ستایش انوشیروان در شاهنامه | بیرحمی نسبت به دشمنان ایران
حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه، از خسرو انوشیروان به نیکی یاد میکند و ویژگیها او به عنوان یک فرمانروا / کارگزار لایق را بیان میکند. از جمله آنکه او نسبت به دشمنان ایران، سرسخت و بیرحم بود. اهل مذاکره بود، ولی قدرت نظامی را پشتوانه مذاکره قرار داده بود و این گونه توانست ایران را با همه سختیها به پیش ببرد.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حکیم فردوسی در شاهنامه در میان داستانها، به ویژگیهای مثبت و منفی فرمانروایان و کارگزاران اشاره میکند.
حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه در داستان زندگی خسرو انوشیروان میگوید:
کُواذ (پادشاه ساسانی)، پسرش خسرو را به جانشینی خود برگزید و پس از چندی از دنیا رفت. پس خسرو بر تخت نشست و بزرگان، او را نوشین روان (انوشیروان) نامیدند. او 48 سال پادشاهی کرد. در آغاز حکومت، وعده کرد که به دادگری رفتار کند. در ادامه گفت که هر کس دست به ستم دراز کند و دوستدار ما نباشد، مجازات خواهد شد:
چو بيداد جويد يكى زيردست
نباشد خردمند و خسرو پرست
مكافات يابد بدان بد كه كرد
نبايد غم ناجوانمرد خَورد[1]َ
حکیم فردوسی میگوید: هیچ یک از پادشاهان تاریخ، در مردانگی و فرزانگی، از خسرو انوشیروان برتر نبودند:
ز شاهان كه با تخت و افسر بُدَند
به گنج و به لشكر توانگر بُدَند
نبد دادگرتر ز نوشين روان
كه بادا هميشه روانش جوان
نه زو پر هنرتر به فرزانگی
به تخت و به داد و به مردانگى[2]
فردوسی میگوید: انوشیروان سوار بر اسب تازی، با سپاهیانش به گرداگرد ایران گشت تا عدالت را برپا کند. هنگامی که به ساری و آمل رسید، مردم از تازش ترکان (منظور: ترکان آسیانه میانه که به شمال ایران میتاختند)، زاری کردند. پس انوشیروان غمگین شده؛ فرمان داد تا در نواحی مرزی، دیواری استوار بسازند که مانع از نفوذ آنان شود. سپس به سوی آلانان رفت، مردمی بیکار، غارتگر و بدسیرت که ایرانیان از آنان در امان نبودند. پس آنان از ابهت خسرو انوشیروان و سپاه او به هراس افتاده؛ پوزش خواستند. خسرو آنان را بخشید و باجی سنگین از آنان گرفت.[3]
خسرو انوشیروان به سوی هندوستان روانه شد. چندی در آنجا ماند و بزرگان هند، همگی در برابر او سر فرود آوردند.
خسرو انوشیروان، با دشمنان ایران مذاکره میکرد، اما این مذاکره از موضع قدرت و برای نشاندن آنان در جای خود بود. او، قدرت نظامی را پشتوانه مذاکره قرار داده بود و هر جا که دشمن، قلدری میکرد، یا در برابر سخن حق سرکشی میکرد، با تیغ تیز و مشت آهنین خسرو انوشیروان مواجه میشد. او اساساً نسبت به دشمنان ایران، سخت و خشن برخورد میکرد. پالس ضعف به دشمن ارسال نمیکرد. اینها ویژگیها مثبت انوشیروان بود که فردوسی در شاهنامه روایت کرده است. به نظر میرسد که ارزش عبرت و درس گرفتن داشته باشد.
باید عبرت بگیریم، اگر عبرت نگیریم، عبرت دیگران خواهیم شد!
پینوشت:
[1]. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، بر اساس نسخه مسکو، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی و مرکز خدمات کامپیوتری نور، 1389، شماره ثبت کتابخانه ملی: 815279، ص 1037.
[2]. فردوسی، همان، ص 1040.
میترا مهرآبادی، شاهنامه کامل فردوسی به نثر پارسی، تهران: انتشارات روزگار، 1379، ج 3، ص 242 - 243.
[3]. فردوسی، همان، ص 1042-1046.
دیدگاهها
ناشناس
1403/05/24 - 00:05
لینک ثابت
شما که مدام می گویید
saman
1403/05/24 - 09:33
لینک ثابت
نظر ما تغییر نکرد. از ابتدا
ناشناس
1403/06/10 - 16:56
لینک ثابت
پس در این مورد چرا اورا ستایش
ناشناس
1403/06/31 - 18:14
لینک ثابت
چرا کریستین سن می نویسد دولت
saman
1403/06/31 - 19:22
لینک ثابت
ایرانیان باستان در نظام سیاسی
saman
1403/06/31 - 19:27
لینک ثابت
این نظام سیاسی و دیگر نظامات
ناشناس
1403/06/31 - 19:37
لینک ثابت
مشکل این جاست که شما سر ستیز
saman
1403/06/31 - 19:44
لینک ثابت
تلاش ما این است که واقعیتها
ناشناس
1403/07/01 - 22:54
لینک ثابت
بنده می گویم چرا مسلمانان
saman
1403/07/02 - 05:31
لینک ثابت
ما کِی گفتیم که فرهنگ
saman
1403/07/02 - 05:32
لینک ثابت
کانال «باستاننامه» پیرامون
افزودن نظر جدید