آیا شق القمر ساختگی است و واقعیت ندارد؟

  • 1400/05/03 - 12:25
شق القمر، یکی از معجزات پیامبر شمرده شده، اکثر عالمان و مفسران فریقین، در کتب خود، به آن اذعان کرده‌اند؛ اما برخی از علما، در این مسأله از جهاتی تشکیک کرده‌اند؛ ازجمله می‌گویند چرا دیگر انسان‌ها و غیر مسلمانان، از آن خبری ندادند، که با بررسی دقیق می‌توان احتمال قوی داد بینندگان خارج مکه این قضیه را نقل یا مکتوب نکنند.

شق القمر، به عنوان یکی از معجزات پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به‌شمار می‌رود و اکثر عالمان و مفسران فریقین، در کتب خود، به آن اذعان کرده‌اند؛ اما برخی از علما، در این مسأله از جهاتی تشکیک کرده‌اند؛ مثلاً می‌گویند چنین امری اگر اتفاق افتاده باشد، نمی‌شود که دیگر انسان‌ها و غیر مسلمانان، از آن خبری نداده باشند و یا در امکان آن تردید می‌کنند و برخی نیز روایات دال بر این معجزه را تضعیف می‌کنند.

در پاسخ باید بگوییم، در برخی نوشتجات ثابت کرده‌اند که متلاشی شدن سیارات و ستارگان، امری است که به کرات در عالم اتفاق می‌افتد و امکان دارد، و این‌که این اتفاق تاکنون رخ نداده و عادی نیست که سخن قائلین به این معجزه را تأیید می‌کند؛ زیرا این اتفاق به عنوان یک معجزه و خرق عادت مطرح شده، و اگر به طور عادی انجام می‌شد که معجزه و نشانگر صدق انجام دهنده آن نبود.
در مورد این‌که اتفاق به این مهمی، باید در تاریخ دیگر اقوام نیز مطرح می‌شد و ممکن نیست که کسی آن را ندیده باشد و در کتب نیامده باشد؛ باید بگوییم: اگر با دقت در این لزوم بنگریم، متوجه می‌شویم که این دلیل نمی‌تواند قطع بر عدم وقوع این معجزه باشد و حتی تشکیک کنندگان نیز می‌دانند استدلالشان نمی‌تواند عدم وقوع شق القمر را ثابت کند و فقط در وقوع ساکتند و تشکیک و تردید می‌کنند.
زمان این اتفاق در قسمتی (شاید کمتر از ساعتی) از یکی از شب‌ها (شب 14 ذی حجه) بوده و قطعاً نیمی از کره زمین در آن زمان، روز بود و کسی توان دیدن این معجزه را نداشت؛ در نیمه دیگر کره زمین (شاید بیش از نیمی از این قسمت)، قبل یا بعد از زمانی بوده که می‌توانستند ماه را ببینند (در هر مکان، هر شب، زمان خاص و محدودی ماه دیده می‌شود)، و این امکان برای مکان‌هایی که هم‌افق با مکه بوده یقیناً وجود داشته است که در نقلی نیز آمده است که زمانی که کاروان تجاری که در مسیر مکه بوده، دیدن این اتفاق را تایید کردند.[1]
حال دقت دیگری به این قضیه، نشان می‌دهد که با ادعای این‌که در هیچ نوشته (تاریخی و ...) از اقوام دیگر، چنین قضیه‌ای نیامده، پس وقوع این معجزه مشکوک است، را نمی‌توان پذیرفت؛ زیرا ابتدا باید بررسی کرد که چند نفر احتمال دارد این اتفاق را ببینند، سپس باید بررسی شود که این افراد چگونه باید به دیگران، این مطلب را می‌رساندند.
ابتدا دقتی کنید در این‌که خسوف‌هایی که از قبل، زمان آن را می‌دانید، چقدر موفق به دیدنش شده‌اید؟!
و چه مقدار از خسوف‌ها را در روزهای بعد می‌شنوید، و گفته می‌شود نماز آیات آن را قضا کنید؟!
حال در آن زمانی که اطلاع‌رسانی به شیوه فعلی نبوده، و غالب افراد ابتدای شب می‌خوابیدند، و حتی کاروان‌های مسافری و تجاری و ... غالباً قبل از غروب آفتاب منزل‌گاه اطراق خود را مشخص کرده، در آن‌جا فرود می‌آمدند، چه تعدادی این اتفاق را دیده‌اند.
تنها کاروان‌هایی که در شب نیز طی مسیر داشته، و یا افرادی از کاروان‌ها که نگهبانی می‌دادند یا بیدار بودند، ممکن است این اتفاق را دیده باشند؛ بنابراین احتمال دیدن دیگران نزدیک به صفر است؛ زیرا واقعه بسیار عجیب بوده، ولی سر و صدایی نداشته تا غافلین را متوجه کند.
حال از کسانی‌که این قضیه را احتمالاً دیده‌اند، (در بیابان‌های قسمت کوچکی از کره زمین) چوپان‌ها و نگهبانان کاروان‌ها و افرادی به طور اتفاقی، مردمی که این اتفاق را از آنان شنیده‌اند، چه تعدادی باور کرده‌اند؛ (مثلاً شما کسی باشی که در آبادی زندگی می‌کنی! اگر چوپانی به شما بگوید که دیشب چنین اتفاقی را دیده! چقدر احتمال باور کردن دارید؟!) حال کسی‌که این جریان را شنیده و باور نکرده، اگر به مکه عبور کند و اتفاقاً جریان شق القمر را بشنود، متوجه می‌شود که آن جریانی که نقل کرده‌اند، صحت داشته، واقعاً پیدا شدن افرادی که در این شمار بگنجند، بسیار اندک، و احتمالش نزدیک به صفر است.
چه انتظاری است که این افراد اندک، که این قضیه را خیالات می‌انگارند، (احتمال خیالاتی شدن ناقل این قضیه را می‌دهند)، در آن دوران که خواندن و نوشتن بلد نبودند، در کتاب‌های تاریخی، خود را نشان دهد.
همان‌طور که عده‌ای استبعاد کرده‌اند که اگر چنین قضیه‌ای رخ می‌داد، حتماً باید در منابع تاریخی اقوام دیگر نمایان می‌بود، ما با این احتمالات مطرح شده، می‌توانیم بگوییم چنین مطلبی (گرچه برای کسانی‌که این معجزه برایشان آوده شده، بسیار عظیم و عجیب بوده)، با توجه به شرایط اجتماعی، زمانی، مکانی و ... بعید است نقل و مکتوب شده باشد.
در آخر نیز می‌گوییم معجزه جاوید پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، قرآن کریم است و حتی اگر قول مشهور در معجزه شق القمر رد گردد، به ساحت اسلام و پیامبر اسلام خدشه‌ای وارد نمی‌گردد؛ اسلام با این معجزه ثابت نشده که رد آن خللی ایجاد کند، و شق القمر غیر از حکایت عجیبی که در کتب تفسیر آمده، نشانه‌ای در مقابل مشرکین لجوج بوده، و طبق تصریح آیات سوره قمر، آنان با این معجزه هم ایمان نیاوردند.

پی‌نوشت:

[1]. دلائل النبوة الخاصة، أبو لحيه، ص235.
تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، قمی، ج12، ص529.
تفسیر قمی، ج2، ص391.
تفسير نور الثقلين، حويزی، ج5، ص175.
البرهان في تفسير القرآن، بحرانی، ج5، ص214.
مجمع البحرين، طريحی، ج5، ص194.

برچسب‌ها: 
تنظیم و تدوین

دیدگاه‌ها

درست است؛ نباید معجزات انبیاء را با قواعد طبیعی سنجید، وگرنه نه مرده‌ای زنده شده، نه کوری شفا داده شده، نه دریایی شکافته شده، نه عصایی تبدیل به اژدها شده و نه ...

همچنین علما در مورد این معجزه، مطالبی گفته‌اند که رد کردن آن به راحتی و دادن احتمالات غیر قطعی، امکان پذیر نیست؛ مثلاً شیخ طوسی گفته است: مسلمانان اجماع دارند شقّ القمر واقع شده و مخالفت کسیکه بعداً مخالفت کرده، چون بر خلاف قاعده است، به حساب نمی‌آید، زیرا قول وقوع شقّ القمر بین صحابه مشهورتر است و هیچ‌کس منکر آن نشده، و همین دلالت بر صحت آن می‌کند؛ علمای بزرگی هم روایات شق القمر را متواتر می‌دانند، مثل جصاص، ابوالصلاح حلبی، شیخ طوسی، ابن سبکی به نقل از آلوسی، حمصی رازی، ابن کثیر، میرسید شریف جرجانی، حلبی، سید بن قطب، طنطاوی مفسر سنی، مکارم شیرازی، ... دیگر عالمان که تواتر را بیان نکرده‌اند تعابیر عجیبی دارند، مثل «شهرتش بی‌نیاز از نقلش کرده» «قصه‌اش معروف است» «همانا این حدیث را جماعت کثیری از صحابه روایت کرده‌اند و امثال صحابه، تابعین از آن‌ها نقل کرده‌اند، سپس آن را همه از آنان نقل کرده‌اند تا به دست ما رسیده و به وسیله آیه کریمه تأیید شده است» «نزدیک است که متواتر (معنوی) گردد اگرچه تواتر لفظی نباشد» «نقلی مستفیض دارد که نزد کسیکه از طرق آن اطلاع دارد، مفید قطع است» «روایاتش مستفیضه‌اند و اهل حدیث و مفسرین بر قبول شان اتفاق دارند همان طور که گفته شده،» «آن روایت‌ها را محدثین و علمای شیعه بدون هیچ توقفی، به تحقیق پذیرفته‌اند» «روایات مستفیض زیادی که شیعه و سنی آن‌ها را نقل کرده‌اند و محدّثین قبول کرده‌اند» «این معجزه از معجزاتی است که مسلمانان آن را بدون تشکیک در آن پذیرفته‌اند» بنابراین، سخن برخی که آن را خبر واحد دانسته و در آن تشکیک کرده‌اند، بی‌اساس است.

امانت داری رادر مطالب خود رعایت نکرده اید همه فرقه ها وادیان وملت ها را احمق وعقب مانده وساخته انگلیس ومنحرف ذکر کرده اید در تمام متون نوشته اید .همه بد وانحرافی هستند وفقط ما که شیعه دوازده امامی هستیم خوبیم وعالی هستیم وهیچ ایرادی نداریم

این اشکال به مقاله است یا به نظرات؟! . . . . . . . اگر به مقاله است، که نویسنده خواسته بگوید برخی مورخین عدم ذکر این مسأله را در تاریخ دیگر اقوام دلیل بر تشکیک این واقعه می‌دانند، درست نیست و احتمالاتی آورده که ایرادات شما به آن وارد نیست؛؛؛؛؛؛ اگر به مطلب ذیل مقاله ایراد گرفته‌اید بازهم اشکالاتتان وارد نیست؛ گفته نشده که فقط ما خوبیم و باقی منحرف، بلکه گفته شده اگر کسی بخواهد با مطالب تاریخی با این سبک برخورد کند، و سریع در این مطالب تشکیک کند، بسیاری از وقایع تاریخی ادیان سابق نیز ازجمله معجزات انبیائشان زیر سؤال می‌رود مثل زنده کردن مردگان، شفای نابینایان، شکافته شدن دریا، تبدیل عصا به اژدها . . . . . . . . . . که همه این موارد با نصوص اسلامی تایید شده و به اثبات رسیده است. این مورد تاریخی هم دلایل متقنی در نصوص اسلامی دارد.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.