تبعیت از یمانی واجب نیست

  • 1398/04/08 - 08:22
شخصی از اتباع احمدالحسن پیام داد؛ امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرماید؛ «هرکسی از یمانی سرپیچی کند اهل اتش است.» مشکل شما احمدالحسن نیست بلکه مشکل شما تکذیب کلام آل محمد (علیهم‌السلام) به هر قیمتی هست. در عبارت حدیث مذکور آمده «لَا يَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ يَلْتَوِيَ عَلَيْهِ‏» اشکال شما این است که (یلتوی علیه) را سرپیچی و تخلف یعنی (یلتوی عنه) معنا می‌کنید و حال آن‌که معنای (یلتوی علیه: هر کس بر او بپیچد) است.

شخصی از اتباع احمدالحسن پیام داد؛ امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرماید؛ «هرکسی از یمانی سرپیچی کند اهل آتش است.» مشکل شما احمدالحسن نیست بلکه مشکل شما تکذیب کلام آل محمد (علیهم‌السلام) به هر قیمتی هست.
جواب دادم؛ ای کاش این روایت را کامل بیان می‌کردید و همچنین درست معنا می‌کردید در روایت آمده؛ «... خروج سفيانى و يمانى و خراسانى در يك سال و يك ماه و يك روز مى‌باشد مانند گردن بندى كه دانه‌هاى آن منظم و يكى از پى ديگرى است‌. در آن وقت منتظران از هر جهت مأيوس ميگردند. وای بر كسانى كه با آن‌ها مخالفت كنند، در ميان آن‌ها پرچم حقى، جز پرچم يمانى نيست. جمعيت او در طريق حق گام برمی‌دارند زيرا او مردم را به پيروى از صاحب شما دعوت ميكند. وقتى يمانى قيام كرد، فروش اسلحه بر هر مسلمانى حرام است. وقتى او خروج كرد بطرف وى برويد. زيرا لشكر او لشكر بر حق است، هیچ مسلمانی را روا نباشد که بر علیه آن پرچم مقابله نماید، پس هر کس چنین کند او از اهل آتش است، زیرا او به سوی حق و راه مستقیم فرا می‌خواند.»[1] در عبارت حدیث مذکور آمده «لَا يَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ يَلْتَوِيَ عَلَيْهِ‏» اشکال شما این است که (یلتوی علیه) را سرپیچی و تخلف یعنی (یلتوی عنه) معنا می‌کنید و می‌گویید هرکس سرپیچی کند اهل آتش است و حال آن‌که معنای (یلتوی علیه: هر کس بر او بپیچد) است. یعنی بر علیه او کاری کند. پس این عبارت معنای سرپیچی نمی‌دهد که سپس وجوب تبعیت یمانی را املاء کنید و بعد از آن بگویید هر کس سرپیچی کرد طبق روایت اهل نار است. نتیجتا ما می‌توانیم در هنگام خروج یمانی نه بر علیه او قیام کنیم و نه او را یاری رسانیم بلکه جانمان را برای امامان نگه داریم؛ همان‌طور که در روایتی از امام باقر (علیه‌السلام) می‌خوانیم: « من به قومی، مى‏‌نگرم که از طرف مشرق زمین به پا مى‏‌خیزند. آنان به دنبال طلب حق و ایجاد حکومت الهى تلاش مى‌‏کنند. بارها از متولیان، اجراء حق را خواستار مى‏‌شوند، امّا با بى‏‌اعتنایى مواجه مى‏‌شوند. وقتى که وضع را چنین ببینند، اسلحه های خود را به دوش مى‌‏نهند و با اقتدار و قاطعیت تمام در انجام خواسته‏‌شان اصرار مى‌‏ورزند تا این که سردمداران حکومت نمى‌‏پذیرند و آن حق طلبانِ ثابت قدم، ناگزیر به قیام و انقلاب مى‏‌گردند و کسى نمى‏‌تواند جلوگیرشان شود. این حق‏جویان وقتى که حکومت را به دست گرفتند، آن را به غیر از صاحب الامر علیه‌السلام به کس دیگرى نمى‏‌سپارند. کشته‌‏هاى اینها همه از شهیدان راه حق محسوب مى‏‌شوند مطمئنا بدان! اگر من آن روزگاران را درک کنم، جانم را براى فداکارى در رکاب حضرت صاحب الامر علیه‎‏السلام تقدیم مى‌‏دارم.»[2] پس امام می‌فرماید: نفس و جانم را برای صاحب امر نگه می‌داشتم. نهایت چیزی که می‌توان از این روایت برداشت کرد مستحب بودن اطاعت از یمانی است.

پی‌نوشت:

[1]. «...ثُمَّ قَالَ ع خُرُوجُ‌ السُّفْيَانِيِ‌ وَ الْيَمَانِيِ‌ وَ الْخُرَاسَانِيِ‌ فِي سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِي‌ شَهْرٍ وَاحِدٍ فِي يَوْمٍ وَاحِدٍ نِظَامٌ كَنِظَامِ الْخَرَزيَتْبَعُ بَعْضُهُ بَعْضاً فَيَكُونُ الْبَأْسُ مِنْ كُلِّ وَجْهٍ وَيْلٌ لِمَنْ نَاوَاهُمْ وَ لَيْسَ فِي الرَّايَاتِ رَايَةٌ أَهْدَى مِنْ رَايَةِ الْيَمَانِيِّ هِيَ رَايَةُ هُدًى لِأَنَّهُ يَدْعُو إِلَى صَاحِبِكُمْ‌ فَإِذَا خَرَجَ الْيَمَانِيُّ حَرَّمَ بَيْعَ السِّلَاحِ عَلَى النَّاسِ وَ كُلِّ مُسْلِمٍ وَ إِذَا خَرَجَ الْيَمَانِيُّ فَانْهَضْ إِلَيْهِ فَإِنَّ رَايَتَهُ رَايَةُ هُدًى وَ لَا يَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ يَلْتَوِيَ عَلَيْهِ‌ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِكَ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ لِأَنَّهُ يَدْعُو إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى‌ طَرِيقٍ مُسْتَقِيم...» الغیبة، نعمانی، مکتبة الصدوق، تهران، ص256.

[2]. الغيبة للنعماني ابْنُ عُقْدَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى عَنْ مَعْمَرِ بْنِ يَحْيَى بْنِ سَامٍ عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ أَنَّهُ قَالَ كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوا فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَأَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ. همان، ص 273 .

تولیدی

دیدگاه‌ها

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم سلام عبارت «لَا يَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ يَلْتَوِيَ عَلَيْهِ.‏» را به این صورت ترجمه کردید: «هیچ مسلمانی را روا نباشد که بر علیه آن پرچم مقابله نماید.»، درحالیکه با توجه به اینکه در حدیث کلمه «عَلَيْهِ» دارای ضمیر مذکر «ه» است، پس به مذکر برمی‌گردد و «رَايَة» به معنای «پرچم» مؤنث است. پس باید منظور همان شخص یمانی باشد که مذکر است. یعنی نباید بر ضد خود یمانی مسلمان اقدامی کند.

سلام جناب فروتن. اساسا بحث روی ضمیر نیست که به چه چیزی برخواهد گشت. بحث روی ترجمه جمله «أن یلتوی علیه» است . اگر کمی در مقاله بالا تامل کنید متوجه میشوید که «هر که علیه او بپیچد است» نه «هر کس سرپیچی کند» ...

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.