منشاء اجتماعي و اخلاقي تصوف
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ درباره منشاء ظهور تصوف سخنهاي فراواني گفته شده است. در اين نوشته قصد داريم درباره منشاء اجتماعي و اخلاقي تصوف اشاراتي کنيم.
درحقيقت پيدايش مسلک تصوف را هر يک از اهل نظر به نوعي ديگر توجيه کردهاند.
1-اينکه منشاء تصوف از زهد و پرهيز بوده است و بعدها با عقايد و آراء حکمي و اشراقي آميخته شده است، ظاهرا از ساير احتمالات طبيعيتر است. [1] با اين همه درباره منشاء آن احتمالات ديگر هم دادهاند.
2-کساني که در توجيه و تبيين امور فقط در پي علل و اسباب مادي و طبيعي ميروند عقيده دارند که تصوف و عرفان مولود فقر و ياس و ضعف و عجز افراد و طبقاتي است که از لذات و تنعمات حسي و مادي محروم ماندهاند و يا در مقابل عقل و منطق سرخوردهاند و از اين رو به تحقير استدلال و منطق پرداختهاند و دل خود را به توهمات خويش خوش کردهاند و درواقع چون از عقل و استدلال راه به جايي نبردهاند از ضعف و عجز خويش به تحقير عقل و منطق دست زدهاند و چون در اين عالم از لذات و نعمتهاي حيات محروم ماندهاند و در مقابل ظلم و فشار اغنياء و اقويا چارهاي نداشتهاند درنتيجه دست به دامان اينگونه خيالات زدهاند واز اين رو است که اين طرز تفکر غالبا – به عقيده اين جماعت از اهل نظر – فقط در بين طبقات پست و دهقانان و محترفه پيدا شده است و ظاهرا به همين سبب که اين طريقه به عقيده آنها زاييده فقر و جهل و عجز است آن را شايسته مقام انسانيت نميدانند و سبب انحطاط و موجب سقوط جامعه ميشمارند و صوفيه را به اصطلاح از جمهوري خيالي خويش طرد ميکنند. اما البته اين توجيه و تاويل که اين طايفه از اهل نظر در باب منشاء تصوف دارند مقبول ساير اهل تحقيق نيست و تصوف اگر در بعضي اذهان عکسالعمل ياس و فقر باشد لااقل نزد همه صوفيه چنين نيست و انتشار آن نيز اختصاص به طبقه پست و دهقان و محترفه ندارد و گاه امراء و اغنياء نيز بدان پيوستهاند.[2]
3-جمعي ديگر از اهل نظر تصوف را عبارت دانستهاند از نوعي طغيان و واکنش در مقابل شريعت و اسلام و گفتهاند که خلاصه و زبده تعاليم صوفيه عبارت است از ترک آداب ديانت و شريعت و اعتقاد به امکان اتصال مستقيم با خدا و البته اين امور نه فقط با اسلام بلکه با تمام شرايع و اديان مخالفت و مغايرت دارد و نوعي اباحه محسوب است و به همين سبب کساني که در باب تصوف اين راي را دارند در رد و طرد آن سعي فراوان ورزيدهاند و بر صوفيه طعن و لعن بسيار کردهاند و آنها را کافر و مرايي و ملحد و اباحي دانستهاند. حتي بعضي از آنها را به دليل خروج از اسلام کشتهاند.[3]
4-جماعتي ديگر از اهل نظر منشاء تصوف را ميل به انزوا و عطلت و تنآسايي و رياکاري دانستهاند و صوفيه را موجب رکود و انحطاط جامعه فرض کردهاند و به گمان آنکه شيوع و رواج عقايد و افکاري از اينگونه سبب رواج موهومپرستي و طفيليگري و عقبافتادگي و فقر و ريا و انحطاط و سقوط افراد و جامعه است و اينگونه عقايد و آراء سبب بياعتنايي مردم به امور دنيوي و دستاويز نفوذ مطامع دول اجنبي در بين مسلمانان است، به شدت با تصوف به ستيزه پرداختهاند و آنها را سبب گمراهي عامه و مسئول بدبختي فعلي جامعه مسلمين دانستهاند.[4]
با دقت در نظراتي که درباره منشاء تصوف از سوي اهل نظر ذکر شده، بدين نکته خواهيم رسيد که در تمامي نظرات ذکر شده منشاء مثبتي براي تصوف ذکر نشده و همگي به اتفاق تصوف را به نوعي مخل حيات و زندگي روزمره مردم ميدانند.
منابع:
1-عبدالحسين زرينکوب، جستجو در تصوف ايران، انتشارات اميرکبير، 1386 شمسي، ص 1
2- عبدالحسين رزينکوب، ارزش ميراث صوفيه، انتشارات اميرکبير، تهران، 1392 شمسي، صص 174 و 175
3- همان، ص176
4- همان، ص 176
افزودن نظر جدید