عرفانهای نوظهور
یکی از مبانی اولیه در شبه معنویتهای نوظهور متکی کردن مخاطبین به نیروی درون است. یعنی به هر چیزی که فکر کنی به آن خواهید رسید. و نام آن را قانون جذب میگذارند. قانون جذب میگوید: «هرچیز را در ذهنت مجسم کنی، آن را در دستهایت خواهی داشت» سوالی که مطرح است این است که جایگاه خداوند در عرصه آفرینش چه میشود؟
سرّ وجود مشکلات و بحرانهای زندگی این نیست که با خلسههای یوگایی آنها را کمرنگ کنیم و به زندگی اضطرابزا باز گردیم، بلکه راز بزرگی که در بلاها و رنجهای زندگی نهفته، بازگشت به خدا و تکیهکردن به او در همه شرایط است. اینکه قلب ما بفهمد هیچ نیرویی غیر از خدا گره گشای زندگی نیست.
پائولو کوئلیو در کتاب زهیر خود مجموعهای از اعتقادات خود را به مخاطبینش القاء میکند. وی در بخشی از کتابش رابطهی آزاد بین و زن مرد را توجیه میکند و در جای دیگر به ترویج مواد مخدر و مشروبات الکلی روی میآورد و در بخش دیگری از کتاب به تائید و تبیلیغ علوم غریبه و حرام مانند جادوگری میپردازد.
اشو در کتابهایش به نفی مذهب و شریعت میپردازد و انسانهای مذهبی را عصیانگر معرفی میکند. وی در مقابل تمام سنتها، آیینها و ادیان میایستد و همهی آنها را دستاویزی بنا شده برای فریب مردم بیان میکند. این درحالی است که خود دروغ جدیدی را معرفی میکند و برای مخاطبینش سنتی نو بپا میکند.
مکتب اشو یکی از مکاتبی بود که پیروان زیادی به خود جذب کرد. یکی از توصیههای او جهت دوری از مشکلات رقص و لودگی است. وی میگوید: اگر مردم بتوانند کمی بیشتر به رقص آواز بپردازند مشکلاتشان به تدریج ناپدید میشود. این همان عصیانی است که اشو در قالب عرفان و معنویت به خورد مخاطبین خود میدهد.
خانواده یکی از اولین و مهمترین نهادها موجود در اجتماع است. هرگونه آسیبی که به این نهاد وارد شود، بنیان جامعه به خطر میافتد. اشو تشکیل خانواده را نوعی بردگی به حساب میآورد. برهمین اساس برای پرورش کودکان، کمون را پیشنهاد میکند تا دیگران در آرامش و شادمانی باشند.
طاهری در شبه عرفان کیهانی (حلقه) مخاطبین خود را از عبادت خدا منع میکند و اینگونه مطرح میکند که چون انسان نمیتواند هیچگونه شناختی از خدا داشته باشد، لذا باید تنها در خدمت خلق خدا باشد. این نظریه، جزء مبانی مسیحیت است که عبادت خدا تنها خدمت به خلق است. درحالی که ارزشهای انسانی تنها خدمت به خلق نیست.
برخلاف یوگا که اهمیت زیادی به توقف کامل ذهن میدهد؛ از منظر اسلام آنچه اهمیت دارد توقف فکر نیست. بلکه پاک کردن فکر از افکار آلوده و درست اندیشیدن و درست دیدن خوبیها و بدیها و درست تصمیم گرفتن و با اختیار و اراده به سوی خوبی و زیبایی حرکت کردن است.
ترویجدهندگان فرقه انحرافی و منحط عرفان حلقه با ادعاهای فرادرمانی، عرفان و اتصال به شبکه مثبت، عدهای را بهسمت خود جذب و با ایجاد تشکیک در اعتقادات مذهبی آنها به درآمد هنگفتی از این راه دست پیدا کردهاند. در حال حاضر سرکردهی این فرقه در زندان میباشد.
یکی از مبانی که در مکتب یوگا یا مدیتیشن دنبال میشود، بحث مراقبه است. هدفی که این آیین به دنبال آن است، تنها برای کسب آرامش است. و این درحالی است که هدف از مراقبه یا همان حضور قلب در عرفان اسلامی هدف بسیار بالایی دارد و آن خالی کردن دل از غیر خداست و تنها یاد اوست که موجب آرامش میشود.
مروجان قانون جذب معتقدند؛ این قانون واقعی و قطعی است که تمام رویدادهای زندگی ما بر اساس آن اتفاق میافتد و هم اکنون نیز زندگی ما ناشی از خواستهها و تصاویر ذهنی ماست. در واقع همه در شرایطی هستند که به خواستههایشان رسیدهاند، اما چون توجه نداشتهاند که این خواستهها همانطور که در ذهنشان میآید، تحقق پیدا میکند، کنترلی بر آن نداشتهاند و آنچه نمیخواستهاند در زندگیشان اتفاق افتاده است.
یکی از آسیبهای مهدویت در عصر غیبت تعیین محدودهی زمانی ظهور است و حضرت مهدی (علیهالسلام) نیز کسانی را که توقیت کردهاند را کذاب خطاب کرده است. احمدالحسن و پیروانش نیز در این راستا توقیت کرده و عصر حاضر را عصر ظهور معرفی کرده است که این در بین شیعیان کاری کاملاً ناپسند و مطرود به حساب میآید.
وقتی به سراغ یوگا میروید، سلامتی، زیبایی، و سایر این موضوعات را به عنوان هدف اصلی فراموش کنید. مسأله این نیست که با یوگا به این خواستهها می رسید یا نه، مسأله این است که به یک کار پرخطر وارد میشوید. کاری که مربیان یوگا از ابتدا نمیتوانند آن را به شما بگویند.
قانون جذب ادعا دارد هرچیزی را که تصور کنید به دست میآید؛ این قانون همه چیز را به دنیا محدود میکند و با کنارگذاشتن یاد معاد و اینکه حقیقت خواستههای انسان در قیامت تحقق خواهد یافت، میخواهد بهشت زمینی را برای انسان بسازد آن هم با تکیه بر نیروی ذهن و غرق شدن در رویاها و آرزوها.