داستان بهرام گور و همسران و کنیزانش
بهرام پنجم، شاهنشاه ساسانی (مشهور به بهرام گور)، 930 زن در حرمسرای خود داشت. موبد او را نصیحت کرد و گفت: زن، مرد را پیر میکند. از زنان دوری کن تا زندگیات به سامان باشد.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه داستان زندگی پادشاهان ایران باستان را بدون پنهانکاری بیان کرد است. از جمله زندگی بهرام پنجم شاهنشاه ساسانی (مشهور به بهرام گور).
فردوسی روایت میکند:
بهرام پنچم پسر یزدگرد، مشهور به بهرام گور، 63 سال پادشاهی کرد. در آغاز حکومت، بزرگان را گرد آورد و گفت: هر كسى كه با من به گرمى نسازد، بيش از آن كه از پدرم بدى ديد، از من خواهد ديد.
هر آن كس كه با ما نسازند گَرم
بدى بيش از آن بيند او كز پِدَرم [1]
در ادامه گفت:
بدانيد كه من بر آن كيش زردشت پيامبر هستم و از راه نياكان خود نمىگذرم.
سپس بهرام، داستان زندگی یک یهودی حریص را شنید که ثروت بسیار گردآورده و نیازمندان را از آن محروم ساخته بود. پس فرمان داد تا اموال او را به زور گرفته و به نیازمندان بدهند.[2]
روزگار گذشت تا اینکه بهرام برای شکار به سرزمینی دور رفت. در آنجا 4 دختر زیبا (که خواهران یکدیگر بودند) دید و دلباخته آنان شد. بهرام آن چهار خواهر را از پدرشان درخواست کرد:
بدو گفت بهرام كاين هر چهار
به من ده وزين بيش دختر مكار
پدر دختران هم، آن چهار تن را به بهرام واگذار کرد:
بدو گفت هر چار جفت تو اند
پرستارگان نهفت تو اند
بدو گفت بهرام كاين هر چهار
پذيرفتم از پاك پروردگار [3]
بهرام نیز آنان را به شبستان خود بُرد. پس از مدتی، بهرام برای شکار، به سویی دیگر رفت. در آنجا سه دختر برزین دهقان را دید و دلباخته آنان شد. پس سه خواهر (دختران برزین) را از دهقان خواست و برزین نیز دختران خود را به او تقدیم کرد. موبد از دلباختگی بهرام گور به زنان، دلخور شد و گفت: بهرام در حرمسرای خود، 930 همسر دارد:
شبستان مر او را فزون از صدست
شهنشاه زين سان كه باشد بدست
كنون نه صد و سى زن از مهتران
همه بر سران افسر از گوهران [4]
موبد در ادامه گفت:
انسان از دست زنان پیر میشود. موی مَرد، سپید و کمر او خمیده میشود. پس لازم است که مَردان از زنان دوری کند و تنها یک بار در ماه با آنان آمیزش کنند:
تبه گردد از خفت و خيز زنان
به زودى شود سست چون پرنيان
كند ديده تاريك و رخساره زرد
به تن سست گردد به لب لاژورد
ز بوى زنان موى گردد سپيد
سپيدى كند در جهان نااميد
جوان را شود گوژ بالاى راست
ز كار زنان چند گونه بلاست
به یک ماه يك بار آميختن
گر افزون بود خون بود ريختن
همين بار از بهر فرزند را
ببايد جوان خردمند را [5]
اما بهرام، این سخنان را نپذیرفت و دختر ماهیار را به جمع همسران خود افزود.
پینوشت:
[1]. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، بر اساس نسخه مسکو، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی و مرکز خدمات کامپیوتری نور، 1389، شماره ثبت کتابخانه ملی: 815279، ص 944.
[2]. فردوسی، همان، ص 948-950.
[3]. فردوسی، همان، ص 957.
[4]. فردوسی، همان، ص 964.
[5]. فردوسی، همان، ص 957.
میترا مهرآبادی، شاهنامه کامل فردوسی به نثر پارسی، تهران: انتشارات روزگار، 1379، ج 3، ص 103-113.
دیدگاهها
ناشناس
1403/06/10 - 16:57
لینک ثابت
بزرگان اسلام هم چنین بودند.
saman
1403/06/10 - 19:36
لینک ثابت
چنین نیست. حضرت محمد رسول
ناشناس
1403/06/11 - 12:26
لینک ثابت
شاهان اسلامی حرمسرا داشتند
saman
1403/06/11 - 15:54
لینک ثابت
پاسخ به ناشناس: تمرکز فکری و
saman
1403/06/11 - 15:55
لینک ثابت
حرمسرا متشکل از دو واژه است،
ناشناس
1403/06/11 - 23:33
لینک ثابت
در کدام کتیبه هخامنشی به
saman
1403/06/11 - 23:35
لینک ثابت
حرمسرا در ایران باستان:
saman
1403/06/11 - 23:35
لینک ثابت
حرمسرا و دربار شاهان هخامنشی
saman
1403/06/11 - 23:36
لینک ثابت
داستان خواجگان دربار هخامنشی:
افزودن نظر جدید