همایش بهائیان در بحرین با حضور نمایندهی آل خلیفه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تشکیلات بهائیت اخیراً خبر از برگزاری مراسمی جهت بزرگداشت عبدالبهاء (فرزند و جانشین پیامبرخواندهی بهائی) در بحرین داد. در این گردهمایی که به مناسبت صدمین سالگرد وفات عبدالبهاء در بحرین برگزار شد، نمایندهی پادشاهی بحرین حامد بن عیسی آل خلیفه از میزبانی بهائیان در برگزاری این همایش قدردانی کرد. شیخ خالد بن خلیفه از احترام به بهائیت سخن گفت، بهائیان را مروج انسانیت دانست و از لزوم کنار گذاشتن اختلافات و اخذ مشترکات با بهائیان خبر داد.[1]
اما برگزاری این همایش و حضور مقامات حکومتی بحرین در آن، حاوی نکاتی است که در ادامه به ذکر آنان میپردازیم:
اول: در حالی نمایندهی حاکمیت بحرین از تشکیلات بهائیت تقدیر میکند که شیعیان این منطقه (با داشتن هفتاد و پنج درصد بافت جمیعتی)، اکثریت گرفتار تبعیض هستند.[2] تبعیضهایی که از سال 2011 م، زمینهی برگزاری اعتراضات سراسری در بحرین را فراهم ساخت. اعتراضاتی که توسط رژیم آل خلیفه با همراهی رژیم آل سعود، به شدت سرکوب شد.
از آن پس، رژیم سرکوب گر آل خلیفه بر آن شد تا با تغییر بافت جمعیتی بحرین، از دامنهی اعتراضات بکاهد. همین مسئله، یکی از مهمترین دلایل حمایت آل خلیفه از بهائیان است که نسلی بی وطن [3] و مدافعان تفکر دیکتاتوری هستند.[4]
دوم: حدود دَه سال از به رسمیت شناخته شدن تشکیلات بهائیت به عنوان باور صادراتی اسرائیل در بحرین میگذرد. در همین مدت، حاکمیت نامشروع در بحرین روابط خود را با رژیم غاصب صهیونیستی علنی و پیمان عادی سازی روابط با رژیم آپارتاید را امضاء کرده است.
لذا از مقدمه سازی حکام دست نشانده بحرین با به رسمیت شناختن تشکیلات صهیونیستی بهائی و در ادامه، واسطه گری بهائیت برای عادی سازی خیانت حکام بحرین به جهان اسلام، نمیتوان غافل شد.
سوم: حکومت آل خلیفه که ید طولانی در دفاع و اجرای سیاستهای صیهونیستی دارد، حتی به این نکته توجه نداشته که در باور اسلامی، مخالفین خاتمیت حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله) و دین سازان پس از ایشان، کافر هستند و این اقدام عملاً ضد اسلامی بودن حکام بحرین را روشن میسازد.
تا جایی که لُجنهی فتوای الأزهر، فتوا داده است: «به درستی که مذهب بهائیت، مسلکی باطل است و در هیچ چیز با اسلام اشتراک ندارند، بلکه آنها جزو یهود و نصاری هم نیستند و هرکس از مسلمانان به این مذهب گردن نهد و به آن اعتقاد پیدا کند، مرتد و خارج از دین اسلام است. به تحقیق، این مذهب در بردارندهی اعتقاداتی است که مخالف اسلام است و اسلام به طور کامل، آنها را انکار و نفی میکند...».[5]
چهارم: نمایندهی رژیم آل خلیفه در این همایش، مسلک بهائیت را مروج انسانیت برشمرد! اما چگونه فرقهای که در آن، انسان نامیدن مخالفین گناهی نابخشودنی شمرده میشود را میتوان مروج انسانیت دانست؟! [6]
پنجم: نمایندهی حاکمیت بحرین همچنین از کنار گذاشتن اختلافات و اخذ مشترکات با بهائیت سخن به میان آورد. البته که بهائیت و رژیم آل خلیفه مشترکات زیادی با هم کم دارند. این که هردو توسط قدرتهای استعماری و بیگانه پا گرفته و حمایت میشوند. هردو اقلیّتِ خود را لایق حکومت استبدادی بر اکثریت میدانند و هردو حافظ منافع استعمار هستند.
ششم: حکام قدرت طلب بحرین که با رسمیت دادن به بهائیت و تجلیل از پیشوایان بهائی، دین خود را به حراج گذاردهاند، اگر اندکی از نعمت عقل برخوردار بودند با رسمیت بخشی به تشکیلات قدرت طلب بهائیت در بحرین، برای آیندهی خود رقیب نمیتراشیدند. چرا که بهائیان هرکجا باشند، پس از طی مراحلی به دنبال قبضهی حکومت آن کشور بوده و در آخرین مرحله، خواهان تشکیل حکومت جهانی بهائی هستند.
همچنان که ولی امر بهائی شوقی افندی گفته است: «این رسمیت بمرور ایام مبدل و منجر به تأسیس سلطنت الهیه ما لا بتأسیس و استقرار سلطنت جهانی و سیطره محیطه ظاهری و روحانی مؤسس آیین بهائی و تشکیل محکمه کبری و... منتهی گردد».[7]
هفتم: در پایان، روابط خوب این روزهای حکام بحرین با بهائیان در این کشور، بیتأثیر از حاتم بخشی هویدای بهائی در جداسازی استان بحرین از ایران اسلامی نیست. جدایی استان بحرین که در سایهی حمایت و خواست انگلستان، در سال 1349 اتفاق افتاد و مقامات خائن پهلوی و بهائی، استقلال بحرین را به رسمیت شناختند.[8]
پینوشت:
[1]. به نقل از کانالهای تبلیغی خبری تشکیلات بهائی.
[2]. خبرگزاری تسنیم، تیتر خبر: حاکمیت اقلیت بر اکثریت بر مدار سرکوب شیعیان در بحرین، مورخ: 6 تير 1400.
[3]. ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، مصر: فرجالله زکی الکردی، 1921 م، ج 3، ص 105.
[4]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: بهائیت، ابزار سرکوب آزادیخواهان
[5]. مجلة الازهر، ملحق المجلة، شعبة 1405 ق؛ ر.ک: روزنامه الفتاة، قاهره، ش 692، مورخ 27/12/1910 م.
[6]. همچنان که پیامبرخواندهی بهائی گفته است: «برای اثبات مظهر احدیة الیوم (از امروز) هر نفسی بر اَحدی از معرضین (مخالفین) من، اَعلاهم أو ادناهم (بزرگ و کوچکشان)، ذکر انسانیت نماید (انسان خطابشان کند)، از جمیع فیوضات رحمانی محروم است، تا چه رسد که بخواهد از برای آن نفوس (مخالفین بهاء)، رتبه و مقام نماید»:حسینعلی نوری، بدیع (در جواب اسئله قاضی)، چاپ سنگی از روی نسخهی خطی، کاتب: حرف الزاء، ربیع الاول، ص 140.
[7]. شوقی افندی، توقیعات مبارکه خطاب به احبای شرق، لانگن هاین آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار امری، 1992 م، ص 502.
[8]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: نقش بهائیت در جدایی بحرین از ایران
دیدگاهها
سید محمد غضنفری
1400/09/15 - 10:30
لینک ثابت
با سلام تاریخ دقیق برگزاری
montazer
1400/09/29 - 19:57
لینک ثابت
با سلام
افزودن نظر جدید