اثبات نقش عمرو بن الحمق صحابی در قتل عثمان

  • 1393/09/16 - 23:09
ماجرای قتل عثمان، از برهه‌های تأمل برانگیز تاریخ است، که حاوی نکات فراوانی است. از رفتارهای عثمان و خاندانش که سبب اصلی قتل وی بود، تا نقش طلحه، زبیر، عایشه، و صحابه رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، در این ماجرا. صحابه ای که ادعا می‌شود همگی عادل‌اند ولی به راحتی یکدیگر را سبّ و لعن می‌کنند و همدیگر را به طرز فجیعی می‌کشند! در این مقاله به اثبات نقش...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ماجرای قتل عثمان، از برهه‌های تأمل برانگیز تاریخ است، که حاوی نکات فراوانی است. از رفتارهای عثمان و خاندانش که سبب اصلی قتل وی بود، تا نقش طلحه، زبیر، عایشه، و صحابه رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، در این ماجرا. صحابه ای که ادعا می‌شود همگی عادل‌اند ولی به راحتی یکدیگر را سبّ و لعن می‌کنند و همدیگر را به طرز فجیعی می‌کشند! در این مقاله به اثبات نقش یکی از صحابی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به نام عمرو بن الحمق، در قتل عثمان، پرداخته شده است.

عمرو بن الحمق الخزاعی در رجال شیخ طوسی در زمره اصحاب علی (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام) قرار گرفته است.[1] رجال کشی نیز وی را در زمرۀ اولین کسانی که به سوی امیرالمؤمنین بازگشتند و نیز از حواری و اصفیاء ایشان، شمرده است.[2] در بحارالانوار از جعفر بن الحسین نقل شده است که جایگاه عمرو بن الحمق نسبت به امیرالمؤمنین (علیه السلام) مثل جایگاه سلمان نسبت به پیامبر(صلی الله علیه و آله) است.[3] علمای رجالی شیعه، شواهد دیگری نیز بر جلالت قدر ایشان و قرابتشان به امام علی(علیه السلام)، جمع آوری نموده‌اند.[4]

اما نقش وی در قتل عثمان نیز، در کتب رجالی و حدیثی شیعه و اهل سنّت از مسلّمات تاریخی است،[5] ولی به جهت اختصار، صرفاً به بیان آنچه در منابع اهل سنّت آمده است، اکتفا می‌شود. در کتب معتبر تاریخی و رجالی در نزد اهل سنت، همچون الطبقات الکبری، تاریخ مدینه دمشق، تاریخ طبری، البدایة و النهایة، و الکامل فی التاریخ، آمده است: «و أما عمرو بن الحمق فوثب علی عثمان فجلس علی صدره و به رمق فطعنه تسع طعنات و قال أما ثلاث منهن فإنی طعنتهن لله و أما ست فإنی طعنت إیاهن لما کان فی صدری علیه[6] عمرو بن حمق روی سینه عثمان نشست و 9 خنجر بر بدن او زد و گفت که 3 ضربه برای خدا بود و 6 ضربه دیگر به خاطر کینه‌ای بود که از عثمان در دل داشتم».

نیز در تاریخ طبری، تاریخ مدینه دمشق و الکامل، می‌نویسد: «فاطعنه تسع طعنات کما طعن عثمان، فأخرج فطعن تسع طعنات، فمات فی الأولی منهن أو الثانیة[7] معاویه دستور داد عمرو بن حمق را دستگیر کنند و به عامل او گفت همان‌طوری که او 9 ضربه بر عثمان زد، 9 ضربه بر او بزن. عمرو بن حمق در ضربه اول یا دوم از دنیا رفت».

در منابع متعدد تاریخی نقل شده است که شعبی (که از بنیان‌گذاران مسائل فقهی اهل سنت است) می‌گوید: «أول رأس حمل فی الإسلام رأس عمرو بن الحمق[8] اولین سری که در اسلام بریده شد و شهر به شهر گردانده شد، سر عمرو بن حمق بود».[8] ابن حجر عسقلانی می‌گوید: «و بعث برأسه إلی معاویه.[9] سر عمرو بن حمق را به طرف معاویه بردند». ابن کثیر دمشقی می‌گوید: «فکان أول رأس طیف به.[10] اولین سر بریده‌ای که در شهرها گردانده شد، سر عمرو بن حمق بود».

نیز ابن عساکر و ابن کثیر آورده‌اند که همسر عمرو بن حمق (آمنه بنت شرید) را زندانی کرده بودند و وقتی سر بریده شوهرش را به شام آوردند، معاویه دستور داد سر بریده همسرش را ببرند و در دامن او قرار بدهند. وقتی او سر بریده شوهرش را دید، شوکه و ناراحت شد و سر بریده را در دامنش قرار داد و با دستش بر سر بریده کشید و لب‌های خونینش را پاک کرد و گفت: «مدت‌ها، شوهرم را از من مخفی کردید و امروز هم سر بریده‌اش را برای من هدیه آوردید. چه زیبا هدیه‌ای بود که معاویه برای من آورد».[11]

از شواهد تاریخی فوق که بخشی از کل شواهد موجود است، به روشنی بر می‌آید که عمرو بن الحمق الخزاعی از عاملین اصلی قتل عثمان است. و این مسئله آن‌قدر واضح بوده است که معاویه به همین جرم، وی را به ناحق به قتل رسانده است. وجود صحابی بزرگی چون عمرو بن الحمق در لیست قاتلین عثمان، رفتارهای نامناسب عثمان و اطرافیانش را آشکار می‌سازد. رفتارهایی که به موجب آن، حتی خون وی را حلال شمردند. با این همه اختلافات بین صحابه، چطور می‌توان همه صحابه را عادل دانست؟!

پی‌نوشت:

[1]. رجال الشیخ الطوسی، ناشر: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1427 ه‍.ق. ص 75 و ص 90
[2]. اختیار معرفة الرجال، معروف به رجال کشی؛ ذیل ترجمه عمرو بن الحمق.
[3]. بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ه.ق. ج34؛ ص 274
[4]. قاموس الرجال؛ الشیخ محمد تقی التستری؛ تحقیق مؤسسة النشر الاسلامی؛ التابعة لجماعة المدرسین، قم؛ 1430 ه.ق. ج 8: ص 82.
[5]. همان،
[6]. الطبقات الکبری؛ ابن سعد؛ دار صادر، بیروت؛ ج 3: ص 74.
تاریخ مدینة دمشق؛ ابن عساکر؛ تحقیق: علی شیری؛ بیروت: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، 1415؛ ج 39 ص 409.
تاریخ الطبری؛ محمد بن جریر الطبری؛ بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج 3 ص 424.
البدایة والنهایة؛ ابن کثیر؛ تحقیق وتدقیق وتعلیق: علی شیری؛ الطبعة الأولی، 1408/ 1988 م؛ دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 7 ص 207.
الکامل فی التاریخ؛ ابن الأثیر؛ دار صادر للطباعة والنشر؛ 1386/1966؛  ج 3 ص 179.
[7]. تاریخ الطبری؛ محمد بن جریر الطبری؛ مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ج 4 ص 197.
تاریخ مدینة دمشق؛ ابن عساکر؛ تحقیق: علی شیری؛ بیروت: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، 1415؛ ج 45 ص 499.
الکامل فی التاریخ؛ ابن الأثیر؛ دار صادر للطباعة والنشر؛ 1386/ 1966؛  ج 3 ص477.
[8]. الطبقات الکبری؛ ابن سعد؛ دار صادر، بیروت؛ ج 6 ص 25.
الکامل فی التاریخ؛ ابن الأثیر؛ دار صادر للطباعة والنشر؛ 1386/ 1966؛ ج 4 ص 83 و غیرهما.
[9]. تهذیب التهذیب؛ ابن حجر؛ الطبعة الأولی؛ 1404/ 1984؛ دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، ج 8، ص 22
[10]. البدایة والنهایة؛ ابن کثیر؛ تحقیق وتدقیق وتعلیق: علی شیری؛ الطبعة الأولی، 1408/ 1988 م؛ دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 8 ص 52.
[11]. البدایة والنهایة؛ ابن کثیر؛ تحقیق وتدقیق وتعلیق: علی شیری؛ الطبعة الأولی، 1408/ 1988 م؛ دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 8 ص 52.
تاریخ مدینة دمشق؛ ابن عساکر؛ تحقیق: علی شیری؛ بیروت: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، 1415، ج 69 ص 40.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.