مقایسه قرآن کریم و کتاب مقدس در برخورد با حاکمان

  • 1394/01/11 - 12:41
ظلم پذیری یکی از آموزه‌های کتاب مقدس است. مسیحیان از هرگونه برخوردی با حاکمان بر حذر داشته شده‌اند و از آن‌ها خواسته شده است تنها برای حاکمان دعا کنند و هرگونه گله و شکایتی را خلاف اراده خداوند دانسته‌اند. متن زیر تأسف یکی از مسیحیان در شبکه‌های اجتماعی‌ است که عیناً‌ می‌آید: «متأسفانه بسیاری از ما مسیحیان از ادارۀ مملکت به دست رهبران...

پایگاه جامع فرق،‌ ادیان و مذاهب_ ظلم پذیری یکی از آموزه‌های کتاب مقدس است. مسیحیان از هرگونه برخوردی با حاکمان بر حذر داشته شده‌اند و از آن‌ها خواسته شده است تنها برای حاکمان دعا کنند و هرگونه گله و شکایتی را خلاف اراده خداوند دانسته‌اند. متن زیر تأسف یکی از مسیحیان در شبکه‌های اجتماعی‌ است که عیناً‌ می‌آید:

«متأسفانه بسیاری از ما مسیحیان از ادارۀ مملکت به دست رهبران بسیار گله و شکایت می‌کنیم. و حتی این حکومت‌ها را لعنت و نفرین می‌کنیم؛ و این بر خلاف ارادۀ خدا است. رومیان ۱۲:۱۴ پولس رسول می‌فرماید: «برای کسانی که به شما آزار می‌رسانند، برکت بطلبید؛ برکت بطلبید و لعن نکنید».
بسیاری از ما مسیحیان، آزار از سوی خویشاوندان و اطرافیان خود را تحمل می‌کنیم اما حاضر نیستیم که چنین امری را از طرف حکومت‌ها قبول کنیم، و مانند غیر مسیحیان، لب به لعن باز می‌کنیم. پولس رسول در مورد حکومت روم که بر مسیحیان جفا و آزارهای بسیار سخت روا می‌داشت، می‌فرماید: «هر کس باید تسلیم قدرت‌های حاکم باشد، زیرا هیچ قدرتی جز از سوی خدا نیست. قدرت‌هایی که وجود دارند، از جانب خدا مقرر شده‌اند». و پولس می‌گوید که باید برای حکومت‌ها دعای خیر کنیم: اول تیموتائوس ۲:۱-۲
«بنابراین، پیش از هر چیز، سفارش می‌کنم که مؤمنان درخواست‌ها، دعاها، شفاعت‌ها و شکرگزاری‌ها را برای همۀ مردم به جا آورند، از آن جمله برای حاکمان و همۀ صاحب منصبان، تا بتوانیم زندگی آرام و آسوده‌ای را در کمال دینداری و وقار بگذرانیم».
آخرین باری که برای سران مملکت خود دعا و شکرگزاری کردیم کی بود؟
فیض خداوند با شما باد.»

طبیعی است که نتیجه چنین آموزه‌هایی باز گذاشتن دست حاکمان ظالم و حتی حمایت معنوی آن‌هاست. از این روست که کمتر در مسیحیان ابراز انزجاری از جنایات آمریکا و اسرائیل می‌بینیم و گاهی برخی کشیشان با دعاهای کتاب مقدس سربازان متجاوز را بدرقه و همراهی می‌کنند. اما قرآن کریم،‌ بر عدالت اجتماعی تأکید دارد و رسالت پیامبران الهی را برقراری همین امر ذکر کرده است: «به تأکید پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آن‌ها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به عدالت برخیزند».[1]

از نظر قرآن کریم، ظلم اجتماعی بالاترین انواع ظلم است که نه تنها اعتراض قلبی و زبانی، بلکه گاهی فدا کردن مال و جان هم برای آن واجب می‌گردد. بنابراین، اگر حکومتی بر پایه‌های ظلم و قوانین متضاد با عدالت بنا شده باشد، تمامی مسئولان آن حکومت در ظلم شریک خواهند بود؛ مانند نظام‌های سرمایه‌داری: «همانا مردم به فقر و احتیاج و گرسنگی و برهنگی دچار نشده‌اند، مگر از رهگذرِ گناهان ثروتمندان»[2] و یا حکومت‌هایی که تسلط کفار بر مسلمانان را تنها برای رفاه اقتصادی و منافع بیشتر باز گذاشته‌اند، درحالی‌که بر اساس آموزه‌های قرآن کریم نباید با کافران پیمان دوستی بسته و افراد با ایمان را به حاشیه راند.[3] ظلم اجتماعی پایه‌های دولت و حکومت را تضعیف می‌کند[4] و در نهایت موجب فقر عمومی و حتی از دست رفتن ارزش‌ها و اعتقادات مردمی می‌شود؛[5] تا آن‌جا که در جمله‌ای مشهور و منتسب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است: «حکومت با کفر به همراه عدل باقی می‌ماند ولی با ظلم به همراه ایمان باقی نمی‌ماند».[6]

البته تنها مراتب ضعیف ایمان با ظلم سازگار است و آیۀ کریمۀ «کسانى که ایمان آورده و ایمان خود را به ظلم نیالوده‏ اند، آسایش برای آنان است و ایشان راه ‏یافتگانند»،[7] اشاره به این نکته دارد؛ زیرا آنچه از آیات و روایات به دست می‌آید، این است که اگر داعیه داران حکومت، ایمان داشته باشند، به عدالت هم رفتار خواهند کرد.[8] رشد اقتصادی و بهره‌وری کافی نیز به دنبال ایمان و تقوا خواهد آمد: «اگر مردم آبادی‌ها ایمان آورده و پرهیزگاری کرده بودند، هرآینه برکت‌هایی را از آسمان و زمین بر آنان می‌گشودید».[9] و از امام باقر(علیه‌السلام) نقل شده است: «چه وسیع و گسترده است عدل! بی‌گمان هر گاه عدالت در میان مردم اجرا شود همگى مستغنى می‌شوند، و آسمان رزقش را نازل می‌کند، و زمین برکتش را به فرمان خداى عزّ و جلّ برمى‌‏آورد».[10]

نکته بسیار مهمی که از روایات به دست می‌آید این است که اعتراض یک مسلمان در برابر ظلم، منحصر به کشور و دین خودش نبوده و نارضایتی او نیز نه تنها در حد اعتراض زبانی، بلکه امری قلبی و درونی است. چنانچه امام رضا(علیه‌السلام) فرموده‌اند: «هر کس از کارى راضى باشد مثل کسى است که آن‌را انجام داده، و اگر کسى در مشرق کشته شود و دیگرى در مغرب از این قتل راضى باشد، نزد خدا با قاتل شریک خواهد بود».[11] و امام علی(علیه‌السلام) فرمودند: «کسی که ظلم می‌کند، و کسی که با او همکاری دارد و کسی که بدان رضایت دارد، هر سه شریکند».[12]

بدین ترتیب اگر ظلم کسی ثابت شود، آن ظلم یکی از مهم‌ترین مصادیق منکر بوده و دیگر سکوت در مقابل آن جایز نخواهد بود؛ در آیۀ 183 سورۀ آل عمران، افرادی به عنوان قاتلان پیامبران معرفی شده‌اند که دخالت مستقیمی در وقوع قتل نداشتند، اما با این وجود مورد اعتراض قرار گرفتند: «بگو قطعاً پیش از من، پیامبرانى بودند که دلایل آشکار را با آنچه گفتید، براى شما آوردند. اگر راست مى‌‏گویید، پس چرا آنان را کشتید؟». حضرت صادق(علیه‌السلام) فرمودند این اتهام وارده به بنی اسرائیل به دلیل آن بود که نسل‌های بعدی نیز حاضر نشدند قتل انبیاء را محکوم نموده و از آن اعلام برائت کنند.[13] بر همین اساس، اگرچه منطق قرآن در برخورد اجتماعی با دیگران بر پایه‌ی حکمت، اندرز و آرامش است،[14] اما در برخورد با ظالمان شیوه‌ی گفت‌وگو با آنان را متفاوت دانسته و سخن محکم و معترضانه را در پیش می‌گیرد: «خداوند، بانگ برداشتن به بدزبانى را دوست ندارد، مگر [از] کسى که بر او ستم رفته باشد».[15]

پی‌نوشت:

[1]. حدید/ ۲۵.
[2]. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 9، ص 12، موسسة آل البیت، قم، 1409 ه.ق.
[3]. نساء/ 139.
[4]. امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «و ظلم سرزمین‌ها را ویران می‌کند»؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ص57، شماره 1110، دار الکتاب الاسلامی، قم، 1410 ه.ق.
[5]. امام علی (علیه‌السلام) فرموده‌اند: «چه بسیار نزدیک است که فقر، کفر باشد»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏3، ص 748، دار الحدیث، قم، 1429 ه.ق.
[6]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 119، مطبعة حیدریة، نجف،
[7]. الانعام/ 82.
[8]. از امام علی (علیه‌السلام): «عدالت رأس ایمان است»؛ غرر الحکم و درر الکلم، ص 91.
[9]. اعراف/ 96.
[10]. ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج ‏2، ص53، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1413 ه.ق.
[11]. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏1، ص273، نشر جهان، تهران، 1378 ه.ق.
[12]. ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ج‏1، ص107، جامعه مدرسین، قم، 1362.
[13]. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج‏1، ص 209، المطبعة العلمیة، تهران، 1380 ه.ق.
[14]. «با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوه‏اى‏] که نیکوتر است مجادله نماى‏»؛ نحل/ 125.
[15]. نساء/148.

تولیدی

دیدگاه‌ها

وطن من کاناداست و رهبران آن رهبران من که من با رای خود آنها را انتخاب کرده ام من هر روز برای آنها دعا می کنم و خدا را برای وجودشان شکر می کنم ولی از نظر شخصی دلم می خواهد بجایی برسم که شاعر می فرماید ؛ رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است نشان آدمیت؛ ولی تا روزی که به آن کمال برسم برای رهبران کشورهایی که حقوق ااجتماعی و سیاسی و ومذهبی آدم ها را زیر پا می گذارند دعا می کنم که از راههای کج خود بازگشت کنند .

ما نیز برای رهبران ایران دعا می کنیم ولی برای حاکمان ظالم ابتدا دعا می کنیم که اگر قابل هدایت هستند آنها را هدایت کند و اگر قابل هدایت نیستند, آنها را خوار و ذلیل کند.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.