سخن حق را از این عالم اهل سنت باید شنید
خلاصه مقاله
اهل سنت معتقدند که پیامبر اکرم جانشینی را برای خود انتخاب نکرده و لذا امامت و ولایت امیرمومنان، حضرت علی (علیهالسلام) را در غدیرخم نمیپذیرند، در صورتیکه شیعه معتقد است که پیامبر اکرم، حضرت علی (علیهالسلام) را در مناسبتهای مختلف به عنوان جانشین خود به مردم معرفی کرده است و مشهورترین آن جریان غدیرخم است. از طرفی در تاریخ آمده جامعهی نوپای اسلامی در روزهای پایانی عمر شریف پیامبر اکرم با چالشهای فراوانی روبرو بوده است، که عبارتند از: تهدیدات داخلی از سوی منافقان، خصوصاً یهودیانی که در اطراف مدینه بودند. تهدیدات خارجی از جمله دو امپراطوری ایران و روم، ثبات حکومت نوپا در میان ملل و نحل و قبائل و طوایف بزرگ و....
ابن خلدون، نیز آورده است: «محال است پیامبر اکرم جامعه را بدون رهبر و سرپرست رها کرده باشد و با این کار، عامل درگیری میان مردم و سیاستمداران را فراهم ساخته باشد، بدینجهت در هر اجتماعی نیاز مبرم به تعیین حاکمی است که جامعه را از هرج و مرج باز دارد.»
متن مقاله
اهل سنت معتقدند که پیامبر اکرم جانشینی را برای خود انتخاب نکرده و لذا امامت و ولایت امیرمومنان، حضرت علی (علیهالسلام) را در غدیرخم نمیپذیرند و از سوی دیگر، معتقدند که موضوع امامت و خلافت پس از پیامبر اسلام، امری است که به عهده مردم گذاشته شده و مردم طبق نقل تاریخ، شورایی را تشکیل دادند و از میان خود، یکی را بهعنوان خلیفه انتخاب کردند. در صورتیکه شیعه معتقد است که پیامبر اکرم، حضرت علی (علیهالسلام) را در مناسبتهای مختلف به عنوان جانشین خود به مردم معرفی کرده است و مشهورترین آن جریان غدیرخم است که با استدلال به منابع اهل سنت بر این موضوع پافشاری هم میکنند، منتها چرا اهل سنت با اینکه هم قرآن را در پیش رو دارند و هم روایات فراوانی را از منابع خود در دسترس دارند، آن را نمیپذیرند، والله العالم.
از طرفی دیگر تاریخ میگوید جامعهی نوپای اسلامی در روزهای پایانی عمر شریف پیامبر اکرم با چالشهای فراوانی روبرو بوده است، که عبارتند از: تهدیدات داخلی از سوی منافقان، خصوصاً یهودیانی که در اطراف مدینه بودند. تهدیدات خارجی از جمله دو امپراطوری ایران و روم، ثبات حکومت نوپا در میان ملل و نحل و قبائل و طوایف بزرگ و....
فلذا با تمام این مطالب، حتی حاکم جامعه اسلامی، فردی عادی هم باشد، باز در چنین شرایط و هنگامهای مسلمانان را بدون سرپرست و جانشین رها نمیسازد، چه رسد به پیامبر خدا که عاقلترین، غمخوارترین، آگاهترین افراد نسبت به دیگران بوده و برای حرکت رو به جلو جامعه و امت خود از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نکرده و نمیکند.
خداوند در قرآن دربارهی او میفرماید: «عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ.[توبه/128] رنجهای شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مومنان رئوف و مهربان است.» با توجه به تمام این مطالب: (تهدیدات، ثبات حکومت، دلسوزی حاکم اسلامی و ...) برخی از بزرگان اهل سنت مانند ابن خلدون، انصاف را در این مورد رعایت کرده و خلاف همکیشان خود حرف حقّ را بیان داشته است که گفته است: «فاستحال بقاوهم فوضی دون حاکم یزع بعضهم عن بعض و احتاجوا من أجل ذلک الی الوازع و هو الحاکم علیهم و هو یقتضی الطبیعه البشریه الملک القاهر المتحکّم.[1] محال است پیامبر اکرم جامعه را بدون رهبر و سرپرست رها کرده باشد و با این کار، عامل درگیری میان مردم و سیاستمداران را فراهم ساخته باشد، بدینجهت در هر اجتماعی نیاز مبرم به تعیین حاکمی است که جامعه را از هرج و مرج باز دارد.»
در نتیجه میبینیم که در میان بزرگان اهل سنت، هستند کسانیکه با دیگر هممسلکان خود، همعقیده نیستند و به پیامبر تهمت عدم تعیین جانشین و خلیفه را نمیزنند.
پینوشت:
[1]. مقدمه ابن خلدون، ابن خلدون، دار القلم، بیروت، لبنان، فصل 23 ج1 ص187.
دیدگاهها
حسن
1398/03/19 - 20:55
لینک ثابت
اونوقت چرا با این اقرار و
افزودن نظر جدید