اطاعت از پیشوای ستمگر
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مسائل مورد اختلاف بین اهلسنت و شیعۀ امامیه، اطاعت از امام و حاکم جائر و فاسق و ظالم است؛ آیا اگر خلیفه فاسق بود یا فاسق شد از خلافت عزل میشود؟ و آیا میتوان علیه او قیام کرد یا خیر؟
اجماع اهلسنت بر این است که سلطان با فسق از خلافت عزل نمیشود، لذا نمیتوان با او مخالفت نمود و علیه او قیام کرد، تنها میتوان او را موعظه و نصیحت نمود.
در مقابل، شیعۀ امامیه، به تبع از اهلبیت ( علیهم السّلام )، اطاعت از حاکم ستمگر و فاسق را نه تنها واجب نمیداند بلکه حرام میداند. در این بحث در صدد اثبات رأی اهلبیت ( علیهم السّلام ) هستیم.
فتواهای اهلسنت دربارۀ وجوب اطاعت از پیشوای ستمگر
1. امام نووی میگوید: « اهلسنت اجماع نمودهاند که سلطان و خلیفه با فسق از خلافت عزل نمیشود... ».[1]
2. قاضی عیاض میگوید: « جماهیر اهلسنت از فقیهان، محدّثان و متکلمان معتقدند که سلطان با فسق، ظلم و تعطیل حقوق از خلافت عزل نمیشود ».[2]
این نظریّه که اطاعت از خلیفه و سلطان واجب است هر چند فاسق و ظالم باشد و خروج بر او نیز حرام است؛ از جهاتی اشکال دارد که به برخی از آنان اشاره میکنیم:
1. مخالف با صریح آیات
از آیات استفاده میشود که امامت و خلافت حقّ انسان فاسق و جائر نیست و نباید از او اطاعت کرد:
الف: « و إذ ابتلی إبراهیم ربّه بکلمات فأتمّهنّ قال إنّی جاعلک للنّاس اماما قال و من ذرّیّتی قال لا ینال عهدی الظّالمین »؛ [ بقره / 124 ] « به یاد آر هنگامی که خداوند ابراهیم را به اموری چند امتحان فرمود و همه را به جای آورد خدا بدو گفت: من تو را به پیشوایی خلق برگزیدم. ابراهیم عرض کرد: این پیشوایی را به فرزندان من نیز عطا خواهی فرمود؟ فرمود عهد من هرگز به ستمکاران نخواهد رسید ».
ب: «... أفمن یهدی إلی الحقّ أحقّ أن یتّبع أمّن لا یهدّی إلّا أن یهدی فما لکم کیف تحکمون »؛ [ یونس / 35 ] « آیا آن که خلق را به راه حقّ رهبری میکند سزاوارتر به پیروی است یا آن که نمیکند مگر آن که خود هدایت شود پس شما مشرکان را چه شده چگونه چنین قضاوت باطل برای بتها میکنید؟ ».
از این آیه استفاده میشود کسی که هدایت به حقّ نمیکند سزاوار اطاعت و متابعت نیست
ج برخی از آیات عقوبت خضوع و میل به ستمگران را آتش جهنم قرار داده، میفرماید: « و لا ترکنوا إلی الّذین ظلموا فتمسّکم النّار »؛ [ هود / 113 ] « و شما مؤمنان هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست شوید و گرنه آتش کیفر آنان شما را خواهد گرفت ».
2. مخالفت با ادلۀ حرمت اطاعت اهل معصیت
الف: خداوند متعال میفرماید: « فلا تطع المکذّبین »؛ [ قلم / 8 ] « پیروی مکن دروغگویان را ».
ب: « و لا تطع کلّ حلاّف مهین »؛ [ قلم / 10 ] « و تو هرگز اطاعت مکن احدی از منافقان پست را که دائم سوگند میخورند ».
ج: « و لا تطع الکافرین و المنافقین »؛ [ احزاب / 48 ] « و تو هرگز اطاعت مکن کافران و منافقان را ».
د: « و لا تطیعوا أمر المسرفین الّذین یفسدون فی الأرض و لا یصلحون »؛ [ شعراء / 151 ] « و از رفتار رؤسای مسرف و ستمگر که در زمین فساد میکنند و به اصلاح حال مردم نمیپردازند، پیروی نکنید ».
3. مخالفت با روایات اهلسنت
این نظریه مخالفت با روایات دیگری است که در مصادر حدیثی اهلسنّت وارد شده است که مردم را از اطاعت خلیفۀ جائر و فاسق نهی میکند. که برای نمونه به سه مورد از آنان اشاره میکنیم:
الف: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: « چرخ آسیاب اسلام زود است که به حرکت درآید. هر جا که قرآن دور میزند شما نیز به دور او بگردید خواهد آمد که سلطان و قرآن به جنگ یکدیگر برآمده و از یکدیگر جدا شوند. به طور قطع زود است که بر شما پادشاهان حکمرانی کنند، که بر خود به نوعی حکم میکنند و بر دیگران نوعی دیگر. اگر از آنان اطاعت کنید شما را گمراه میکنند. و اگر نافرمانی کنید شما را به قتل میرساند. گفتند: ای رسول خدا! اگر آن زمان را درک کردیم چه کنیم؟ فرمود: همانند اصحاب عیسی باشید که با قیچی، بدن آنان تکه تکه میشد و بر دار میرفتند، ولی اطاعت از جائر نمیکردند. مردن در راه اطاعت بهتر است از زندگانی در معصیت.[3]
ب: عبدالله بن عمر میگوید: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: « بر مرد مسلمان است که گوش فرا داده و اطاعت کند در آنچه دوست داشته یا کراهت دارد مگر آنکه امر به معصیت شود که در این صورت جایز نیست.[4]
ج: عبدالله بن مسعود میگوید: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: « زود است که بعد از من مردانی متولّی امور شما گردند که سنت را خاموش و عمل به بدعت کنند و نماز را از اوقاتش تأخیر اندازند. عرض کردم: ای رسول خدا! اگر آن زمان را درک کردم چه کنم؟ فرمود: از من سؤال میکنی ای فرزند امّ عبد که چه کنی؟ کسی که خدا را معصیت میکند، اطاعت ندارد ».[5]
4. مخالف با احادیث اهلبیت ( علیهم السّلام )
الف: سیوطی در درّالمنثور در تفسیر آیۀ شریفۀ: « لا ینال عهدی الظّالمین » از علی بن ابی طالب نقل میکند که فرمود: « اطاعت تنها در معروف و کارهای نیک است ».
ب: طبری و دیگران نقل کردهاند که حسین بن علی ( علیه السّلام ) در جواب نامه اهل کوفه چنین مرقوم داشت: « به جان خودم نیست امام مگر کسی که به کتاب خدا عمل کرده و به قسط و عدل متمسک باشد. حق را ادا کرده و نفس خود را برای خداوند حبس نماید ».[6]
ج: و باز طبری و دیگران نقل کردهاند که حسین بن علی ( علیه السّلام ) خطاب به ولید فرمود: « ای امیر! ما اهلبیت نبوت و جایگاه رسالت و محلّ آمد و شد ملائکه و محلّ نزول وحیایم. تنها به وسیله ما فتح و ختم مینماید. یزید مردی است شارب الخمر، کشندۀ جان محترم، به طور علنی فسق و فجور انجام میدهد و کسی همانند من با او بیعت نمیکند ».[7]
منابع:
[1]. شرح صحیح مسلم، نووی، ج 12، ص 229.
[2]. همان
[3]. در المنثور، ج 3، 125.
[4]. صحیح بخاری، ج 3.
[5]. سنن ابن ماجه، ج 2، ص 956.
[6]. تاریخ طبری، ج 7، ص 235.
[7]. تاریخ طبری، ج 7، ص 216 ـ 218.
افزودن نظر جدید