پاسخ به ایرادی درباره مساله عطش در کربلا
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_یکی از کارشناسان شبکه ها و سایتهای وهابی،در یکی از نوشته هایش به قیام امام حسین علیه السلام چنین ایرادات و اشکالهایی گرفته که
چرا حضرت حسین آب کافی همراه نبرده بود،چرا حضرت حسین تلاشی برای حفر چاه نکرد،چرا برنامه ای برای ذخیره آب نداشتند؟ اصلا با وجود دسترسی به آب مساله ای به نام عطش وجود نداشته است!
توجه چند نکته در پاسخ به این سوال ضروریست:
نکته اول:
به نظر می رسد گوینده این شبهه، هدفش این بوده که حالت مظلومیت و عطش را در کربلا کم اهمیت جلوه دهد، در حالی که منابع تاریخی بر خلاف این ادعا است.
در کتب تاریخی آمده است:
اينان ميان حسين (علیه السلام) و آب مانع گشتند و تشنگى بر امام و يارانش غلبه كرد. حسين (علیه السلام) تيشه اى برداشت و پشت خيمه زنان آمد و نوزده گام به سوى قبله برداشت. سپس آنجا را كند و چشمه اى از آب گوارا از آن جوشيد! حسين نوشيد و همه مردم نيز نوشيدند و مشكهايشان را پر كردند. سپس آن چشمه فرو رفت و هيچ نشانى از آن ديده نشد!
(ظاهر امر نشان می دهد که جوشش آب در آن سرزمین شبیه به معجزه و هدف از آن تقویت حس مذهبی یاران بوده است)
چون اين خبر به گوش عبيداللَّه رسيد به عمر سعد نوشت: «شنيده ام كه حسين (علیه السلام) چاه مى كند و به آب مى رسد و او و يارانش از آن مى نوشند. چون نامه ام به تو رسيد در اين باره تحقيق كن و تا مى توانى آنان را از كندن چاه باز دار. بر آنان تنگ بگير و اجازه چشيدن يك قطره آب را به آنان مده! و با آنها چنان كن كه با عثمانِ پاك، كردند. والسلام(1)
چون اين خبر به عمر سعد رسيد به عمرو بن حجاج فرمان داد كه با پانصد سوار به كنار شريعه برود و ميان حسين و يارانش و ميان آب مانع گردد.
اين قضيه سه روز پيش از شهادت حضرت بود و در نتيجه حسين و يارانش تشنه ماندند(2)
در مورد عبدالله بن ابی حصین الازدی، نقل شده است که امام حسین(علیه السلام) را خطاب کرد و فریاد زد:
«ای حسین آیا این آب را می بینی که مانند قلب آسمان صاف است تو یک قطره از آن را نخواهی چشید تا آنکه از تشنگی بمیری».(3)
نکته دوم:
تلاش امام و یارانش برای دسترسی به آب از طریق شریعه فرات :
پس از تحریم آب، یک مرتبه حضرت علی اکبر(علیه السلام) با تعدادی از اصحاب به سمت شریعه حرکت کردند و آب آوردند(4)
یک بار دیگر هم، حضرت ابالفضل(علیه السلام) با نافع بن هلال که سی سوار و بیست پیاده همراه ایشان بود به سمت شریعه رفتند آنها در پی نبردی با لشگریان عمرو بن حجّاج توانستند بیست مشک را پر از آب کرده به نزد امام حسین(علیه السلام) باز گردند(5)
طبری این ماجرا را این گونه نقل می کند: چون ياران نافع نزديك رسيدند به پيادگان گفت: «مشكها را پر كنيد.» پيادگان هجوم بردند و مشكها را پر كردند. عمرو بن حجاج و يارانش پيش دويدند. عباس بن على بن ابى طالب و نافع بن هلال به آنها حمله بردند و پسشان زدند كه به جاى خويش بازگشتند، آنگاه گفتند: «برويم.» اما راهشان را گرفتند. عمرو بن حجاج سوى آنها آمد و درگيرى اندكى شد، يكى از ياران عمرو بن حجاج، كه از طايفه صداء بود، زخم خورد، نافع بن هلال زخمش زده بود، مى پنداشت چيزى نيست اما پس از آن بدتر شد و از همان زخم بمرد. گويد: ياران حسين با مشكها بيامدند و آب را پيش وى بردند:(6)
نکته سوم:
اما چرا امام حسین علیه السلام آب کافی با خود به کربلا نبرد؟
جواب:
مشک تنها قابلیت نگاه داری چند روز آب را دارد نه بیشتر.
نکته چهارم:
اما این که بعضی ها می گویند که کربلا سرزمینی جلگه ای می باشد و با حفر چند متر به آب می رسد نادرست است. چرا که با توجه به علم زمین شناسی همه جلگه ها سرسبز و آبخیز نیستند. بلکه برخی از جلگه ها آب و هوایی گرم و خشک دارند که به آنها دشت می گویند(7)
امروزه جلگه ها و دشت هاي جنوب و جنوب باختري ايران در نواحی خوزستان از این قسم می باشند. ولی با وجود داشتن آب و هوایی گرم و خشک، به علت عبور رودخانه هاي پر آب و دايمي؛ از امكانات زيستي، كشاورزي و اقتصادي نسبتا مساعدي برخوردارند.(8)
پس منافاتی ندارد که یک سرزمین (مثل کربلا ) دارای آب و هوایی گرم باشد و در عین حال جلگه ای باشد.
پی نوشت ها:
[1] مقتل الحسين، خوارزمى، ج 1، ص 346، به نقل از الفتوح، ج 5، ص 162،تاريخ الطبرى، ج 4، ص 311- 312؛ انساب الاشراف،بلاذری, ج 3، ص 389.
[2] الاخبار الطوال، ص 255
[3] تاريخ طبرى،محمد بن جریر طبری ج 7، ص 306
[4] امالی شیخ صدوق، مجلس 30.
[5] وقعة الطف، عالم زاده، هادي,ص 152.
[6] تاريخ الطبري، ترجمه، ج7، ص3007.
[7]ویکی پدیا واژه جلگه
[8] ژئوتوریسم خوزستان، مریم السادات میرکاظمیان،ص8
دیدگاهها
من
1392/09/04 - 23:37
لینک ثابت
سلام
ناشناس
1392/09/05 - 20:10
لینک ثابت
خداوند مارا به راه راست هدايت
memar
1392/09/05 - 21:22
لینک ثابت
آن چه در تاریخ آمده است:
افزودن نظر جدید