برخی تناقضات آموزهی فداء
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مسیحیان بر این باورند که حضرت آدم گناه کرد و این گناه به صورتی خاص به تمامی نسلهایش منتقل شد. انسان تا زمانی که عیسی مسیح به عنوان خدا بر صلیب نرفت، بخشیده نشد. به گفتهی پولس: «انسان قبل از گناه و سقوط رابطهای خاص و ویژه با خدا داشت. او فرزند خدا و عضوی از خانوادهی خدا بود. با گناهِ آدم، او و نسلش این مقام را از دست دادند و به صورت عبد و غلام درآمدند. اما این جایگاه واقعی انسان نبود. این حالت و وضعیتِ انسانِ سقوط کرده بود؛ اما برنامهی خدا این بود که او به وضعیت اولیه خود، که نوعی خداگونگی بود، برگردد. [انسان] باید خدا را ببیند و از آن الگوگیری کند. او باید از موجودی الگو برداری کند که هم خدا و هم انسان باشد. به همین جهت خدا باید به صورت انسان در میآمد و جسم میگرفت. وظیفهی انسانها این است که شبیه مسیح یا پسر خدا شوند»[1].
«به نظر آکویناس (1274-1224) گناهی که ما با آن زاده میشویم، بر ما سه اثر بر جای می گذارد. نخست، روح ما را آلوده می سازد... دوم، ما اسیر شیطان زاده شدهایم ... و سرانجام آنکه، گناه ما (هم گناه جبلّی ما و هم گناهانی که خود مرتکب شده ایم) در خور کیفر است»[2]. لیکن اشکالات این باورِ اشتباه، فراوان است.
اشکال اول و اساسی اینکه «گنه کرد در بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری»! به راستی چرا نسل و فرزندان آدم به واسطهی گناه وی و همسرش تنبیه شوند. همانگونه که به دقت و زیبایی قرآن کریم میفرماید: «و لا تزر وازره وزر اخری،[اسراء/ 15] اینکه هیچ کس با گناه دیگری را به دوش نمیگیرد». «و ان لیس للانسان الا ما سعی،[نجم/ 39] و اینکه برای انسان جز آنچه سعی کرده چیزی نیست». اینکه هیچ کس با گناه دیگری را به دوش نمیگیرد.
دومین تناقض با آموزههای کتاب مقدس است. در عهد عتیق، سفر اعداد آمده که قوم حضرت موسی (علیهالسلام) به خدا عرض کردند: «ای خدا که خدای روحهای تمام بشر هستی، آیا یک نفر گناه ورزد، و بر تمام جماعت غضبناک شوی؟»[3]. در سفر تثنیه آمده: «پدران به عوض پسران کشته نشوند، و نه پسران به عوض پدران کشته شوند. هر کس برای گناه خود کشته شود»[4]. اما پسران قاتلان را نکشت به موجب نوشتۀ کتاب تورات موسی که خداوند امر فرموده و گفته بود پدران به جهت پسران کشته نشوند و پسران به جهت پدران مقتول نگردند، بلکه هر کس به جهت گناه خود کشته شود. [5]. اما پسران ایشان را نکشت به موجب نوشتۀ کتاب تورات موسی که خداوند امر فرموده و گفته بود: «پدران به جهت پسران کشته نشوند و پسران به جهت پدران مقتول نگردند، بلکه هر کس به جهت گناه خود کشته شود.»[6]. اینها تنها چند نمونه از نمونههای فراوان نقض این باور (صلب و فداء) از عقل و کتاب مقدس است که بیان شد.
نتیجه آنکه عقیده به گناه ذاتی انسان به واسطهی گناه آدم با متن کتاب مقدس به عنوان مهمترین منبع شناختی و به تعبیر آقای دیوید بست، کلام راستی که الهام خداست[7]، مسیحیت در تناقض است.
پینوشت:
[1]. بنگرید به «تجسد، حقیقت یا تناقض؟»
[2]. عقل و اعتقاد دینی، ص 469.
[3]. اعداد 16: ۲۰ – 22
[4]. تثنیه 16: 24.
[5]. دوم پادشاهان 6:14.
[6]. دوم تواریخ 4:25.
[7]. بست، دیوید، ایراداتی به مسیحیت (پاسخ کتاب مقدس به هشت ایراد بر ایمان مسیحی)، ترجمهی ابراهیم احمدی نیا، نور جهان، ۲۰۰۳ م، چاپ دوم، (نسخهی الکترونیکی)، ص 30.
افزودن نظر جدید