افزودن نظر جدید
بنده درباره تصوف و صوفی
بنده درباره تصوف و صوفی مطالبی در جاهای مختلف نوشته ام.
آنچه در کتاب عرفان علامه طباطبایی آورده ایم تقدیم می شود. پاسخ را از این مطالب به دست آورید.
تصوف اصیل و تصوف انحرافی
بحث تفاوت تصوف اصیل و تصوف انحرافی و مبتذل را با بیان زیبای ابوعلی رودباری آغاز میکنیم که میگوید: «الصوفی من لبس الصوف علی الصفاء و كانت الدنيا منه علی القفا واستوی عنده الذهب و الحجر و الفضة و المدر و الا فالكلب الكوفی افضل من الف صوفی / صوفی كسی است كه بر اساس صفا و پاكی، پشمينه بپوشد و به دنيا پشت کند و در نظر او طلا و سنگ، نقره و كلوخ متساوی باشند و گرنه سگ كوفی از هزار صوفی افضل است».
تصوف اصيل در سنت رسولالله و شيوه ائمه معصومين ریشه دارد و تنها ملاك تصوف اصيل هم همین است.
متاسفانه گروهی از نادانان صوفیه (جهله صوفیه) افراط یا تفریط کرده و میکنند و به علت جهل علمی یا پیروی از هوا و هوس، از صراط مستقیم الهی کنار رفتهاند و سخنانی گفته و کارهایی انجام دادهاند که موجب بدبینی به بزرگان متصوفه و صوفیان اصیل و محقّق شدهاند.
این دسته از صوفیان و به تعبیر بهتر، صوفینماها به هیچ عنوان مورد تایید نبوده و نیستند، لذا بزرگان عرفان و حکمت، این گروه را جَهَله صوفیه نامیده و از شرّ آنان به خداوند پناه بردهاند، و در مقابلِ اینها از متصوفۀ اصیل و صوفیان راستین ـ که با التزام به شریعت و تمسک به ولایت، راه تصفیه باطن را پیموده و همواره در صراط مستقیم الهی هستند ـ با عبارت «محققین صوفیه» یاد کردهاند.
به عبارت دیگر، بزرگان حكمت و عرفان، دو تعبير در مورد صوفيه دارند؛ يكي محققين صوفيه و ديگري جَهَله صوفيه و به تعبیر امروزی: صوفی و صوفینما، عارف و عارفنما
مراد از محققين صوفيه، همان عرفاي بزرگ اسلامي مانند محييالدين ابنعربي، صدرالدینقونوي، سيد حيدر آملي و.... است كه با التزام به شرع و همراه با کسب علم، راه تزكيه نفس را پیموده و به كشف و شهود حقايق رسیدهاند.
اما جهله صوفيه (عارفنما، صوفینما، تصوف انحرافی) آن دسته از صوفيانياند كه علم كافي ندارند و مطالب بلند و بالا را بد و نادرست میفهمند و مطالب سخیف و غیر قابل دفاع از آنها صادر میشود و بدعتهايي در دين پديد آورده و راه خود را از راه ائمه معصومین جدا ميدانند، يا وسيله را با هدف توجيه كرده و خود را به شريعت و ظواهر آن پايبند نميدانند و آشكارا يا پنهاني مرتكب معاصي ميشوند يا برخي از آنها با فريب و حقه، مردم را به معنويت فرا ميخوانند و پشت اين دعوت، مقاصد اقتصادي، اجتماعي، سياسي، سوء استفادههاي جنسي و غیره را دنبال میکنند. اين افراد در هر مكان و زماني محكومند و قبل از همه، خود عرفا و صوفيۀ اصیل در كتابهاي خود اين اشخاص را به شدت مورد مواخذه قرار دادهاند.
کسانی که عرفان و تصوف را به صورت مطلق از هم جدا میکنند، و میگویند: عرفان، امری مثبت و مقبول، و تصوف امری منفی و مردود است و در نتیجه تصوف را در صوفیۀ انحرافی و مبتذل منحصر میکنند، مخاطبان خود را به اشتباه بزرگی میاندازند. زیرا مخاطبان با رجوع به کتب معتبر عرفان، تعابیر صوفیه، تصوف، صوفی و.... را بارها خواهند دید که اهل فن آنها را در بارۀ خود و دیگر بزرگان عرفان به کار بردهاند.
صحیح نیست به خاطر عقاید و رفتارهای فرقههای منحرفی که نام خود را صوفی یا درویش گذاشتهاند، مطلق تصوف را ناپسند بدانیم و کتب علمی و مهم آنان را تحت الشعاع قرار داده یا مذمت کنیم.
بهتر است بگوییم: ما صوفی اصیل داریم و صوفینما، صوفی اصیل کسی است که در محدودۀ شرع با عرفان عملی و سیر و سلوک قدم به قدم به سوی خدا رفته و به قرب حق رسیده است. ولی صوفینما کسی است که در ظاهر، خود را به تصوف چسبانده و در واقع، صوفی نیست و محکوم و مذموم است. مثل اینکه بگوییم: ما شیعه واقعی داریم و شیعهنما، مسلمان واقعی داریم و مسلماننما، روحانی واقعی داریم و روحانینما و...
مثلا روحانی اصیل، علاّمه طباطبایی است و روحانینما کسی است که لباس روحانیت دارد اما زی روحانیت را مراعات نمیکند و موجب بد بینی دیگران به روحانیت اصیل میشود.
به هر حال، جهله صوفیه با رفتارها و گفتارهای خود، مشکل بزرگی برای تصوف اصیل و حقیقی ایجاد کرده و موجب سوء تفاهمهای زیادی شدهاند، چنانکه جهله و عوام شیعه، مشکلاتی را برای جهان تشیع به بار آوردهاند و منشا اشکالات و شبهات مخالفان شدهاند و همچنین جهله مسلمانان، مشکلاتی را برای جهان اسلام به بار آورده و منشا اشکالات و شبهاتی برای غیر مسلمانان شدهاند.
بنابراین قطع نظر از سند این روایات گوییم: مراد روایاتی که در آنها صوفی و تصوف محکوم شده است، آن دسته از صوفیانی هستند که بدعتهایی در دین پدید میآورند و راه خود را از راه ائمه جدا میدانند و وسیله را با هدف توجیه کرده، خود را پایبند به شریعت و ظواهر آن نمیدانند و آشکارا یا پنهانی مرتکب معاصی می شوند
درویش
1395/11/04 - 01:46
لینک ثابت