افزودن نظر جدید

به نظرم بايد عميق تر به مسئله نگاه كرد ورود در فضاي لايتناهي عرفان توسط طلبه هاي جوان و جوياي نام كمي دور از انصاف است ،به استناد آيات قرآن لا اكراه في الدين ، امام عاشقان و بلاجويان و عارفان حسين (ع) مي فرمايد اگر دين نداريد لااقل آزاده باشيد ، توهين به مقدسات هر قوم و قبيله و مسلكي به دور از روش و سياق قرآن و اهل بيت بوده و هست .البته كالبد شكافي جامه شناختي اين امر زياد پيچيده و دور از ذهن نيست و با كمي دقت در سير تاريخي ايران مي توان به نكات مهمي برخورد كرد ، تا قبل از ورود آموزش و پرورش كلاسيك به كشورهاي جهان سوم ، مسئوليت آموزش و سواد آموزي در اين جوامع به عهده طلبه هايي بود كه از حوزه هاي علميه باز مي گشتند و طلاب هم كار كرد روحاني داشتند و هم كار كرد اجتماعي ،يعني همان رفتاري كه مولايمان علي (ع) داشتند ، كاركرد اجتماعي در كنار تبليغ معارف ، اين نكته حائز اهميت است كه در حال حاضر در حدود يك سوم بودجه دولت ها در آموزش و پرورش هزينه مي گردد ،و اين نشان از كار با ارزش قشر طلاب در قرن هاي گذشته داشته است ،پس از ورود آموزش و پرورش كلاسيك و تنگ نظري هاي شبه روشن فكرهاي مسئول در امور آموزشي آن زمان قشر طلاب كه معمولاً از جواناني تشكيل مي شدند كه غالباً از ديگران علاقمند تر به روحيه مذهبي بودند از دايره آموزش و پرورش حذف گرديدند و اين بزرگترين انحراف در طول تاريخ ايران بود كه اگر اين جوانان طلاب به علم روز هم مجهز مي گرديدند و مسئوليت آموزش كودكان مسلمان را در دوره ابتدايي به عهده مي گرفتند ، خدمات عظيم اقتصادي و فرهنگي به جامعه مسلمين مي كردند و ديگر براي ارضاء حس مفيد بودن در جامعه ، درگير ورود به مباحث عرفاني ،رد همه صوفيان (از درست و غلط) ، درگير نمودن جامعه مسلمين در مسائل فرقه اي (شيعه و سني ) و غيره ... نمي شدند و هر كاري را به اهلش مي سپردن.ومن الله توفيق
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.