بررسی تعارض روایات مدح و ذم درباره‌ی صوفیه

  • 1393/02/24 - 09:08
تنها همین روایات کافی است تا بدانیم در عصر و زمان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) صوفی به این نام وجود نداشته، زیرا لحن روایات نبوی ناظر به آینده است و نشان می‌دهد اثری از تصوف در زمان حیات با برکت پیامبر نبوده‌ است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شگردها و راهکارهای اهل تصوف برای نشان دادن وجاهت شرعی خود، جعل احادیث و سخنان معصومین در حق خود است. با نگاهی به کتب متقدم صوفیه، متوجه اصرار و اهتمام به این مطلب می‌شویم که به‌خاطر جو جامعه‌ در آن روز می‌بایست مردم را با روایات و احادیث اغناء کنند و شاید حجم روایاتی که در تأیید صوفیه مشاهده می‌شود، در راستای این نیاز بوده است.

برای نمونه به روایتی که ابوالحسن علی بن عثمان هجویری نقل می‌کند اشاره می‌کنیم که در باب تصوف در کتاب کشف المحجوب می‌نویسد: قال رسول اللّه (صلی اللّه علیه و آله): مَنْ سَمِعَ صوتَ اهلِ الصّوفِ، فَلا یُؤَمِّنُ عَلی دعائِهِم کُتِبَ عندَ اللّهِ مِن الغافلین.[1] پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: کسی که صدای اهل تصوف را بشنود و بر ادعای ایشان (چیزی که برآن دعوت می‌کنند) مؤمن نباشد، نام او در نزد خداوند در فهرست اهل غفلت نوشته می‌شود!

باید توجه داشت که هجویری سندی بر این روایت اقامه نکرده و آن‌را ابتر نقل کرده‌است و از این گذشته با نگاهی به متن روایت، متوجه جعل آن خواهیم شد؛ چراکه تصوف با باری از بدعت‌ها و انحرافات چگونه قابل پیروی شدن است و اگر این بحث اشکال مطرح شود که انحرافات ایشان در باب سماع و خانقاه و عُشریه و غیره پس از زمان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بوده، جوب داده می‌شود، پیامبراکرم معصوم است و با علمی که از جانب خداوند دارد، به زمان حال و آینده‌ی ایشان آگاهی داشته و محال است که خبر از انحرافات ایشان داشته باشد و این‌گونه به طور مطلق از ایشان تعریف و تمجید نماید.

مؤید ما در رد این گونه اخبار، وجود سیل عظیمی از روایات مستند از حضرت ختمی مرتبت و سایر معصومین (علیهم السلام) در رد مرام و مسلک تصوف است که در صورت صحت روایات تأییدیه، با ایشان معارضه می‌کند. برای مثال به چند نمونه اشاره می‌کنیم.

روایتی که مرام تصوف و رهبانیت ایشان را نشانه می‌گیرد و از امام صادق (علیه السلام) صادر گردیده که نقل می‌کنند: همسر عثمان بن‌ مظعون نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: ای پیامبر خدا! عثمان روز‌ها روزه می‌گیرد و شب‌ها را به شب‌زنده‌داری می‌گذراند. پیامبر (صلی الله علیه وآله) خشمگین، با پای برهنه نزد عثمان آمد. او را در حال نماز یافت. عثمان با دیدن پیامبر نماز را رها کرد. پیامبر فرمود: ای عثمان! خداوند مرا به رهبانیت مبعوث نکرده است؛ بلکه مرا به دین سهل و آسان برانگیخته است؛ من روزه می‌گیرم، نماز می‌خوانم و ... کسی که روش مرا دوست دارد، باید به‌ سنت من عمل نماید و از جمله سنت من نکاح است.[2]

یا در روایتی از خود حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) در مذمت ایشان روایتی وارد شده که فرمودند: لاتقوم الساعة علي امتي حتی يقوم قوم من امتي اسمهم الصوفيه ليسوا منی و انهم يحلقون للذکر و يرفعون أصواتهم يظنون انهم علی طريقتی بل هم اضل من الکفار و هم اهل النار لهم شهيق الحمار[3] روز قيامت بر امتم بر پا نشود تا آنکه قومی از امّت من به نام (صوفيه) برخيزند. آن‌ها از من نيستند و بهره‌ای  از دين ندارند و آن‌ها براي ذکر دور هم حلقه می‌زنند و صداهای خود را بلند می‌کنند به گمان اينکه بر طريقت و راه من هستند؛ در حالی که آنان از کافران نيز گمراه‌تر و اهل آتش‌اند و صدايي دارند مانند عرعر الاغ.[3]

یا در روایتی دیگر فرمودند: يا اباذر يکون فی آخر الزمان قوم يلبسون الصوف فی صيفهم و شتائهم يرون أن لهم الفضل بذلک علی غيرهم اولئک يلعنهم ملائکة السماء و الارض[4] ای اباذر! در آخرالزمان قومی پيدا می‌شوند که در تابستان و زمستان لباس پشمينه می‌پوشند و اين عمل را برای خود فضيلت و نشانه زهد و پارسايی می‌دانند آنان را فرشتگان آسمان و زمين لعن می‌کنند.

تنها همین روایات کافی است تا بدانیم در عصر و زمان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) صوفی به این نام وجود نداشته، زیرا لحن روایات نبوی ناظر به آینده است و نشان می‌دهد اثری از تصوف در زمان حیات با برکت پیامبر نبوده‌ است و اگر کسی ادعایی بر خلاف این بکند و مثلاً اصحاب صفه را صوفی بداند! نشان دهنده‌ی بی‌اطلاعی اوست. با وجود حجم عظیم روایات نقد صوفیه، نمی‌توان به چند روایت مجعول که در تأیید خودشان نقل کرده‌اند اعتنا کرد و بر آن وقعی نهاد.

منابع:

1- ابوالحسن علی بن عثمان الجلابی الهجویری الغزنوی،کشف المحجوب، تصحیح دکتر عابدی، ص43
2- کلینی،1365: 5/496 - کلینی دو سند برای این حدیث نقل می‌کند. سند اول صحیح و سند دوم به دليل وجود محمد بن‌حسن بن‌شمون و عبدالله بن‌عبدالرحمن ضعیف است
3- سفينة البحار محدث قمي/ ج2 / ص58 چاپ انتشارات فراهاني تهران و در چاپ جديد اسوه قم ج 5 ص 20
4- مستدرک سفينه ج6 ص398 / بحارالانوار ج74 ص91 و ج77 ص93 چاپ اسلاميه / امالي شيخ طوسي ج2 ص152

تولیدی

دیدگاه‌ها

اگر قرار است چیزی را تخریب کنید معقولانه تخریب کنید. با تشکر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.