تقسیم کننده بهشت و جهنم + بررسی سند روایت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در کتب فریقین روایت شده است: «علی (علیه السلام) تقسیم کننده بهشت و جهنم است». در این نوشتار قصد داریم با ذکر چند نکته به بررسی اسناد این روایت در کتب اهل سنت بپردازیم.
نکته اول: این روایت در چندین کتب اهل سنت نقل شده است که اکنون به بررسی یکی از کتب و راویان این حدیث میپردازیم. در کتاب «المعرفة و التاریخ» آمده است: «حدثنا يحيى بن عبد الحميد حدثنا علي بن مسهر عن الأعمش عن موسى بن طريف عن عباية عن علي قال أنا قسيم النار إذا كان يوم القيامة قلت هذا لك وهذا لي.[۱] من قسمت کننده دوزخم، زمانی که روز قیامت فرا رسد میگویم (به آتش) این (شخص) برای تو و این (شخص) برای من.»
حال چرا به امام علی(علیه السلام) لقب "قسیم النار" میدهند؟ از احمد بن حنبل نقل شده است: «كنّا عند أحمد بن حنبل ، فقال له رجل : ما تقول فی هذا الحدیث الذی یروى أنّ علیّاً قال : أنا قسیم النار ؟ فقال أحمد : و ما تنكرون من هذا الحدیث ؟ ! ألیس روینا أنّ النبی ( صلی الله علیه و آله ) قال لعلی لا یحبّك إلّا مؤمن ولا یبغضك إلّا منافق ؟ قلنا بلى. قال: فأین المنافق ؟ قلنا : فی النار. قال : فعلی قسیم النار.[۲] ما نزد احمد بن حنبل بودیم پس شخصی به او گفت: چه میگویی درباره این حدیث كه روایت شده است كه علی (علیه السلام) گفته است: من تقسیم كننده آتش هستم؟ پس احمد گفت : چه اشكالی از این حدیث دیدید؟ آیا ما روایت نكردیم كه رسول خدا به پیامبر فرمود: تو را جز مومن دوست نمیدارد و جز منافق دشمن نمیدارد ؟ گفتند: بله! پس گفت: پس منافق كجاست؟ گفتند: در آتش! پس گفت: پس علی قسیم النار است.»
بررسی سند روایت اول:
درباره نویسنده کتاب المعرفة و التاريخ یعنی" أبو يوسف يعقوب بن سفيان الفسوي" باید گفت که مزی در تهذیب الکمال این شخص را با القابی همچون"حافظ"[۳] مدح میکند.[۴] "يحيى بن عبد الحميد" از راویان صحیح مسلم است و "علی بن مسهر، الأعمش و عباية " هم از راویان بخاری هستند، و همین در وثاقت راوی کافی است.
اما درباره"موسی بن طریف" باید گفت که اگر چه ذهبی او را شیعه میداند[۵] ولی شیعه بودن دلیلی بر عدم قبول احادیث نمیشود چرا که اگر راوی شیعه حدیثش ضعیف است، پس چرا در کتب اهل سنت از این روات زیاد احادیث دیده میشود؟ مگر نه این است که در کتب مورد تایید اهل سنت آمده است، اگر راويان شيعه در میان روات اخبار، نباشند، روایات صحیحی در میان روایات پیدا نخواهد شد؟ در کتاب خطیب بغدادی آمده است که: «و لو تركت أهل الكوفة لذلك الرأي يعنى التشيع خربت الكتب.[۶] اگر من روايات اهل کوفه را به خاطر تشيع بخواهم ترک کنم، کتابهای ما خراب میشود.» نکته دوم اینکه در بعضی از کتب اهل سنت تصریح به صحت این حدیث علی (علیه السلام) شده است: «حديث علي أنا قسيم النار قلت لخالد حدثكم به أبو عوانة عن الأعمش قال نعم إسناده صحيح.[۷]... این حدیث که امام علی (علیه السلام) فرمودند، این حدیث دارای سندی صحیح میباشد.»
پینوشت:
[۱]. أبويوسف يعقوب بن سفيان الفسوي ،المعرفة والتاريخ ، ج ۳ ص ۸۴. دار النشر: دار الكتب العلمية ، بيروت ، ۱۴۱۹هـ- ۱۹۹۹م ، تحقيق، خليل المنصور
[۲]. محمد بن أبي يعلى أبو الحسين، طبقات الحنابلة ج ۱ ص ۳۲۰. دار النشر: دار المعرفة ، بيروت ، تحقيق : محمد حامد الفقي
[۳]. حافظ، یکی از کلمات مدح در علم رجال برای راوی است. بهطور کلی در تعریف حافظ گفته شده است: کسی که یکصد هزار حدیث را متناوباً و با سند آن از حفظ باشد (که البته ممکن است رقمی مبالغهآمیز باشد). یا کسی که بر سنن رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) احاطه داشته باشد، طرق و اسناد و موارد اتفاق و اختلاف آن را بداند و به احوال راویان و طبقات مشایخ حدیث کاملاً مطلع و آگاه باشد
[۴]. مزی،تهذيب الكمال ، ج ۳۲ ص ۳۲۴. دار النشر: مؤسسة الرسالة ، بيروت، ۱۹۸۰ ، الطبعة الأولى، تحقيق: د. بشار عواد معروف
[۵]. ذهبی،ميزان الاعتدال في نقد الرجال ج ۴ ص ۵۵. دار النشر : دار الكتب العلمية، بيروت، ۱۹۹۵ ، الطبعة الأولى ، تحقيق: الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود
[۶]. خطیب بغدادی، الكفاية في علم الرواية ج ۱ ص ۱۲۹. دار النشر : المكتبة العلمية، المدينة المنورة، تحقيق : أبو عبدالله السورقي , إبراهيم حمدي المدني
[۷]. أبو بكر أحمد بن محمد بن هارون بن يزيد الخلال، السنة ج ۳ ص ۵۱۰. دار النشر: دار الراية، الرياض ، ۱۴۱۰هـ، ۱۹۸۹م، الطبعة الأولى، تحقيق: د.عطية الزهراني
افزودن نظر جدید