دفاع از مقاله «نقدها و بررسیها پيرامون مقبره منسوب به كورش». سلام فرشيد گرامي؛ اولاً يكي از روشهاي شانتاژ در بحث، اين است كه شما "هدف" گوينده يا نويسنده را تعيين ميكنيد با ذهنيت خودتان) و سپس ذهنيت خودتان را نقد ميكنيد و نام آن را نقد مقاله ميگذاريد. شما در ابتداي بحث، از اين روش شانتاژ استفاده كرديد و گفتيد: «شما در این مقاله نتونستی به طور قطع ثابت کنی این مقبره برای کوروش هست یا نه» در حاليكه هدف نويسنده، ابداً اثبات اين كه مقبره براي كورش هست يا نيست، نبوده. بلكه همانطور كه در متن مقاله كاملا روشن است، تنها ايرادها و نقدهايي بر ادعاي شما (باستانگرايان) مطرح شده است كه بايد پاسخ دهيد. ولي در همين ابتداي كار از پاسخگويي فرار ميكنيد و با متهم كردن نويسنده به «دروغگويي» و اتهاماتي شبيه اين، در پي جبران ضعف خود هستيد. در ثاني؛ ما ادعا نكرديم كه اين بنا مربوط به حضرت سليمان يا مادر اوست. گفتيم كه ايرانيان در گذر تاريخ چنين ادعايي داشتند. ثالثاً بحث بر سر اثبات تاريخي پيامبران نيست. نه فقط پيامبران، بلكه شخصيتي مانند زرتشت (كه به گفته ابوريحان بيروني، شخصيتي كذاب و دروغگو بود) هم هيچ اثر تاريخي از وجود او موجود نيست. به هر روي اين بحثي كه پيش آورده ايد (آثار باستاني يا تاريخي از انبياء)، ربطي به مقبره ندارد و لذا پيشنهاد ميكنم در حيطه بحث سخن بگوييد. چه شما بخواهيد چه نخواهيد، اسناد تاريخي گوياي اين است كه ايرانيان اين مقبره را همواره در گذر تاريخ منسوب به يك زن ميدانستند (حال اين زن مادر كدام سليمان است، خود بحثي است).
saman
1394/08/10 - 22:25
لینک ثابت