نقد تصوف جدید از نگاه قدمای صوفیه

  • 1393/02/05 - 00:03
وقتی از فرقه‌ی تصوف نام برده می‌شود، آشنایان با این مسلک و مطلعین راجع به عقاید، افکار و منش ایشان می‌دانند که باید بین تصوف کهن و قدیمی و روشهای صوفیانه‌ی فعلی و متأخر، حد و مرزی قائل شد....با این وجود، کنکاش در کتب معتبر صوفیه و شرح حال قدما و بزرگان تصوف نشان می‌دهد که تفاوت آشکاری بین راه و روش صوفیانه‌ی قدیم و تصوف جدید و معاصر است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وقتی از فرقه‌ی تصوف نام برده می‌شود، آشنایان با این مسلک و مطلعین راجع به عقاید، افکار و منش ایشان می‌دانند که باید بین تصوف کهن و قدیمی و روشهای صوفیانه‌ی فعلی و متأخر، حد و مرزی قائل شد. با وجود همه‌ی تلاشی که سلاسل امروزی انجام می‌دهند که خود را منتسب به قدما کنند و خود را از ایشان و ایشان را الگوی خود معرفی نمایند؛ که در این راه یداً به ید بودن شجره و سلسله را نیز شرط می‌دانند؛ با این وجود، کنکاش در کتب معتبر صوفیه و شرح حال قدما و بزرگان تصوف نشان می‌دهد که تفاوت آشکاری بین راه و روش صوفیانه‌ی قدیم و تصوف جدید و معاصر است.
دیدن این تناقضات و وجوه افتراق چندان هم مشکل نیست، کافیست تا در زمینه‌هایی که از قدیم الایام شعار تصوف جستجویی انجام شود و رنگ باختن عمان شعارها را امروزه در صوفیه‌ی فرقه‌ای مشاهده نمود. برای مثال: یکی از عناوین و اسم‌هایی که صوفیان به آن نامیده شده‌اند را لفظ فقیر[1]، ذکر می‌کند و دلیلی که برایش آورده‌اند، این نکته است که صوفیان قدیم هیچ دارایی و ثروتی نداشته، تملکی ندارند و اگر هم مکنتی حاصل می‌کردند آن را بذل و بخشش می‌نمودند (و من تخلیهم عن الأملاک سموا فقراءا...)، آیا دراویش و مشایخ و اقطاب امروزی تصوف که خود را فقیر و فقراء می‌خوانند، این گونه عمل می‌کنند‌؟

آیا اگراز بزرگان ایشان درخواست شود که همه یا بخشی از مایملک خود را به دیگری ببخشند، خواهند بخشید؟! بر خلاف این تصور چیزی که در خارج و در زندگی اجتماعی ایشان مشاهده می‌گردد، مخالف با سیره و روش صوفیان متقدم است. این گونه معارضات بین دیدگاه تصوف قدیم با کسانی که امروزه داعیه‌ی صوفی گری دارند بسیار است که نشان می‌دهد، اقطاب سلاسل امروزی نام قطب را و مشایخ آن نام مشایخ را و فقراء فرقه، اسم فقیر را یدک می‌کشند و از عقاید و افکار و اندیشه‌های تصوف ده قرن پیش تهی هستند. نورعلی تابنده قطب فعلی فرقه‌ی گنابادی فقرای حال را فقرای خودش می‌نامد و لفظ فقیر را برای ایشان به کار می‌برد. او در سخنرانی که اصل آن موجود است می‌گوید: یک کسی نامه نوشته که من از فقرای آقای کی‌یک (فلان شیخ) هستم، کی از فقرای آقای (فلانی است) آقایان مشایخ، فقرا ندارند! همه فقرای حالا، یا فقرای من هستند یا فقرای محبوب علیشاه یا رضا علیشاه یا صالح علیشاه (اقطاب قبلی دراویش)[2]

با این وجود چه دلیلی دارد که با سلسله سازی معنعن بودن و یداً به ید بودن قطبیت را به هزار سال قبل برسانند؟! آیا منظور ایشان از این کار جز عوام فریبی و اغوای معنویت خواهان و کسانی که به دنبال مباحث عرفانی و روحی‌اند، می‌باشد؟

 

منابع:
1- کلابادی در التعرف ص22
2- سخنرانی جمعه 13 دی ۱۳۹۲/ سایت مجزوبان نور

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.