حقوق بشر يا آزادي عمل بهائيان در ايران
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بهائيت، اقليتي است كه طي دهههاي گذشته توانسته با بهرهگيري از حمايتهاي قدرتهاي سياسي جهان، نام خود را به گوش جهانيان برساند. گروهكي غير مذهبي كه پيش از انقلاب اسلامي از حمايت شاهان پهلوي نيز برخوردار بود و بسياري از وزارتخانه، ادارت و ... را در اختيار داشت و به اندازهاي در دستگاه پهلوي رخنه كرده بود كه توانست دكتر ايادي را پزشك مخصوص شاه ايران قرار دهد و اينگونه، حتي به اتاق خواب شاه نيز دسترسي داشته باشد؛ ولي پس از انقلاب دايره نفوذش، رفته رفته كاهش يافت، زيرا مردم ايران در انتخاباتي شكوهمند، اسلاميت را در كنار جمهوري قرار دادند و جمهوري اسلامي را برگزيدند.
بنابراين يك دين الهي در صدر قوانين ايران قرار گرفت و بر اساس آن، قانون اساسي ايران نوشته شد و اين قانون بسته به پيرواني كه اديان الهي در ايران داشتند، آنان را به عنوان اقليتهاي مذهبي معرفي كرد و حقوقشان را تأمين كرد.
با معرفي اقليتهاي مذهبي، جايي براي جولان دادن فرقهها و گروهكهاي غير مذهبي باقي نماند، زيرا تعريف مشخصي از اقليتهاي مذهبي ارائه شد، از اينرو بسياري از اقليتهاي مذهبينما -از جمله بهائيت- رسوا و مجبور به ترك ايران يا فعاليت زير زميني شدند.
با گذشت زمان، افت و خيزهايي پيدا شد تا برخي از فرق انحرافي نيز عرض اندام كنند، ولي چون در اجتماع فرهنگي - مذهبي ايران جايگاهي نداشتند، نتوانستند آسيبي بر جامعه ايران وارد سازند؛ از اينرو به لاك خود بازگشتند و گاهاً خود را به عنوان زرتشتي كه از اقليتهاي مذهبي ايران است، معرفي ميكردند.
لازم به ذكر است كه بهائيان مدعي نبوت كسي هستند كه خود را خداي يكتا معرفي كره و ميگويد: «لا اله الا انا المسجون الفريد؛ خدايي جز من تنهاي زنداني نيست.»[1] حسين علي بهاء، پيروان خود را به سجده بر خود نيز فرا خوانده است، از اينرو بهائيان براي حج گرد خانه علي محمد باب ميچرخند و براي نماز، به قبر حسين علي نوري در عكاي فلسطين اشغالي رو كرده و بر آن سجده ميكنند.
با اين حال نظام جمهوري اسلامي، حقوق انساني همگان را در نظر گرفت و همگان را با يك چشم ديد، از اينرو همگان از حق تحصيل، اشتغال و ... بهرهمند بودند تا زماني كه گروهي از اين آزادي سوء استفاده كرده و با اقدام عليه نظام و امنيت ملي ايران، سعي كردند حقوق ديگران را زير پا گذاشته و از حق خود تجاوز كنند.
براي نمونه گاه از فضاي دانشگاه سوء استفاده كردند و فضاي علمي دانشگاهها را به فضايي مناسب براي ترويج خرافات، عقايد انحرافي و اباحه گري تبديل كردند و گاه از فضاي كاري و اشتغال خود سوء استفاده كرده و با رخنه در اطلاعات دستهبندي شده و محرمانه، آنها را در اختيار دشمنان قرار دادند و اينگونه جاسوسي ميكردند.
بر اين اساس، نظام جمهوري اسلامي مجبور شد وارد عمل شود و براي مقابله با اين كردار گروهكهاي سياسي و ضد مذهبي، تدابيري بينديشد، از اينرو فضاي سوء استفاده را از آنان گرفت؛ آري در اين راستا برخي از دانشجويان بهائي كه جرمي انجام داده بودند، از دانشگاهها اخراج شدند و گاه به جهت برخورد با خطاكاران، مانند ديگر مجرمان راهي زندان شدند؛ ولي آنان تني چند از بهائياني هستند كه آزادانه در ايران زندگي ميكنند و كسي كاري به آنان ندارد؛ البته برخي از جاسوسيها و هنجارشكنيهاي آنان سبب شده است كه رويكرد نظام به بهائيان تغيير كند و آنان را به چشم جاسوس ببيند و برخي از آزاديها مثل تبليغ عقايد (زيرا فرقهاي غير الهي است) و پستهاي مديريتي و ... از آنان گرفته شود.
آري بهائيان ايران، آزاد نيستند تا جامعه مذهبي ايران را با ترويج اباحهگري و همجنسگرايي و آزاديهاي جنسي يا حتي ازدواج با محارم به فساد بكشند، زيرا اين تعاليم، در برابر تعاليم الهي حاكم بر ايران است و در اين زمينه نه تنها بهائيان آزاد نيستند، بلكه هيچ انساني، پيرو هر دين و مذهبي و مسلكي كه باشد، آزاد نيست.
البته جاي تعجب دارد كه بهائيان با هوچيگري ميخواند قوانين حكومتي ايران را نقض كنند، زيرا عدم دخالت در سياست، يكي از شعارهاي دوازده گانه آنان است و حسين علي بهاء در كتاب مقدس بهائيان يعني اقدس مينويسد: «لیس لأحدٍ أن یعترض علی الذین یحکمون علی العباد دعوا لهم ما عندهم » یعنی احدی از مردم حق ندارد که بر حاکمان و پادشاهان خود اعتراض کند؛ خلاصه بهائیان نباید با سلاطین خود کاری داشته باشند» [2].
عبد البهاء، دومين سركرده بهائيان ميگويد: «ميزان بهائي بودن و نبودن اين است كه هر كس در امور سياسيه مداخله كند و خارج از وظيفة خويش حرفي زند و يا حركتي نمايد، همين برهان كافي است كه بهائي نيست. دليل ديگر نميخواهد.»[3]
او در جاي ديگر ميگويد: «اهل بهاء به نصوص قاطعة الهيه از مداخله به امور سياسيه، ولو به شقّ شقّه ممنوعند و از دخول به احزاب متخاصمه به صريح بيان مبارك معذور، ... بر كلّ واضح و مبرهن گشته است كه بهائيان از منازعات و مشاجرات احزاب سياسيه دور و بر كنارند و به هيچ وجه من الوجوه در امري كه از آن رائحة سياست استشمام شود، مداخلتي ندارند.»[4]
شوقي افندي، سومين سركرده بهائيت نيز ميگويد: «تمام بهائيان بايد از دخالت در امور سياسي، قلباً، ظاهراً، لساناً و باطناً خودداري نمايند.»[5]
آنان به ظاهر مأمور به تمكين از قوانين حكومتها هستند و حق كار سياسي ندارد، پس اين همه نقض قوانين حكومتي ايران و كار سياسي چه معنايي ميدهد؟ شركت در فتنه 88 كه كاري ذاتاً سياسي و امنيتي بود و كارهاي ديگر... يا حتي تبليغ و عضوگيري در ايران كه مانند تبيلغ بهائيت در اسرائيل ممنوع است؛ ليكن كاري است كه بهائيان با روشهاي گوناگون همه روزه در ايران به آن اقدام ميكنند؛ روزي با تبليغ كاشت ناخن در مترو[6]، روزي با تبيلغ كلاس موسيقي و رقص و ... و روزي با انتقال كتابهاي خود به موبايل اشخاص و ...
اگر بنا احترام به قوانين حاكمان است، چرا بهائيان در اسرائيل تبيلغ نميكنند و به قوانين احترام ميگذارند ولي در ايران چنين نيست.
چرا پيوسته از حاميان خود ميخواهند كه با شعار حقوق بشر بر حكومت ايران فشار بياورند، آيا اين سياسي كاري نيست يا شما بهائي نيستيد؟
روشن است كه آزادي در همه جاي دنيا، حد و مرز و تعريفي دارد؛ وگرنه ميشود بيبند و باري و بيقيدي كه هيچ كجا پذيرفته نيست؛ براي نمونه تجاوز به حقوق ديگران در همه كشورهاي دنيا جرم است و مجازاتي دارد و به اين معنا نيست كه اگر متجاوز را بگيرند و مجازات كنند، خلاف آزاديش رفتار كرده باشند، زيرا آزادي او نبايد حقي از ديگران ضايع سازد.
بر اين اساس كسي كه در يك جامعه زندگي ميكند، بايد به قوانين آنجا نيز احترام بگذارد. اگر همجنسگرايي، ازدواج با محارم و ... در يك جامعهاي ممنوع است، يك گروهك نميتواند بگويد اين قوانين بر اساس دين اسلام است و ما پيرو بهائيت هستيم، به ما ربطي ندارد... هر حكومتي براي حفظ نظم و نظام خود، نيازمند قانون است، از اينرو با قانونشكن برخورد ميشود و اين ربطي به ايران و اسلام ندارد و نميتوان آن را پاي حقوق بشر گذاشت.
بسياري از مدعيان حقوق بشر، هنگامي كه پاي كشتار مسلمانان بيگناه ميانمار، سوريه يا عراق به ميان ميآيد، نه تنها سكوت ميكنند، بلكه به صورت مخفيانه از آنان حمايت هم ميكنند؛ ولي هنگامي كه چند تبعه ايراني پيرو گروهك غير مذهبي بهائيت به جهت ترويج خرافات و عقايد غير الهي و انساني از دانشگاه اخراج ميشوند، عَلَم حقوق بشرشان برافراشته ميشود و ايران را متهم ميكنند؛ اين در حالي است كه در اين كشورهاي مدعي حقوق بشر، بسياري از دختران مسلمان به دليل استفاده از حجاب اسلامي كه هيچ مزاحمتي هم براي كسي ندارد، از دانشگاه يا محل كار خود اخراج ميشوند يا دانشجويان ايراني به صرافاً به جهت ايراني بودن، از دانشگاههاي خارجي اخراج ميشوند و اين اخراجها با حمايت مدعيان حقوق بشر روبرو ميشوند.
مدعيان حقوق بشر در سناريوهاي تازه خود، با تحريمهاي غير انساني ميخواند ايران را وادار سازند تا به خواستههايشان تن دهد كه چند نمونه از آنها را ميشماريم:
1. آزادي فعاليت همجنسگرايان در ايران
2. اعدام نشدن قاچاقچيان موارد مخدر
3. آزادي بهائيان كه به جرمهاي گوناگون در زندانهاي ايران به سر ميبرند.[7]
4. آزادي فعاليت بهائيان ايران كه از جمله اين فعاليتها ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
أ. آزاديهاي جنسي (زيرا هيچ حرمتي براي همجنسگرايي يا ازدواج با محارم -به جز ازدواج با زن پدر-[8] در بهائيت بيان نشده است و اين اعمال شنيع، هيچ مجازاتي هم در اين فرقه ندارد. گذشته از آن كه زنا نيز در بهائيت مجازات قابل توجهي ندارد و هر بهائي ثروتمند با پرداخت جريمه نقدي ميتوان به ناموس هر بهائي ديگر تجاوز كند.)
ب. ترويج خرافات و انحرافات اعتقادي (زيرا عدد 9 و 19 را مقدس ميدانند و همه چيز، حتي تقويم و سال و ماه و روز را هم به 19 تقسيم كردهاند و تقويم جديدي ساختهاند. [9] بهائيان كسي را پيامبر خود ميدانند كه مدعي الوهيت است، از اينرو بر او سجده نيز ميكنند.[10] آنان به قيامت و معاد و بهشت و دوزخ هم اعتقادي ندارند.[11] آنان سياه پوستان را گاوهايي با ظاهر انسان ميدانند و آذري زبانان را آدم كش و آدم خوار ميخوانند.[12])
ج. خرابكاري، اقدام عليه امنيت ملي، جاسوسي براي اسرائيل [13]
د. و ...
حال جاي اين پرسش است كه آيا كشورهاي غربي نيز اتباع خود را كاملاً آزاد ميگذارد تا بيتوجه به قوانين جامعه، هر گونه كه ميخواند زندگي كنند يا قوانين خاص خود دارند و برابر قوانين خود با قانونشكنان برخورد ميكنند؟
آيا فعاليت بهائيان تنها در ايران ممنوع است يا پيش از ايران، تبليغ بهائيت در اسرائيل هم ممنوع بوده است؟
آيا همه بهائيان ايران در زندان به سر ميبرند يا عدهاي مجرم كه بهائي نيز هستند، زنداني شدهاند؟
آيا بهائيان ايران كه جرمي انجام ندادهاند، از حقوق انساني خود محرومند يا مانند ساير افراد جامعه از حقوق مادي و معنوي خود برخوردارند كه از جمله ميتوان به بهرهمندي آنان از همه امكانات رفاهي حتي يارانه نام برد.
پانوشت:
1. كتاب مبين، ص 229.
2. كتاب اقدس، ص 93.
3. مجله اخبار امري، ارگان رسمي بهائيان ايران، شماره 5.
4. مجله اخبار امري، ارگان رسمي بهائيان ايران، شماره 9 دي ماه 1324 هـ ش.
5. نظري اجمالي در ديانت بهائي، احمد يزداني، ص49.
6. مقاله: «تبليغ بهائيت با لوازم آرايشي و كاشت ناخن رايگان».
7. مقاله: «جرم بهائيان زنداني در ايران».
8. مقاله: «سوء استفاده بهائيت از احكام جنسي».
9. مقاله: «معيار و ملاك بهائيت براي تقويم بديع».
10. مقاله: «آيا بهائيت يك دين الهي و آسماني است؟» و مقاله: «توحيد و شرك در احكام و عقايد بهائيت» .
11. مقاله: «تعاليم بهائي درباره معاد، رستاخيز و قيامت».
12. مقاله: «وحدت آموزه اي الهي است يا بهائي».
13. مقاله: «چرا فعاليت بهائيان در ايران ممنوع است» و مقاله: «شيوه هاي تبليغي و جذب بهائيت در ايران».
منبع: پايگاه جامع شناخت بهائيت
دیدگاهها
سپهدار1356
1393/06/29 - 00:00
لینک ثابت
خیلی خوب نوشته اید، ولی به
map
1393/06/29 - 10:04
لینک ثابت
دوست عزيز، سلام
نعيم
1395/01/05 - 23:47
لینک ثابت
به نظرم اين درست نيست كه
جویای حقیقت
1396/04/23 - 12:51
لینک ثابت
من خودم بهایی هایی رو میشناسم
افزودن نظر جدید