ستم در حق مسجد مادرسلیمان، به بهانه پاسداشتِ کوروش
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در روستایِ «مادر سلیمان» در 80 کیلومتری مَرودَشت، یک محوطهی باستانی وجود دارد که امروز به عنوان مقبره و کاخهای کوروش دوم (مشهور به کوروش کبیر) و همچنین به اسم «پاسارگاد» معرفی میشود. لیکن این مقبره تا پیش از قرن 20 میلادی، هیچ گاه در حافظهی تاریخیِ ایرانیان به نام کوروش شناخته نمیشد. در تمامی اسناد تاریخیِ مکتوبِ به جا مانده از تاریخ ایران، به ویژه متون پارسی میانه، ابداً از این بنا به عنوانِ مقبره کوروش یاد نشده است. در دورانِ اسلامی اما این بنا با نام مقبرهی مادر سلیمان (مشهد مادر سلیمان) خوانده شد.[1] جورج ناتانيل كُرزُن مینویسد: «ايرانيان اين بنا را قبر مادر سليمان مىنامند و اين عقيده در سراسر دوره اسلامى شايع بود.»[2] اسناد متعدد از جهانگردان و خاورشناسان اروپایی از جمله جان استرویس[3] جهانگرد هلندی در 1672، سر رابرت كرپورتر[4] دیپلمات انگلیسی در سال 1706، جیمز موریه[5] انگلیسی در سال 1809، جوزفه باربارو جهانگرد ونیزی در قرن 15 میلادی، کورنلیس دوبروین[6] جهانگرد هلندی در قرن 18 میلادی، اوژن فلاندن[7] فرانسوی در قرن 19 میلادی، مادام ديولافوآ در سال 1881 و... وجود دارد که همگی تصریح کردهاند ایرانیان این بنا را مقبرهی یک زن میدانند و به زیارت آن میروند.[8] این قضیه ادامه داشت تا اینکه به دستور سعد بن زنگی (که یک حاکم تُرک اُغوز از خاندان سَلغوری، مشهور به اتابکانِ فارس بود)، در سال 620 یا 621 هجری قمری، از کاخهای باستانیِ نزدیکِ این بنا، چند ستون آورده؛ آنها را دور مقبره نصب کردند. سپس بر این بنا، صیغهی مسجد جاری و بر سنگهای درون آرامگاه، کتیبههای قرآنی و یک محراب حک کردند. [9] اما در سال ۱۳۵۰ خورشیدی، پیش از جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی، حکومت پهلوی، ستونها را به نواحی اطراف منتقل کرد. چه اینکه علی سامی (مسئول بازسازی و مرمت محوطهی باستانی) معتقد بود که مسجد از جهت معماری و تاریخی، اهمیتی ندارد.[10] لذا از آن روز «مسجد بودن» این محوطه، از سوی عوام و خواص مورد بیتوجهی قرار گرفته است. این قضیه از دو جهت، ستم در حق این محوطهی باستانی است.
از دید علمی – باستانشناسی
این محوطه، یک محوطهی باستانی هخامنشی – اسلامی[11] است. اما شوربختانه امروز به عنوان یک محوطهی هخامنشی شناخته میشود. چه اینکه سامی با چراغ سبز دربار پهلوی، یک لایهی تاریخیِ این محوطهی باستانی را نابود کرد. توضیح اینکه بسیاری از آثار باستانی در ایران و سایر نقاط جهان، چند لایه اند. مثلاً یک بنای باستانی را در نظر بگیریم که مربوط به قرن 2 پیش از میلاد (دوران اشکانی) است. هزار سال بعد، در دوران صفاریان، یک بنای دیگر در کنار آن ساخته میشود. مثلاً هشتصد سال بعد، در دوران قاجاریه، بخشهایی از آن محوطه، بازسازی و به عنوان تفرّجگاه شاهان قاجار استفاده میشود. خوب این محوطهی مثالی از جهت تاریخی، 3 لایه دارد: اشکانی، صفاری، قاجار. هر یک ارزش خاص خود را دارند. حال ممکن است کسی از سلسله قاجار خوشش نیاید. چنین شخصی حق ندارد آثار تاریخی مربوط به دوران قاجار را از این محوطه حذف کند. چنان که منشور جهانی ونیز برای حفاظت از آثار تاریخی (۱۹۶۴) [12] میگوید: «هیچ لایه یا چهره تاریخی نباید به نفع چهره دیگر حذف شود و حفظ وحدت سَبک، به هیچ وجه هدف مرمت نیست.» [13] علی سامی و دربار پهلوی، بر اساس خوشایندها، یک لایهی هفتصد سالهی تاریخی (یعنی حصار مسجد) را محو کردند و این، تصمیم و رفتاری خلاف کنوانسیونهای بینالمللی بود.
از جهت دینی
بنا بر فقه مسلمانی، تبدیل مسجد به غیرمسجد، جایز نیست.[14] و اگر زمینی با رعایت امور شرعی به عنوان مسجد خوانده شد، الی الابد مسجد خواهد بود و هیچ گاه از این عنوان، ساقط نمیشود.[15] از سویی دیگر، میدانیم که در فقه اسلام، هرگونه نجس کردن مسجد، ماندنِ جُنُب و حائض در آن و داخل شدن کفار و مشرکین به آن جایز نیست. بلکه حرام است.[16] منظورمان از این دو سخن این است که محوطهی باستانی مادرسلیمان (اصطلاحاً مقبره کوروش) که امروز به عنوان یک مکان توریستی شناخته میشود، شرعاً حُکم مسجد دارد. هرچند سالهاست که مسجد بودن آن مورد غفلت واقع شده، لیکن غفلت ما، این مکان شریف را از عنوان مسجد ساقط نمیکند. سازمان میراث فرهنگی، به جهت حفظ سنگهای باستانی این مقبره از شرّ یادگاری نویسی و... گرد آن دیواری کوتاه و شیشهای نصب کرده است. اما این حفاظ، حافظِ مسجد از هتک حرمت نیست. متأسفانه بسیاری از گردشگران، بدون توجه به شرعیات و غافل از موضوع، در حالت جنابت، حیض و نفاس وارد حریم مسجد میشوند. برخی از کفار و مشرکین و مرتدین هم به بهانهی پاسبانی از شعائر باستانی و گرامیداشت نمادهای هخامنشی، وارد حریم مسجد میشوند. البته حل این قضیه و حفظ این حَرَم بسیار ساده است:
- نخست اینکه وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، این حفاظ شیشهای را دقیقاً گِرد حریم مسجد قرار بدهد تا افرادی که نباید داخل شوند، داخل نشوند.
- دوم اینکه رسانهها و اصحاب قلم، در تولیدات رسانهای به این نکته بپردازند و از قلم نیاندازند. مسجد، تجلیگاه و محل تلاقی هویت ایرانی و اسلامی است. هیچ کس از حفظ حرمت مسجد و اعتلای نام آن دچار خُسران نشده است. در گذشته، سازمان میراث فرهنگی، بنرهایی در این محوطهی باستانی نصب و انواع اکاذیب، از جمله ترجمه جعلی منشور کوروش را در آن به گردشگران ارائه میکردند. اما دریغ از چند کلمه توضیح که این محوطه، قرنهاست مسجد است. صد البته این از مظلومیت اسلام است.
پینوشت:
[1]. اینکه این سلیمان، کدام سلیمان است، سلیمانِ نبی g یا یک سلیمانِ دیگر؟ فعلا از بحث ما خارج است. لیکن همین نکته خود نشان میدهد که این بنا، در حافظه تاریخی ایرانیان، نه آرامگاه یک مرد، بلکه یک اثر تاریخی مربوط به یک زن (مادرِ سلیمان) تلقی میشد.
[2]. جورج ناتانيل كرزن، ايران و قضيه ايران، ترجمه غلامعلى وحيد مازندرانى، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۸۰، ج ۲، ص 96.
[3]. که یان استرایس هم خوانده میشود، John Struys جهانگرد هلندی.
[4]. Sir Robert Ker Porter
[5]. James Justinian Morier
[6]. Cornelis de Bruijn
[7]. Jean-Baptiste Eugène Flandin
[8]. جورج ناتانيل كرزن، همان، ج 2، ص 96-97. سفرنامه پورتر، دفتر اول، ص 502 گفتاری از زندهیاد جمشيد صداقتكيش به نقل از: Ancient Persian Sculpturs, P 16.
[9]. علیرضا شاپور شهبازی، راهنمای جامع پاسارگاد، ص ۱۲۱.
Antigoni Zournatzi, CYRUS v. The Tomb of Cyrus. Encyclopædia Iranica, November 10, 2011, Vol. VI, Fasc. 5, pp. 522-524
A. S. Melikian-Chirvani, “Le royaume de Salomon,” Le monde iranien et l’Islam 1, 1971, pp. 3-4.
[10]. «مسجد پاسارگاد»، رادیو زمانه. دسامبر ۲۰۱۴.
[11]. البته دلایلی روشن وجود دارد که نشان میدهد این محوطه، اساساً ربطی به کوروش و هخامنشیان ندارد. بلکه یک محوطه سِلوکی – اسلامی است.
[12]. با نام کامل «منشور ونیز برای حفاظت و مرمت آثار تاریخی و اماکن»:
The Venice Charter for the Conservation and Restoration of Monuments and Sites
[13]. Article 11. The valid contributions of all periods to the building of a monument must be respected, since unity of style is not the aim of a restoration. When a building includes the superimposed work of different periods, the revealing of the underlying state can only be justified in exceptional circumstances and when what is removed is of little interest and the material which is brought to light is of great historical, archaeological or aesthetic value, and its state of preservation good enough to justify the action. Evaluation of the importance of the elements involved and the decision as to what may be destroyed cannot rest solely on the individual in charge of the work
[14]. امام سید روح الله موسوى خمینى، استفتاءات، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1422 ه ق، ج 2، ص 366.
[15]. امام سید روح الله موسوى خمینى، توضیح المسائل (محشی)، تحقیق و تصحیح سید محمد حسین بنى هاشمى خمینى، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین، 1424 ه ق، ج 1، ص 507. امام روح الله موسوی خمینی، تحریر الوسیلة، قم: مؤسسه مطبوعات دار العلم، ج 2، صص 75-76.
[16]. محمد بن یعقوب کلینى، الکافی، محقق و مصحح علی اکبر غفارى و محمد آخوندى، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ه ق، ج 3، صص 50-51. محمد بن حسن طوسى، المبسوط فی فقه الإمامیه، تهران: مرتضوى، 1387 ه ق، ج 2، صص 46-47. سید محمد کاظم طباطبایى یزدى، العروه الوثقى مع تعالیق الإمام الخمینی، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1422 ه ق، صص 46-47 و ص 141. امام روح الله موسوی خمینی، تحریر الوسیلة، قم: مؤسسه مطبوعات دار العلم، ج 1، ص 120.
نگارنده: مهدی رستمی
برگرفته از حلقهی وصل، با اندکی دخل و تصرف
دیدگاهها
Chalo
1400/08/07 - 21:32
لینک ثابت
سلام
کاظم
1400/08/10 - 07:00
لینک ثابت
نویسنده در قسمت منابع نوشته
saman
1400/08/10 - 10:53
لینک ثابت
سلام بر شما. عرض ادب. بله در
ناشناس
1400/08/19 - 14:20
لینک ثابت
با سلام من خواستم چند نکته
ERFAN.MIRI
1400/08/26 - 18:34
لینک ثابت
عالی
افزودن نظر جدید