ابزار معرفتی از شاخصههای عرفان ناب
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شاخصههای عرفان که آن را از سایر علوم ممتاز میسازد، ابزار معرفتی آن است. عارف با نگاه خاص خود به جهان نظاره میکند که همان شناخت شهودی است، اما کسی که ابزار او را نداشته باشد، بهگونهای دیگر به جهان مینگرد. برای مثال در مسائل اجتماعی، متکلم و حکیم میگویند: انسان یک موجود اجتماعی است و برای پیش برد زندگی اجتماعیاش به قانون نیاز دارد؛ چون قوانین بشری از جامعیت کامل برخوردار نیست؛ پس قانون باید از جانب پروردگار باشد. بنابراین انسان اجتماعی محتاج قانون وحیانی است، اما عارف با ابزار خاص خود میگوید: انسان خواه تنها باشد یا در میان اجتماع زندگی کند، به وحی نیازمند است؛ لذا اولین انسانی که خلق شد حضرت آدم (علیهالسلام) حتی پیش از تشکیل جامعه، نیازمند وحی بود.
فراتر از این، عارف معتقد است که حتی اگر هیچ انسانی خلق نمیشد، باز هم آفرینش نیازمند وحی و پیامبر بود؛ زیرا نگاه عارف در نظام هستی، محدود به عالم انسانی نیست، بلکه جن و مَلِک و حیوان را نیز نیازمند وحی میداند.
بهاینترتیب نظام هستی نزد عارف بسیار وسیعتر و فراتر از جامعه انسانی است. عارف با این نگاه مفهوم بسیاری از واژهها را وسیعتر معنا میکند؛ مثلاً درباره معنای "عدالت"، فقیه و حکیم برای خود معنایی از آن ارائه میکنند که عارف در آن معنا توسعه میدهد.
در فقه، عادل به کسی گفته میشود که به واجبات و محرمات ملتزم باشد و کاری با سایر صفات و ملکات انسان ندارد. احکام فقهی برای چنین انسانی ثابت است؛ یعنی اقتدا به او جایز است، شهادت او در محکمه قضایی مقبول است و...
عدالت نزد حکما علاوه بر این به معنای تعدیل در قوای نفسانی معرفیشده است؛ یعنی عادل کسی است که قوای نفسانی خویش را تحت قوه عاقله درآورده و عقل را بر سایر قوا حاکم سازد، اما نزد عارف به چنین شخصی عادل گفته نمیشود، بلکه عادل کسی است که مظهر همه اسماء حسنای الهی باشد.
با این ابزار است که او تعریف دیگری برای انسان کامل ارائه میدهد. این نگاه او حاکی از آن است که باید فراتر از ابزار معرفتی عقل به امور نگریست. محدود ساختن معرفت به حیطه عقل و حتی قلب، کافی و وافی نیست، بلکه باید به چراغ وحی مسلح گردید.
بنابراین معرفت در عرفان بسیار با اتقان است؛ زیرا ابزارهای آن با شأن و جایگاه انسان همگام است.[1] از نگاه عارف اگرچه عقل چراغ راه است، اما عاجز از روشن کردن شاهراه است و غایت آن بنا به فرموده امام عارفان امیر مؤمنان علی (علیه السلام): «غَایَةُ الْعَقْلِ الِاعْتِرَافُ بالجهل [2] نهایت عقل و خرد اعتراف به جهل است.» چنانکه فخر رازی در مواضع مختلف به این ناتوانی اذعان کرده است:
نهایة اقدام العقول عقال
و اکثر سعی العالمین ضلال
پایان و نهایت گامهای عقول، قیود و بندهاست و حاصل تلاش و کوشش عالمان، گمراهی است.
اما در تاریخ تفکر ايرانی-اسلامی راههای وصول به حقیقت در چهار مشرب منحصر شده است:
1-مشرب مشائی: به ریاست ابوعلی سینا که تنها راه وصول به حقیقت را در استدلالات عقلی میداند و بس.
2-مشرب کلامی: به ریاست خواجهنصیرالدین توسی که تنها راه وصول به حقیقت را پذیرش تعبدی احکام دینی و شریعت نبوي (صلی الله علیه و آله) میداند. اما از ابزار عقل و استدلال بر اثبات عقاید از پیش پذیرفته شده سود میجوید.
3-مشرب عرفانی: به ریاست مولانا جلالالدین بلخی که تنها راه وصول به حقیقت را تصفیه باطن و شهود قلبی میداند.
4-مشرب اشراقی: منتسب به شهابالدین یحیی سهروردی که راه وصول به حقیقت و معرفت کامل را در تلفیق مشاء و عرفان میداند. با راه و روش اصلاحاتی که خود ابداع کرده و مجموعه آن را حکمت اشراقی نام نهاده است.
یادآور میشود که راه وصول به حقیقت یا همان معرفت عارفانه منحصر به این مشربها نیست. چه ممکن است در یک فرد درآنواحد گرایش به هر یک از این راهها پیدا شود یا در ادواری از زمان هر چهار مسیر در هم ادغامشده و همه به یکی ختم گردد. چنانکه صدرالدین شیرازی را ابداع مشرب متأله به حکیم متألهین شهرت یافت. ایشان هر چهار مشرب را یکی دانست و از هر یک برای سلوک و وصول به معرفت کمک جست.
این تقسیمبندی مشربها در مقام تحقیق و مسائل مَدرَسی است وگرنه راه وصول به معرفت الله که به قولی سرنخ همه معارف است، ابتدا خودشناسی است که به عبارتی انفع المعارف است؛ و البته وصول به این معرفت در گرو گذشت زمانی خاص و جایی معین و بهواسطه شخص خاصی نیست. اگر فردی بر طبق آن چه در قرآن و نصوص دینی و مأثوراتی که از معصومین (علیهمالسلام) آمده صادقانه گام نهد «من أخلص لله أربعین صباحا ظهرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه.[3] هرکس چهل روز اعمال خویشتن برای خداوند خالص گرداند چشمههای حکمت از قلبش بر زبانش آشکار میشود.».[4]
منابع:
[1].ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، حماسه و عرفان، چاپ اول، 1377 شمسی، اسراء، قم، ص 91 به بعد
[2].غررالحکم، ج 4، ص 374
[3].شعیری، تاجالدین، جامع الاخبار، ص 94، انتشارات رضی، قم، 1363 ه ش
[4].محمدعلي پشتدار و محمدرضا عباس پور خرمالو، مفهوم معرفت در عرفان اسلامی و مکاتب روانشناختی، فصلنامه تحقیقات تعلیمی و غنای زبان و ادب فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد بوشهر، شماره یازدهم، بهار 1391، صص 103-126
گرفتهشده از: آیةالله جوادی آملی (گروه اخلاق پژوهشکده علوم وحیانی معارج)، محقق: مصطفی خلیلی
افزودن نظر جدید