تلاش صهیونیسم جهانی برای از بین بردن وحدت
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وحدت همواره منافع استعمارگران را تهدید کرده است؛. آنان همواره از گزینه تفرقه افکنی و اختلاف، برای از بین بردن وحدت میان شیعه و اهل سنت، نهایت استفاده را بردهاند؛ نمونههای ذیل، شواهد روشنی بر این امر است:
نمونه اول: در دوران صدارت امیرکبیر، انگلیسیها در قندهار، اهل سنت را تحریک و به آنها القا میکردند که اگر ایران حاکم بلامنازع افغانستان شود، شیعه پیش میافتد و منافع اهل سنت در خطر خواهد افتاد. این اقدات تحریک آمیز انگلیسیها سبب شد که اهل تسنن، کشتار فجیعی را هنگام عزاداری شیعیان در روز عاشورای سال 1267 هـ. ق به راه بیندازند. با این کشتار فجیع، آتش اختلاف میان دو گروه برافروختهتر شد.[1] استعمار برای تشدید اختلاف میان این دو طایفه مسلمان (شیعیان و اهل سنت) به اعمال مرموزی روی آوردند. این فتنه افروزان، ذهن اهل تسنن و شیعه را نسبت به یکدیگر بدبین کرده و اسباب آتش افروزی میان آنها را مهیا کردند.
نمونه دوم در دورهای که دولت عثمانی در ایران سفارت داشت، اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار بود که یک روضه خوان در مسجدی، نزدیک سفارت عثمانی در تهران، هر روز صبح روضه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) میخواند و بعد از اتمام روضه، از خلیفه دوم بدگویی میکرد. پس از تحقیق و بررسی این امر، معلوم شد که او با چند واسطه، برای خواندن این روضه، از سفارت انگلستان پول میگرفت؛ هدف انگلستان این بود که وقتی عثمانیهای سنی مذهب به این مسجد میآیند، به ایران و مذهب تشیع، بدبین و از شیعیان آزرده خاطر شوند.
این اقدامات، سبب بروز کینه و عداوت بین شیعه و اهل سنت شد و تا مدتها این دو طایفه را به جان هم انداخت. در نتیجه دو دولت عثمانی و ایران که دو قدرت بزرگ اسلام به شمار میآمدند، به جای اتحاد در رویارویی با دشمنان اسلام، مقابل همدیگر قرار گرفتند، کشور پهناور اسلامی، قطعه قطعه شد و هر کدام از این قطعهها در دست یکی از نوکران استعمار قرار گرفت.[2] بر اثر همین تحریکات و جوسازیها کار به جایی رسید که دولت عثمانی در ایران، کشوری مخالف اهل بیت (علیهمالسلام) و شیعیان ایران در نظر عثمانیها، گروهی غیرمسلمان، رافضی و کافر شناخته شدند. گاه آنچنان، آتش کینه و نفاق شعلهور میشد که بسیاری از مردم ساده اندیش و جاهل، مبارزه با برادران دینی خود را جهاد در راه خدا پنداشته و با ریختن خون همدیگر به خدا تقرب میجستند.
متأسفانه هرگاه که بر اثر رویدادی، زمینهای برای ایجاد وحدت اسلامی میان مسلمانان و تشکیل امت واحده جهانی پیدا شد، استعمار به شکل بسیار مرموزی از حربه تفرقه استفاده کرده است. برای نمونه به مثال ذیل توجه فرمایید:
صهیونیستها در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، فلسطین را اشغال کردند. در آن زمان، همه دلها از سراسر جهان اسلام، متوجه یک نقطه شد و علمای ایران و عراق و سایر کشورهای اسلامی، مردم را برای دفاع جانی و مالی بسیج کردند و میرفت که مسئله نجات فلسطین، نقطه مشترکی برای وحدت مسلمانان قرار گیرد؛ اما متأسفانه در اقدامی، مزدوران استعمار برای نابودی این وحدت، در مکه مکرمه در لابلای قرآنها به نام شیعه، کلمات توهین آمیزی بر ضد خلفا گذاشتند تا در این اجتماع بزرگ، خشم و کینه مسلمانان متوجه یکدیگر شود.[3]
همچنین در اقدامی که در اغتشاشات مهرماه 1401 رخ داد، صهیونیسم جهانی با سوء استفاده از برخی افراد و همچنین با کمک گرفتن از ابزار رسانه و فضای مجازی و نشر مطالب دروغ، سعی بر ایجاد تنش و اختلاف میان شیعه و اهل سنت ایران داشت. در نتیجه باید گفت با توجه به اقدامات صهیونیسم و تلاشهای آن در گسترش بذر نفرت و دشمنی میان شیعه و اهل سنت، شخصیتهای علمی و سیاسی شیعه و سنی، باید نسبت به مسئله وحدت، اهتمام کامل داشته باشند.
پینوشت:
[1]. اکبر هاشمی رفسنجانی، امیر کبیر قهرمان مبارزه با استعمار، ص294.
[2]. علی انصاری بويراحمدی، شیعیان عربستان، ص272، قم - آشيانه مهر، ۱۳۹۱، مجمع جهانی شيعه شناسی.
[3]. همان، ص273.
نویسنده: محسن زمانی
دیدگاهها
یکی
1401/12/07 - 20:13
لینک ثابت
حرف درستیه ولی استعمار روی
افزودن نظر جدید