آیا ازدواج عمر با ام‌کلثوم (دختر حضرت امیر) دلیل بر حسن روابط نیست؟

  • 1393/01/17 - 01:51
یکی از شبهاتی‌ که طرفداران سران سقیفه برای رفع اتهام تهاجم به خانۀ حضرت زهرا ( علیها السّلام )، مطرح می‌کنند این‌ است‌ که می‌گویند: چگونه شیعیان ادعا می‌کنندخلیفۀ دوم، قاتل حضرت زهرا ( علیها السّلام ) است و حال آنکه حضرت علی ( علیه السّلام ) دخترش ام‌کلثوم را به ازدواج خلیفۀ دوم در آورده است؟ در این مقاله به پاسخ این شبهه می‌پردازیم

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی‌ که طرفداران سران سقیفه برای رفع اتهام تهاجم به خانۀ حضرت زهرا ( علیها السّلام )، مطرح می‌کنند این‌ است‌ که می‌گویند: چگونه شیعیان ادعا می‌کنند خلیفۀ دوم، قاتل حضرت زهرا ( علیها السّلام ) است و حال آنکه حضرت علی (علیه السّلام ) دخترش ام‌کلثوم را به ازدواج خلیفۀ دوم در آورده است؟

آیا همین ازدواج دلیل بر عدم هتک حرمت خانۀ وحی نیست؟

در پاسخ به این شبهه باید گفت: گزارشی که در بعضی از منابع تاریخی آمده است نه تنها تهاجم به خانه وحی را توجیه نمی‌کند بلکه اگر آن را بررسی کنیم، اتهامات دیگری را نیز متوجۀ خلیفۀ دوم خواهد کرد.

اشکال اول: این گزارش جزء إهانت به ناموس رسول خدا و کار غیر اخلاقی خلیفۀ دوم چیز دیگری نیست که نه تنها شیعه بلکه اهل‌تسنن هم آن را نخواهند پذیرفت، چرا که در منابع اهل تسنن آمده است: عمر به علی گفت: ام‌کلثوم را به همسری من در آور! می‌خواهم به وسیلۀ این ازدواج، به کرامتی برسم که هیچ‌کس نرسیده است.
علی گفت: اگر چه ام‌کلثوم به خاطر خورد سالیش بهانه می‌آورد، اما با این وجود من او را نزد تو می‌فرستم، اگر رضایتش را جلب کردی، او را به عقد تو در می‌آورم.
علی ام‌کلثوم را به همراه  پارچه‌ای نزد عمر فرستاد و به او گفت: از جانب من به عمر بگو این پارچه‌ای است که به تو گفته بودم.
ام‌کلثوم نیز همین خبر را به عمر رساند. 
عمر گفت: از جانب من به پدرت بگو، من راضی شدم، خدا از تو راضی باشد.
سپس عمر دستش را به ساق ام‌کلثوم نهاد و آن را برهنه کرد.
ام کلثوم گفت: تو و این کارها!؟ اگر خلیفه نبودی، دماغت را می‌شکستم، سپس به خانۀ پدرش بازگشت و او را از کار زشت عمر خبر داد و گفت: مرا نزد پیرمرد فرستادی. [1]

این افسانه علاوه بر اهانت به ناموس پیامبر، هرزگی خلیفه را نیز اثبات می‌نماید. چرا که به اجماع تمام مسلمین دست‌ زدن به نامحرم جایز نیست.

اشکال دوم: اگر این گزارش را صحیح فرض کنیم،خواهیم دید که با سیرۀ خلیفۀ دوم تعارض دارد، چرا که طبق منابع اهل‌سنت از نظر خلیفۀ دوم یکی از ملاکهای شرعی ازدواج، هم شان بودن و هم کفو بودن زوجین در سن است. این در حالی است‌ که خلیفه با ام‌ کلثوم که متولد سال دهم هجری است پنجاه سال اختلاف سنی دارد.

اشکال سوم: این گزارش را در صورتی می‌توان قبول کرد که قائل شویم که چنین دختری در بین فرزندان حضرت علی ( علیه السّلام ) وجود داشته است.
 بر این اساس رضی الدّین حلّی از علمای بزرگ شیعه که در قرن هشتم زندگی می‌کرده است، می‌نویسد: فرزندان علی ( علیه السّلام ) از دخت گرامی اسلام، حسن، حسین و زینب که کنیۀ وی ام‌کلثوم است، می‌باشند. همچنین آیت الله مرعشی در شرح احقاق الحق به نقل از فضل بن روزبهان از علمای سنی قرن دهم هجری، حضرت محسن را به این جمع اضافه می‌کند. [2]
بنابراین امام علی (علیه السّلام ) دختری به این نام نداشته است تا خلیفۀ بخواهد با او ازدواج کند.

اشکال چهارم: بر فرض صحیح بودن این ازدواج، می‌توان گفت که این ازدواج با دختر ابوبکر بوده است نه با دختر علی (علیه السّلام ) چرا که « محی الدّین نووی » مهم‌ترین شارح صحیح مسلم در کتاب « تهذیب الأسما » می‌نویسد: سخن در دو خواهر ام‌کلثوم است... در اسماء الرجال در باب چهارم گذشت؛ این دو خواهر، اسماء دختر ابوبکر و ام‌کلثوم دختر ابوبکر هستند و همین ام‌کلثوم است که عمر با او ازدواج کرده است. [3]
علت چنین اشتباه و توهمی این است که أسماء پس از مرگ ابوبکر به خانه علی ( علیه السّلام ) آمد و آن حضرت، ام‌کلثوم دختر ابابکر را به دخترخواندگی گرفت.

اشکال پنجم: هر چند همین گزارش در بعضی منابع شیعه هم آمده است ولی آن گزارشات حاکی از عدم رضایت و عدم طیب خاطر امام به این ازدواج است. چرا که مرحوم کلینی چنین روایت می‌کند: هشام بن سالم از امام صادق روایت می‌کند که آن حضرت فرمود: زمانی‌که عمر بن خطاب از ام‌کلثوم خواستگاری کرد، امیرمؤمنان به او فرمود: او خردسال است.
امام صادق می‌فرماید: عمر با عباس ملاقات کرد و به او گفت: من چگونه‌ام، آیا مشکلی دارم؟
عباس گفت: تو را چه شده است؟
عمر گفت: از برادر زاده‌ات، دخترش را خواستگاری کرده‌ام، اما او دست رد بر سینه‌ام زده است. به خدا سوگند چشمه زمزم را پر کرده و هیچ کرامتی برای شما باقی نگذارم و دو شاهد خواهم گرفت تا شهادت دهند علی (علیه السّلام ) سرقت کرده و به همین سبب دستش را قطع خواهم کرد.
عباس نزد علی ( علیه السّلام ) آمده، او را از ماجرا با خبر ساخت و از او درخواست کرد تا تصمیم در این باره را بر عهدۀ وی گذارد.
حضرت نیز موضوع را به عهدۀ عباس گذارد ». [4]

کلام پایانی: بر فرض پذیرش ماجرای ازدواج عمر با ام کلثوم، باید گفت این ازدواج، دلیلی بر تبرئۀ خلیفه از تهاجم به خانه وحی نیست، بلکه شاهد دیگری بر اثبات اتهام‌های دیگر خواهد بود.

 

 

پی‌نوشت:

[1] تاریخ مدینة دمشق، ج19، ص4813
[2] العدد القویه لدفع المخاوف الیومیه، ص242
[3] تهذیب الأسماء و اللغات، ج2، ص630
[4] الأصول الکافی، ج5، ص364

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.