هالیوود پیامبر شیطانپرستی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مقام معظم رهبری: امروز برجستهترين و تواناترين مجموعۀ سينمايى دنيا در «هاليوود» است. شما ببينيد هاليوود در خدمت چيست، در خدمت كيست، در خدمت كدام فكر و كدام جهت و كدام خواب براى بشريت بيچارۀ رو به رشد است. من كه نه در سينما تخصص دارم، نه هاليوود را درست میشناسم، اين را نمىگويم؛ اين نقلِ سخن كسانى است كه كارشان اين است، فكرشان اين است و نقاد اين صحنهها و ميدانها هستند؛ اينها مىگويند امروز هنر سينمايى (كه من هاليوود را به عنوان برجستهترين، مثال زدم؛ و الا بقيۀ مجموعههاى سينمايى دنيا هم همينطورند) در خدمت اشاعهى فحشا، اشاعهى پوچى، اشاعهى بىهويتى انسان، در خدمت خشونت، در خدمت مشغول كردن بدنۀ ملتها به يكديگر است تا طبقهى متعالى و بالا بتوانند بىدغدغه زندگى كنند.
امروزه مرکز مهمی همچون هالیوود که در عرصه هنر سینما فعال و البته تاثیر گذار است، به عنوان یک پشتیبان جدی درخدمت فرقه شیطانگرایی انجام وظیفه میکند. این ایفای نقش به گونهای پررنگ است که عنوان « پیامبر شیطان پرستی » برای این رسانه صهیونیستی، به هیچ عنوان دور از حقیقت نیست. ماهیت و ماموریت فرقه شیطانپرستی که امروزه در هالیوود تحت « آیین و مکتب » از آن تبلیغ میشود، در محصولات هالیوودی انعکاس تام یافته است. نگاهی گذرا به چند اثر هالیوودی ( که چندان جدید هم نیستند ) میتواند از طرح حساب شده و درازمدت هالیوود در رسمیت دادن به این فرقه پرده بردارد.
این طرح درقدم اول؛ معرفی، در گام بعدی عرضه یک رقیب و بدیل برای ادیان الهی، در مرحله بعدی جایگزین نمودن، در گام چهارم به حاشیه راندن و درنهایت از بین بردن ادیان الهی خواهد بود.تعداد این فیلمها زیاد است. ما از باب نمونه چند تا از این فیلمها را مختصری تحلیل میکنیم.
یکی از فیلمهای مهم در ترویج شیطانپرستی، فیلمی است به نام « فرزند رزماری » که توسط رومن پولانسکی ( کارگردان یهودی ) در سال 1968 در هالیوود ساخته شد.
در این فیلم، شیطانی از جهنم میآید و نطفه خود را در رحم زنی به نام رزماری قرار میدهد و بدین صورت کودکی شیطانی به نام آدریان متولد میشود. گهواره این کودک سیاهرنگ ( پر کاربردترین رنگ در فرهنگ شیطانپرستی و نماد قدرت تاریکی ) و بالای آن صلیبی بر عکس آویزان است. قیافه این کودک به گونهای است که مادرش با دیدن او وحشت میکند و ابتدا از پذیرش فرزندش خودداری میکند. در جشن تولد این کودک که افرادی از نژادهای مختلف حضور دارند چندین بار جمله ( درود بر شیطان ) تکرار میشود. صاحب خانه با خوشحالی میگوید: « این کودک معابد و خدا را از بین خواهد برد و نفرت را آزاد خواهد کرد. او انتقام را در دلها زنده خواهد کرد و کار خدا تمام است ... درود بر شیطان ». در این فیلم ارتباط با شیطان به عنوان راه حل مشکلات به تصویر کشیده میشود. جالب توجه این که مادر با شادباش افراد حاضر در جلسه، کودک خود را تحویل میگیرد و با طنین دلنواز لالایی این فیلم به پایان میرسد و با این فیلم ( تولد شیطان ) اعلام میشود و اولین قدم برای اعلام حضور شیطان در جوامع بشری برداشته میشود.
این کارگردان یهودی به « اعلام حضور » شیطان اکتفا نکرد و چندی بعد با ساختن « Ninth Gata » ( دروازه نهم ) در صدد اثبات نیروهای خارقالعاده و قدرتهای ماورائی برای شیطان بر آمد و شیطان را به عنوان قدرتی عظیم و تاثیرگذار در جهان هستی معرفی کرد. در این فیلم که چندین بار از نمادهای شیطانی استفاده شده است از جمله عدد 666 ( به عنوان رمز آسانسور، رمز آرشیو کتابخانه، سال نوشتن کتاب و ...)، وانمود میشود رسیدن به شیطان دارای آداب مخصوص سیر و سلوک است ( با طرح کتاب دارای سه نسخه کمیاب ).
در فیلم گابریل ( که همان جبرئیل است )، جهانی تاریک و غرق در فساد و ظلمت نمایش داده میشود. در این فیلم خداوند بزرگترین و قدرتمندترین فرشته خود به نام گابریل را مامور نجات جهان مینماید؛ اما گابریل بعد از نزول به زمین متوجه میشود که قبل از او فرشتگان دیگری که مامور این کار بودهاند در برابر قدرت عظیم شیطان همگی در مانده و تسلیم و یا شکست خوردهاند. اما تصمیم گابریل برای مبارزه با شیطان و برگرداندن نور به میان آدمیان قطعی است.
گابریل بعد از از بین بردن نیروهای شیطانی با فرمانده شیاطین به نام سمائیل وارد جنگ میشود؛ ولی متوجه میشود که فرمانده شیاطین برای آزادی انسانها قیام کرده است و این خداوند بوده که باعث از بین رفتن فرشتگان قبلی گردیده است. گابریل بعد از این مرحله ماموریت خود را رها میکند و با ناراحتی و اعتراض به این نزاع پایان میدهد و میرود تا مانع اعزام فرشتگان به دست خدا شود. بدین سان مخاطب که تا مراحل آخر فیلم خود را همراه گابریل احساس میکند ناگاه در چرخش آخر فیلم، منطق سمائیل را بر گابریل ترجیح میدهد. به روشنی در این فیلم، خدا دشمن آدمیان و شیطان دوست انسانها و منجی آدمیان معرفی میگردد.
در بسیاری از فیلمهای سینمایی مانند طالع نحس 4، شیطان دارای قدرت اهریمنی و ویرانگر در برابر قدرت خداوند قد علم میکند و انسان موجودی ضعیف و بیپناه معرفی میگردد که در چنگال قدرت شیطان اسیر است و هیچ امدادی از ناحیه خداوند به او نمیرسد و چارهای جز پناه بردن به شیطان و نیروهای او ندارد. به دنبال آن، شیطان « تنها منجی » عالم هستی معرفی میشود که باید در « دنیای تاریک » به او رو میآورد. در فیلم « مومیایی » شیطان در عرض قدرت خدا ظاهر میشود و میتواند در برابر خدا عرض اندام کند. در این فیلمها، با اتکا به نیروهای شیطانی قدرت انسان به حدی میرسد که میتواند بدون تمسک به خدا بهشت وعده داده شده خدا را در همین جهان و در همین کره خاکی با دست خود بنا کند. حداکثر حضور خدا در بعضی از گفت وگوهاست، آن هم به گونهای که حتی پیامبران به او اعتراض میکنند و از قدرت قوم یهود به او شکایت میکنند.
شیوه حضور شیطان در جهان هستی در محصولات هالیوودی بدیع و نو است به گونهای که در ادیان الهی، این شکلِ تصرف ( همان مدل تناسخ ) نه فقط برای شیطان بلکه از اساس غیر ممکن و نشدنی اعلام شده است. در نگاه هالیوودی، شیطان در کالبد انسان حلول میکند و برای اعمال نیروهای خود لاجرم نیازمند کالبد آدمی است، شیطان گاهی در جسم یک کودک معصوم، گاه در کالبد یک زن، گاه در جسم یک سیاستمدار به اعمال تصرف در عالم میپردازد.
این باور خرافی نسبت به شیطان، حداقل نتیجهای که برای مخاطب در پی دارد، این است که انجام گناه ( چون اجباری و از ناحیه شیطان حلول کرده در جسم انسان تحقق مییابد ) غیر اختیاری است و گریزی از آن نیست، بنابراین باور، وجود عذاب و عقاب در حق فردی که مسخر شیطان گردیده امری غیر منطقی و غیر عادلانه مینماید. این تفکر در مجموعه هری پاتر و طالع نحس، جنگیر، خون آشام و آثار دیگری تعقیب شده است.
در مواردی متعدد، فرهنگ شیطانی و اعمال نیروهای شیطانی، در نظر مخاطب واژگونه معرفی میشود، به گونهای که تعریفی جدید از مفاهیم شیطانی به مخاطب ارائه میگردد که در نتیجه « شر » به « خیر » تبدیل میگردد و « بدی » قلب ماهیت میکند. در مجموعه هری پاتر تفکیک خیر از شر بسیار مشکل است و اصلا مفاهیم شیطانی و زشت چنان جذاب القاء میشوند که خیر از زبان شیطان به صحنه میآید و شیطان، معیار خیر و شر میشود.
محصولات هنری هالیوود، مفهوم معنویت و عرفان را به مفهوم جدیدی به نام « ماوراء » تبدیل نموده است و در قاموس هالیوود این دو مفهوم یعنی ماورا و معنویت، معادل و مترادف محسوب میشوند. چنان که در ماتریکس، « اوراکل » نماینده جنبه عرفانی و ماورا الطبیعه داستان است. او صرفا یک راهنماست که ادعا شده فطرت حقیقت طلب انسانها را به اقنا میرساند و نباید حرفهای او را با ملاک درست و غلط سنجید. حرفهای او را باید شنید و نباید با حکم عقل و برهان با او رو به رو شد. هرچه را میگوید فقط باید به کار بست و به ماورا متصل شد. [2]
از طرف دیگر تاکید بر جشن هالووینگ (جشن سالانه شیطانی ) در مقابل جشنهای دینی، مثل کریسمس ( جشن بزرگ مسیحیت ) در این گونه آثار سینمایی پدیدهای اتفاقی نیست. آن چه در این بزرگنمایی، به گونهای حساب شده تعقیب میشود، جایگزین نمودن نمادها و ایام شیطانی به جای مراسمهای دینی است. در آثار شیطانی هالیوود، یادآوری و برجسته کردن و تکرار مداوم شیطان و شیطانپرستی، مطلوب اصلی است. در همین راستا در مجموعهای خیالی هری پاتر ( که پر مخاطب بوده و پرفروشترین محصول سینمایی در دنیای کودکان است ) در هیچکجا از دعا، توسل، نیایش و توکل به ذات خداوند اثری وجود ندارد و همه بن بستها با استمداد از نیروهای جادویی و شیطانی برداشته میشود.
محصولاتی از این دست، در هالیوود فراوان یافت میشود. مخاطب بعد از دیدن این گونه فیلمها به این نتیجه میرسد که راه رسیدن به قدرت و شهرت و شهوت، تمسک به شیطان و قدرتهای شیطانی است و شیطان نه فقط دشمن انسانها نیست که بعنوان منجی انسانها و پیام آور آزادی انسانها معرفی میشود. با تاسف باید اذعان نمود هالیود نقش خود را در انتقال مضامین شیطانی و رضایت بخش جلوه دادن فرهنگ شیطانی به خوبی ایفا نموده است. فیلمهایی از قبیل هری پاتر، جن گیر، طالع نحس ( 1،2،3 )، ارباب حلقهها با هدف القای ترس در ذهن و قلب مخاطب نسبت به شیطان و بزرگنمایی از قدرت شیطان ساخته شدهاند و در فیلمهای کنستانتین و طالع نحس 5 و 4 شیطان قویتر از خدا ظاهر میشود، به طوری که روحیه تسلیم و فروتنی در برابر شیطان به جان مخاطب رسوخ میکند.
القای ترس در دل انسانها و نا امید ساختنشان از آینده، آن هم توسط رسانۀ پرنفوذی همچون سینما، میتواند برای آنان که به دامان ادیان الهی پناه نیاوردهاند، فرصتی ذهنی، روانی ایجاد نماید تا برای مقابله با آیندۀ تاریک بشریت به نیروی دیگری پناه ببرند یا راهی برای خاضعشدن و کنار آمدن با نیروهای اهریمنی پیدا کنند.
غیر از فیلمهایی که تحت سیاستهای کلی حاکم بر هالیوود تولید میشوند ، فرقههای شیطانگرا نیز، خود اقدام به تولید فیلمهای سینمایی با محوریت شیطان و شیطانپرستی نمودهاند که از آن جمله میتوان به فیلمهایی همچون باران شیطانی ( 1975 ) ، دکتر دراکولا ( 1981 ) ،گفت و گوی شیطان ( 1995 ) و ... و مجموعه تلویزیونی شیطان در حومه شهر ( 2000 ) اشاره نمود که بعضا افراد شاخص این گروهها همچون آنتوان لاوی ( بنیانگذار فرقه سیتنیسم ) و پیترگیلمور ( مسئول کنونی کلیسای شیطان ) در آنها به ایفای نقش پرداختهاند. بنا بر آنچه گذشت، این واقعیت نباید مورد غفلت قرار گیرد که امروزه شیطانپرستی با ابزارهای فراگیری مثل سینما، نمادهای متنوع، رسانههای مختلف صوتی و تصویری، به عنوان « دین دهکده جهانی » مطرح و تبلیغ میشود.
پینوشت:
[1]. بيانات در ديدار جمعى از دانشجويان برگزيده و نمايندگان تشكلهاى دانشجويى، سال1384، ص، 200
[2]. ماتریکس ـ مکاشفه قرن، برادران و اچوفسکی، نشر مس، ص 171
[3]. کاوشی در معنویتهای نوظهور، ص 279 - 285
افزودن نظر جدید