرده بود، اما اگر او دست به شمشیر نبرد و شدت عمل به خرج نداد برای این بود که قومش دچار تفرقه نشوند. محل شاهد در پاسخ نقضی این بخش از آیات قرآن کریم است که حضرت موسی از شنیدن خبر گوساله پرست شدن قومش، سخت اندوهگین شد، زحمات چندین ساله خود را در آستانه نابودی دید و با وجود علم به بیگناهی هارون در این جریان، خشم خود را از رفتار قوم خویش این گونه نشان داد که گریبان برادرش را به شدت گرفت و به سوی خود کشید، ریش او را گرفت و آنچه را میخواست به قوم خود بگوید، به او خطاب کرد و گفت. «وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰ إِلَىٰ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي ۖ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ ۖ وَ أَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ ۚ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كَادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ وَ لَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ [اعراف/150] و هنگامى كه موسى خشمگين و بسيار اندوهناك به سوى قومش بازگشت، گفت: پس از من بد جانشينانى برايم بوديد، آيا [با پرستش گوساله] بر فرمان پروردگارتان [كه در تورات آمده] پيشى گرفتيد [و صبر نكرديد تا من بيايم و فرمان خدا را به شما ابلاغ كنم؟] و الواح را افكند و سر برادرش را گرفت [و با خشم] او را به سوى خود مىكشيد. [هارون] گفت: اى فرزند مادرم! اين گروه مرا ناتوان شمردند و نزديك بود مرا به قتل برسانند، پس مرا با مؤاخذه كردنم دشمنْ شاد مكن و [همطراز] با گروه ستمكاران قرار مده.» از این شیوه برخورد در زبان عربی به «ایاک عنی واسمعی یا جارة» و در فارسی «به در میگویم تا دیوار بشنود»، یاد میکنند. حال با توجه به اینکه ما معتقد به عصمت انبیا و اوصیای ایشان هستیم، آیا میتوان گفت، اعتراض حضرت موسی به هارون، عصمت هر دو را خدشهدار مینماید؟!
پاسخ حلی شبهه:
در پاسخ به روایتی که در این زمینه در برخی منابع شیعه وجود دارد،[2] میگوییم که علاوه بر مرسل بودن[3] این روایت، علامه مجلسی و دیگر علمای شیعه به این شبهه پاسخهایی دادهاند که ما به اختصار به بیان پاسخ علامه مجلسی از این میپردازیم.
پاسخ علامه مجلسی (بیان قبح اعمال ابوبکر):
مرحوم علامه مجلسی در کتاب شریف بحارالانوار پس از نقل این روایت، به آن اینگونه پاسخ دادهاند: «در حقیقت تندی حضرت زهرا بدین مصلحت بوده تا اعمال زشت غاصبان حکومت را مجسم کرده و به دیگران بفهماند که غاصبان چه ستمهایی روا داشتهاند. در بسیاری از موارد هنگامی که انسان میخواهد، عظمت مطلبی را به کسی بفهماند، او را مورد خطاب و عتاب قرار میدهد، در حالی که مقصودش تندی به وی نیست. این رویه در گفتگوها مرسوم بوده، مانند حاکمی که چون مشاهده میکند که برخی مردم، کار خلافی مرتکب شدهاند، برای اینکه قبح کار خلاف آنان را بفهماند، برخی کارگزارانش را مورد عتاب قرار میدهد، در حالی که میداند آنها در این موضوع، تقصیری نداشتهاند، ولی میخواهد با این خطاب و عتاب، اهمیت و بزرگی کار زشت آن گروه از مردم را بیان نماید... حضرت زهرا (سلام الله علیها) نیز میخواست بدین شکل عظمت و زشتی ستم وارده بر خود و همسرش را منعکس نماید... تا به مردم آن زمان و آیندگان بفهماند که چه ستمهایی بر اهل بیت (علیهم السلام) وارد شده است.»[4] پس بر اساس توجیهی که در پاسخ نقضی بیان شد و در کلمات علامه مجلسی نیز تکرار گردید، اولا هیچگونه دعوا و اعتراضی در این ماجرا در میان نبوده است. ثانیا، اگر عتاب و خطابی هم بوده، به معنای اوج هیجانات دخت گرامی رسول خدا از ستمهای وارده بر خود و همسر گرامی او بوده است تا با این بیان ، زشتی و عظمت آن ستمها در تاریخ ثبت گردد.[5]
پینوشت:
[1]. الاحتجاج، ج1، ص145، احمد بن علی بن ابیطالب الطبرسی،دارالنعمان للطباعة و النشر، النجف الاشرف، 1386ه، تحقیق: محمد باقر الخرسان
[2]. الاحتجاج، ج1، ص145، احمد بن علی بن ابیطالب الطبرسی،دارالنعمان للطباعة و النشر، النجف الاشرف، 1386ه، تحقیق: محمد باقر الخرسان
[3]. روایت مرسله، در اصطلاح علم درایة، روایتی است که در سلسله سند آن یک یا چند راوی رها شده و نامی از آنها برده نشده است و لذا صدور آن از معصوم مورد قطع و یقین نیست. به همین دلیل در استنباط احکام شرعی و امور اعتقادی بدان اعتماد نمیشود
[4]. بحارالانوار، ج29، ص234، محمد باقر مجلسی، موسسة الوفاء، بیروت، ط2، 1403ه، تحقیق: محمد الباقر البهبودی
[5]. برگرفته از کتاب شبهات فاطمیه با تغییر در قالب حذف، اضافات و توضیحات بیشتر. شبهات فاطمیه، ص240-247، عصیری سید مجتبی، نشر طوبای محبت، 1391ه.ش، قم
افزودن نظر جدید