عثمان و ردّ دستورالعمل پیامبر درباره زکات
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ طبق نقلهای متعدّد شیعی، امام علی (علیه السلام) بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) از خانه خارج نشد تا اینکه که قرآن را جمع آوری نمود. سپس آن را به صحابه عرضه داشت اما ایشان از قبول آن سر باز زده و گفتند ما خود مصحف جامعی داریم و نیازی به مصحف تو نیست. امام علی (علیه السلام) نیز آن را پس گرفته و دیگر به آنان ندادند.[۱]
این تنها مصحف امام علی (علیه السلام) نبود که ردّ شد. بلکه تاریخ حکایتگر ماجراهای دیگری نیز هست که گنجینه علمی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای امام علی (علیه السلام) به ودیعه نهادند، مورد قبول خلفا قرار نگرفته و بشریت از این علوم محروم نگه داشته شدهاند. در بسیاری از کتب معتبر اهل سنت همچون بخاری، مسند احمد و... این ماجرای تلخ در زمان عثمان نقل شده است.
«عَنِ ابْنِ عُیَیْنَةَ قَالَ: أَخْبَرَنِی مُحَمَّدُ بْنُ سُوقَةَ قَالَ: أَخْبَرَنِی أَبُو یَعْلَی مِنْذِرٌ الثَّوْرِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِیَّةِ قَالَ: جَاءَ نَاسٌ مِنَ النَّاسِ إِلَی أَبِی فَشَکَوْا سُعَاةَ عُثْمَانَ فَقَالَ أَبِی خُذْ هَذَا الْکِتَابَ فَاذْهَبْ إِلَی عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ فَقُلْ لَهُ قَالَ أَبِی أَنَّ نَاسًا مِنَ النَّاسِ قَدْ جَاءُوا شَکَوْا سُعَاتَکَ وَهَذَا أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی الْفَرَائِضِ فَلْیَأْخُذُوا بِهِ»، فَانْطَلَقْتُ بِالْکِتَابِ حَتَّی دَخَلْتُ عَلَی عُثْمَانَ، فَقُلْتُ لَهُ: أَنَّ أَبِی أَرْسَلَنِی إِلَیْکَ، وَذَکَرَ أَنَّ نَاسًا مِنَ النَّاسِ شَکَوْا سُعَاتَکَ، وَهَذَا أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی الْفَرَائِضِ فَمُرْهُمْ فَلْیَأْخُذُوا بِهِ، فَقَالَ: لَا حَاجَةَ لَنَا فِی کِتَابِکَ قَالَ: فَرَجَعْتُ إِلَی أَبِی فَأَخْبَرْتُهُ، فَقَالَ أَبِی: «لَا عَلَیْکَ ارْدُدِ الْکِتَابَ مِنْ حَیْثُ أَخَذْتَهُ» قَالَ فَلَوْ کَانَ ذَاکِرًا عُثْمَانَ بِشَیْءٍ لَذَکَرَهُ -یَعْنِی بِسُوءٍ- قَالَ وَإِنَّمَا کَانَ فِی الْکِتَابِ مَا فِی حَدِیثِ عَلِیٍّ[۲] از محمد بن حنفیه نقل شده است که عدهای از مردم نزد پدرم آمدند و از مأمورین زکات عثمان شکایت کردند. پدرم فرمود: این کتاب را بگیر و به عثمان بن عفان بده و بگو که پدرم گفته است: عدهای از مردم نزد من آمده و از مأمورین زکاتت شکایت نمودهاند، و این فرمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) در باره فرایض است، پس مأمورانت را فرمان ده تا طبق آن عمل کنند. عثمان گفت: ما را به کتاب تو نیازی نیست. محمد بن حنفیه میگوید: پس برگشتم و ماجرا را برای پدرم بیان نمودم. ایشان فرمود: بر تو گناهی نیست. کتاب را از همانجا که گرفتی، بازگردان...».
اما بهراستی علت چنین رفتاری چیست؟ آیا کنار زدن امام علی (علیه السلام) از صحنه علمی جهان اسلام، اینقدر برایشان مهم بوده است که حتی حاضر به ردّ مصحفی که شامل همه شأن نزولهای آیات بوده، شدند و حتی احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) را که امام علی (علیه السلام) به ایشان میدهد، رد میکنند؟!
پینوشت:
[۱]. کتاب سلیم بن قیس الهلالی؛ قم؛ نشر الهادی؛ 1405 ق؛ چاپ دوم؛ ج2، ص238.
صفار قمی؛ بصائر الدرجات؛ قم؛ مكتبة آية الله المرعشي النجفي؛ ۱۳۸۱ ؛ص ۱۹۳.
کلینی؛ الکافی؛ دار الکتب الاسلامیه؛ ۱۳۷۷؛ ج ۲، ص۶۳۳.
[۲]. محمد بن اسماعیل البخاری؛ صحیح بخاری؛ به کوشش L. Krehl؛ چاپ لایدن؛ ۱۸۶۲؛ ج ۲: ص ۲۷۷.
احمد بن محمد بن حنبل؛ المسند؛ چاپ بولاق؛ ۱۳۱۳؛ ج ۱: ص ۱۴.
عبد الرزاق الصنعانی؛ المصنف؛ به کوشش ح. ر. الاعظمی؛ بیروت؛ چاپ المجلس العلمی؛ ۱۹۷۰؛ ج ۴: ص ۶-۷.
ابن ابی شیبه العبسی؛ المصنف؛ بمبئی؛ دار السلفیه؛ ۱۴۰۰؛ ج ۱۵: ص ۲۲۷.
ابن عساکر؛ تاریخ دمشق؛ بیروت؛ دارالفکر؛ ۱۹۹۵؛ ج ۳۹: ص ۲۶۶.
عثمان الدارمی؛ الرد علی بشر؛ قاهره؛ دار التقریب؛ ۱۹۳۹؛ ص ۱۳۰.
افزودن نظر جدید