برداشت صحابه از غدیر خم چه بود؟

  • 1393/09/05 - 22:54
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) ابتداءً از حاضرین اقرار گرفتند بر اینکه آن بزرگوار اَوْلی به نفس نسبت به آنان می‌باشند، و با این اقرار گرفتن به این آیه مبارکه اشاره داشتند: «النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِیْنَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ. [احزاب/ 6] پیامبر سزاوارتر به مؤمنان است از خود آنان. مستفاد از این آیه کریمه این است که در کلیّه اموری که از طرف شرع انور...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ متأسفانه منکرین امامت حضرت علی (علیه السلام) می‌گویند که اگر حدیث غدیر، دلیلی بر امامت آن حضرت بود، چرا هیچ یک از کسانی که در آن اجتماع بوده و خطبه رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) را شنیدند، چنین برداشتی از آن نداشته‌اند؟ لیکن در پاسخ به این شبهه باید گفت: «قرائنی وجود دارد که صحابه از حدیث غدیر معنای امامت و جانشینی را برداشت کرده‌اند.»

قرینه اول؛ تبریک عمر بن خطاب به امام علی (علیه السلام) از بهترین دلایل است که، منظور از غدیر خم مسئله جانشینی امام علی (علیه السلام) بوده است. احمد بن حنبل و بسیاری از بزرگان اهل سنت داستان بیعت خلیفه دوم را این گونه نقل می‌کنند: «حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا عَفَّانُ ثنا حَمَّادُ بن سَلَمَةَ أنا عَلِیُّ بن زَیْدٍ عن عَدِیِّ بن ثَابِتٍ (وأبی هارون العبدی) عَنِ الْبَرَاءِ بن عَازِبٍ قال کنا مع رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم فی سَفَرٍ فَنَزَلْنَا به غدیر خُمٍّ فنودی فِینَا الصَّلاَةُ جَامِعَةٌ وَکُسِحَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم تَحْتَ شَجَرَتَیْنِ فَصَلَّی الظُّهْرَ وَأَخَذَ بِیَدِ علی رضی الله عنه فقال أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ انی أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ من أَنْفُسِهِمْ قالوا بَلَی قال أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ انی أَوْلَی بِکُلِّ مُؤْمِنٍ من نَفْسِهِ قالوا بَلَی قال فَأَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ فقال من کنت مَوْلاَهُ فعلی مَوْلاَهُ اللهم وَالِ من ولاه وَعَادِ من عَادَاهُ قال فَلَقِیَهُ عُمَرُ بَعْدَ ذلک فقال له هنیاء یا بن أبی طَالِبٍ أَصْبَحْتَ وَأَمْسَیْتَ مولی کل مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ.[1] براء بن عازب می‌گوید که در حجة الوداع همراه رسول خدا بودیم، زیر درخت‌ها را تمیز کردند، فرمان اقامه نماز جماعت صادر شد، سپس رسول خدا دست علی را گرفت و سمت راستش قرار داد و فرمود: آیا من نسبت به مؤمنان از جان آنان به خودشان برتر نیستم؟ گفتند: آری، فرمود: آیا همسران من مادران شما نیستند؟ گفتند: آری، فرمود: پس هر که من موای اویم، پس علی مولای اوست. خداوندا دوست بدار آنکه علی را دوست بدارد و دشمن بدار دشمن او را، عمر گفت: مبارک باشد بر تو ای علی، تو اکنون مولای من و تمام مؤمنان هست.»
اگر کلمه «ولی» را در این روایت به معنای محبت و دوستی بگیریم این معنا به ذهن تبادر خواهد کرد که عمر می‌گوید ما تاکنون با تو دوست نبودیم و تو از امروز با ما دوست شدی. آیا اهل سنت می‌توانند این مطلب را بپذیرند؟

قرینه دوم؛ بنا بر کتب اهل سنت، نزول آیه اکمال بعد از معرفی امام علی (علیه السلام) بوده است. و این یعنی دین با ولایت تکمیل می‌شود. خطیب بغدادی در ترجمه حبشون بن موسی می‌نویسد: «از ابوهریره نقل شده است که گفت کسی که روز هجدهم ذی‌الحجه را روزه بگیرد ثواب روزه شصت ماه برای وی نوشته می‌شود، این روز، روز غدیر خم است، روزی که رسول خدا دست علی بن ابیطالب را گرفت و فرمود: آیا من رهبر مؤمنان نیستم؟ گفتند: چرا ای رسول خدا. فرمود: هر کس من مولای او هستم علی مولای او است. عمر گفت: تبریک، تبریک ای پسر ابوطالب، تو اکنون مولای من و مولای هر مسلمانی، سپس این آیه نازل شد که امروز دین شما را کامل کردم (فأنزل الله الیوم أکملت لکم دینکم). این حدیث به عنوان روایت حبشون مشهور شده است، گفته شده که فقط او این روایت را نقل کرده است؛ در حالی احمد بن عبد الله نیز از علی سعید... از أبی هریره نقل کرده است».[2]
جلال الدین سیوطی، در تفسیر «الدر المنثور» و در ذیل آیه (الیوم اکملت لکم دینکم) می‌نویسد: «ابن مردویه و ابن عساکر به اتفاق، از ابوسعید خدری نقل کرده‌اند هنگامی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر خم، علی (علیه السلام) را به ولایت و مولَویت منصوب نمود، جبرئیل نازل شده و آیه اکمال دین را آورد».[3]

قرینه سوم؛ استناد امام علی (علیه السلام) در موارد متعددی به غدیر؛ به عنوان نمونه در مسند احمد آمده است: «وجمع علی رضی الله تعالی عنه الناس فی الرحبة، ثم قال لهم: أنشد الله کل امرئ مسلم سمع رسول الله صلی الله علیه و سلم یقول یوم غدیر خم ما سمع لما قام، فقام ثلاثون من الناس و قال أبو نعیم: فقام ناس کثیر، فشهدوا حین أخذ بیده، فقال للناس: أتعلمون انی أولی بالمؤمنین من أنفسهم؟ قالوا: نعم یا رسول الله، قال: من کنت مولاه فهذا مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، قال: فخرجت و کأن فی نفسی شیئا، فلقیت زید بن أرقم، فقلت له: انی سمعت علیا رضی الله تعالی عنه یقول کذا و کذا؟ قال: فما تنکر قد سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول ذلک له.[4] علی (علیه السلام) مردم را در رحبه جمع کرد و گفت: "شما را سوگند می‌دهم هر کس در غدیر خم بوده و از زبان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حق من، سخنی شنیده، برخیزد و شهادت بدهد." ابو طفیل می‌گوید: "سی نفر از مردم برخاستند." ابو نعیم می‌گوید: "عده زیادی از مردم برخاستند و شهادت دادند که در روز غدیر، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دست علی را گرفت و به مردم گفت: آیا می دانید که من بر مؤمنین از خودشان سزاوارتر هستم؟ گفتند: بله، یا رسول الله. سپس حضرت فرمود: من بر هر کس ولایت دارم، علی هم بر او ولایت دارد"».

قرینه چهارم: رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) ابتداءً از حاضرین اقرار گرفتند بر اینکه آن بزرگوار اَوْلی به نفس نسبت به آنان می‌باشند، و با این اقرار گرفتن به این آیه مبارکه اشاره داشتند: «النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِیْنَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ. [احزاب/ آیه 6] پیامبر سزاوارتر به مؤمنان است از خود آنان. مستفاد از این آیه کریمه این است که در کلیّه اموری که از طرف شرع انور برای مردم ولایت و حقّ تصرف ثابت شده است، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، در تمام آن امور، نسبت به مردم، اولی به نفس است به این معنی که حقّ ولایت پیامبر و اعمال تصرّف از ناحیه آن بزرگوار در کلّیّه امور مردم مقدّم بر حقّ خود مردم می‌باشد، و آن حضرت هم از مردم بر همین معنی و مفاد این آیه کریمه، اقرار گرفتند، پس از آن، جملات «فَمَنْ کُنْتُ وَلِیَّهُ فَعَلِیٌّ وَلِیُّهُ» یا «فَمَنْ کُنْتُ أَمِیرَهُ فَعَلِیٌّ أَمیرُهُ» را (که در نقلهای مختلف، به الفاظ مختلف آمده است) متفرّع بر اخذ اقرار نموده و تا آخر خطبه را برای حاضرین ایراد فرمودند».

نتیجه این تفریع چنین است که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آنچه را که برای خود آن بزرگوار از اولویّت بر مردم (به حکم قرآن) ثابت بود، برای امیرالمؤمنین علیه السّلام اثبات فرمودند، و مردم هم با امیرالمؤمنین علیه السّلام (به فرمان رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم) بر همین امر، بیعت نموده و بر آن حضرت با لقب «امیرالمؤمنین» سلام داده و به او تهنیت گفتند، و اشعاری نیز در این زمینه در همان مجمع سروده شد...

منابع:

[1]. أحمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج 4، ص 281، ح 18502، مصر: مؤسسة قرطبة ؛ فضائل الصحابة لابن حنبل ج 2، ص 596، 1016 و ج 2، ص 610، ح 1042، تحقیق د. وصی الله محمد عباس، بیروت: مؤسسة الرسالة؛ الطبعة الأولی، 1983.
[2]. الخطیب البغدادی، تاریخ بغداد، ج 8، ص 289، ناشر: دار الکتب العلمیة، بیروت.
[3]. سیوطی، الدرالمنثور، ج 3 ص 19، بیروت: دار الفکر، 1993
[4]. أحمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل ج 4 ص 370، دار النشر: مؤسسة قرطبة، مصر

تولیدی

دیدگاه‌ها

در عجب مانده ام از این همه جور و چپاول، آن همه قتل و تجاوز این همه غیبت و تهمت، آن همه غارت و دزدی خوردن مال یتیمان، گریه ی این همه کودک ناله ی آن همه مادر پس کجایی گل زهرا؟! این روا نیست ببینیُ و نیایی... ------ سلام دوست عزیز مایل به تبادل لینک بودید خبر دهید...

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.