نامه نگاریهای نمایندگان اهل سنت به مقامات ارشد نظام
مدتی است که در خبرها شاهد نامه نگاریهایی توسط نمایندگان اهل تسنن مجلس شورای اسلامی هستیم. نامه به آقای احمدی نژاد و به آقای روحانی بعد از انتخاب ایشان به ریاست جمهوری توسط ملت و نیز نامه به مقام معظم رهبری(زید عزه).
البته امر نامه نگاری بین مقامات کشوری و لشکری با مقامات ارشد نظام امری کاملا عادی است و در جریان اداره کشور امر شاذی نیست. اما نکاتی وجود دارد که اصولا برخی به شکل عام و برخی دیگر به شکل خاص در نوع این نامه نگاریها باید لحاظ گردد.
باید لحاظ شود که نامه باید کی و با چه هدفی رسانه ای شود؟ آیا نمایندگانی که در مقام تقنین _به حسب فرمایش مقام معظم رهبری (زید عزه) و به حکم عقل عرفی _نباید آنچه که از همان ابتدا مخالف قانون و شرع است را به امید مثلا تشخیص مصلحت نظام مطرح سازند، آیا مجازند بیایند و در نامه نگاری و در منظر افکار عمومی که گاهی ممکن است به تحریک احساسات عمومی اکثریت منجر شود مطالباتی مبنی بر اصلاح اصل 115 قانون اساسی را داشته باشند؟!!!
ای برادران عزیزی که ما بحکم عقل و سیره ائمه علیهم السلام شما را برادر خویش میدانیم،توصیه اکید و برادانه ما این است که قبل از احساس مسئولیت بر هر چیزی،به خاطر امنیت و عزت این مملکت که سرای شما نیز هم هست ، احساس مسئولیتی جدی بر مرزهای کمرنگ شده اهل سنت ایران با تفکرات سلفی و وهابی نمایید.
ما معتقدیم اهل سنت برادران دینی ما هستند و بعد از سپری شدن سی و اندی از عمر انقلاب و با لحاظ بسیاری از مسائل مانند دفاع همه جانبه از آرمان فلسطین سنی و اینکه نمیتوانیم از برادران شیعه امان در بحرین که در جلوی چشمانمان پرپر میشوند دفاع کنیم و نیز از مسائل بسیار دیگر به درستی متوان نتیجه گرفت که امر وحدت شیعه و سنی هر چند سیاسی باشد و وحدت اعتقادی نباشد لکن بدون شک یک اندیشه سیاسی دائمی و غیرقابل تغییر است و روشی است که از شیعه بودنمان داریم.آری،ما شیعه امیرالمؤمنینیم.
اما شما نمایندگان اهل تسنن؛ آیا از گرایشات اعتقادی برخی برادران فریب خورده امان که میرود تا در در روزگاری نه چندان دور وجه اهل سنت ایران را به سلفی گری تغییر دهد اطلاعی ندارید؟! در رمضان امسال آیا باخبر هستید یا نیستید که مضجع شریف امام رضا علیه السلام مورد اهانت شخصی با افکار وهابی قرار گرفت؟ شما که قلم خوبی دارید و خوب نامه می نویسید، اگر این خبر کذب است در مسندهایی چون نمایندگی نباید نامه ای برای تکذیب و اگر صحت دارد نامه ای در محکومیت این عمل به رسانه ها ارسال نمایید؟؟؟
نفرمایید ما اهل تکفیر نیستیم پس وهابی نیستیم. بعنوان یک آگاه و مطلع از جریانات دینی و مذهبی عرض میکنم که اساسا احکام تکفیری از سوی سلفیها و وهابیها، فرع احساس قدرت کاذب است و اصل و ریشه آن تکفیر را در مواضع آنها نسبت به احکام مسائلی چون زیارت و طلب شفاعت و تبرک وغیره باید جستجو کرد؛ پس اینکه اهل سنت ایران را مبرا از حکم تکفیر و مباح دانستن خون مسلمین شیعه میدانید و میدانیم، کافی نیست و باید گزارشات دقیقی از مسائل ریشه ایی که عرض شد که سر منشاء تکفیر و مباح شدن خون شیعیان در آینده میتواند باشد، داشته باشید.
اما درباره اینکه این نمایندگان محترم خواستار تغییر اصل 115 قانون اساسی شده اند یک مطلب را باید به برادران شیعه عرض کرد و مطلبی دیگر را باید به نمایندگان اهل سنت مجلس یادآوری کرد.
مسئله مورد توجه شیعیان، همان مسئله مغفول مانده جمعیت است. اگر امروز اهل تسنن به فکر اصلاح اصل 115 قانون اساسی مبنی بر مذهب رئیس جمهور افتاده اند بخاطر امید به تغییر چشمگیر درصد جمعیتی شیعه وسنی است والا اصلاح این اصل چه فایده ای میتواند داشته باشد؟
امروز اهل سنت با مهاجرت به اقصی نقاط کشور و باتوجه به اینکه محدودیت عرفی کذایی برای ازدواجهای مجدد ندارند، بی توجه به فقری که متأسفانه شیعیان توهم آن را با القائات فرهنگ غربی در صورت بچه آوری بیش از دوتا دارند،به شکل جدی تصمیم در تغییر در این درصد را دارند.
اما نکته دیگری که باید در تحلیل اخبار این نامه نگاریها ذکر کرد و اهل سنت را بدان توجه داد و نباید از آن اهمال کرد مقایسه ای است که میتوان به این بهانه بین شرایط زندگی اهل سنت ایران و شیعیان عربستان داشت و خدا را شاکر بود که این نامه نگاریها جهت پی ریزی دستیابی اهل سنت به مقام ریاست جمهوری، نشان دهنده آزادیها و عدم وجود خفقان آنچنانی که نسبت به شیعیان عربستان روا داشته میشود، میباشد و این را باز از مکتب الهی جعفریمان داریم.
شیعیان مظلوم عربستان در شرایطی به سر می برند که مفتیان وهابی در برحه های مختلف خواستار اخراج آنها و یا افزودن به ممنوعیتهای مذهبی ایشان بوده اند. در حالیکه در همین حال هم ایشان در سخت ترین وضعیت ها زندگی میکردند. عزیزانی که قلوب ما نسبت به ظلمی که به ایشان روا داشته میشود بسیار جریحه دار است و هنوز شاهد اسارت یکی از این برادرانمان یعنی شیخ النمر در زندانهای آل سعود هستیم و اطلاعی از وضعیت سلامتی ایشان هم نداریم.
سخن آخر اینکه: برادران اهل تسنن جفا نکنید! مسجد مستقل داشتن یا نداشتن در تهران کدامیک نشانه وحدت است؟مگر چه اشکالی دارد همه برادران شیعه و سنی در یک مسجد به دور از این جداسازیها نماز بخوانیم و تفاوت ها را بجای پررنگ کردن،کمرنگ کنیم و همگی بر وجود این عزت و امنیت در مملکت اسلامیمان شگرگذار باشیم کاری که وقتی شیعیان، مهمان شهرهای شما هستند باید همچنان کنند.
دیدگاهها
بنده الله
1392/07/29 - 18:36
لینک ثابت
شمایه مسجد اهل تسنن در تهران
mohammad
1392/09/12 - 13:42
لینک ثابت
بنده الله!
بانو ایرانی
1393/02/07 - 22:07
لینک ثابت
یه مسجد ساختن اینقدر قشقرق
mohammad
1393/02/20 - 10:56
لینک ثابت
بانووووو!
افزودن نظر جدید