شرعی نبودن خلافت یزید در گفتار علمای اهل سنت

  • 1395/08/04 - 11:43
حکومتی مشروع است که با موازین اسلامی هماهنگ باشد و پیامبران هم وقتی بحث جانشینی را مطرح می‌کنند، خداوند شرایطی خاص را برای آن قرار می‌دهد. حال یزید بن معاویه که مدعی خلافت پیامبر اکرم (ص) است و از کوچک ترین مسائل ابتدایی شرعی بی‌اطلاع می‌باشد، آیا می‌توان او را خلیفه مسلمین نامید و بیعت با او را محترم شمرد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در دیدگاه سیاسی تشیع، خلافت تنها از سوی خداوند اعطا می‌گردد، نه از طرف مردم و اکثریت جامعه، لذا هر چند که مقبولیت در دست اکثریت مردم است و آنان می‌توانند با بیعت خود، زمینه‌ساز حکومت باشند، اما طبق نص صریح آیات قرآن که خداوند می‌فرماید: «قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً.[بقره/124] من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم.» این واگذاری حکومت الهی همراه با شرایط خاص و ویژه می‌باشد و پیامبران و امامان معصوم (علیهم السلام) از این قاعده الهی مستثنا نبودند و باید شرایطی در آنان بوده باشد، تا به خلافت الهی برسند. اما در خلافت ناحق یزید بن معاویه هیچ شرایطی فراهم نبود و بیعت او از روی اجبار و بعضاً تطمیع و تهدید صورت گرفت. بنابراین از آیات و روایات استفاده می‌شود که حکومتی مشروع است که با موازین اسلامی هماهنگ باشد و الاّ در دایره حکومت مستکبران است و پیامبران هم وقتی بحث جانشینی را مطرح می‌کنند، خداوند شرایطی خاص را برای آن قرار می‌دهد. حال یزید بن معاویه که مدعی خلافت و جانشینی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است و از کوچک‌ترین مسائل ابتدایی شرعی بی‌اطلاع می‌باشد، آیا می‌توان او را خلیفه مسلمین نامید و بیعت با او را محترم شمرد؟
ما در این نوشتار مختصر نیم نگاهی به نظرات علمای اهل سنت می‌اندازیم و نظرات ایشان را مورد بررسی قرار می‌دهیم به این‌که چرا ایشان معتقد به مشروعیت خلافت یزید نبودند؟
- ابن عربی مالکی می‌گوید، در اکثر کتب تاریخی آمده است که بزرگان صحابه و شخصیت‌های معروف آن زمان هم، با ولایت یزید مخالف بودند، چرا که او را فردی فاسد و شراب‌خوار می‌دانستند که لیاقت حکم‌رانی بر بلاد اسلامی را نداشته است.[1]
- سید قطب در مورد عدم صلاحیت خلافت یزید می‌نویسد: احدی از مسلمین گمان نمی‌کنند که یزید برای خلافت مسلمانان صلاحیت داشته باشد، زیرا در میان آن‌ها افرادی از صحابه و تابعین بودند که صدها برابر، نسبت به یزید برتری داشتند.[2]
- ابن جوزی هم در این‌باره می‌گوید: هیچ کس شک ندارد که امام حسین (علیه السلام) بر یزید برتری داشته، حتی زمانی که از جاهل‌ترین مردم سئوال می‌کردند، که کدام‌یک از این دو نفر سزاوارتر به خلافت هستند، مردم می‌گفتند: حسین بن علی (علیه السلام).[3]
- قاضی شوکانی در کتاب خود می نویسد: «لقد افرط بعض اهل العلم، فحکموا بان الحسین السبط باغ علی الخمیر السکیر، الهاتک لحرمه الشریعه المطهره اعنی یزید بن معاویه...[4] کسانی‌که از اهل علم بودند، به شورشی بودن حسین حکم کرده و زیاده‌روی کردند، زیرا امام حسین (علیه السلام) بر شراب‌خوار و کسی‌که حرمت خانه الهی را هتک نمود، قیام کرد، یعنی یزید پسر معاویه...»
- تفتازانی در مورد قیام امام حسین (علیه السلام) می‌گوید: ظلم و ستمی که بنی‌امیه بعد از صحابه بر اهل بیت پیامبر وارد کرده‌اند، به قدری آشکار و روشن است، که جای هیچ‌گونه شک و تردیدی برای کسی باقی نمی‌گذارد، چرا که تمام جمادات و حیوانات بر آن شهادت می‌دهند و زمین و آسمان بر آنان اشک و ناله سر می‌دهند و از شدت این مصائب نزدیک است که کوه‌ها و صخره‌ها متلاشی شود.[5]
قاضی عبدالجبار نیز معتقد است که بیعت اسلامی با شخص امام حسین (علیه السلام) انجام گرفته بود و یزید در مقابل بیعت وی مخالفت کرد لذا در این‌باره می‌نویسد: امامت امام حسین(علیه السلام) به اعتقاد ما ثابت شده است، به این‌که او به درستی بر این کار صلاحیت داشت، چرا که آن‌چه گذشت به تحقیق بیعت با او محقق شده بود و همگان با او بیعت کردند.[6]
لذا افرادی مانند محمد عبده و جرجی زیدان و ابن طباطبا و عبدالله علائلی مصری و ... مکرراً با مدارک و شواهد صحیح و آشکار نوشته‌اند که: یزید چگونه باید به خلافت می‌رسید در حالی‌که او شخصی فاسق و فاجر و بدکار و هرزه بوده است، و از طرف دیگر معتقدند که یاری حکومت عدل و دین در برابر حکومت ظلم و جور را بر مسلمین واجب می‌دانیم و قیام امام حسین (علیه السلام) را از باب خروج بر امام ظالم و طغیان‌گر عین صلاح و مصلحت جامعه اسلامی تصور می‌کنیم.[7]
پس نتیجه بحث این‌که این تعداد از بزرگان اهل سنت هم که این‌گونه عقیده دارند، مانند شیعه مشروعیت خلافت را باید از طریقی بدانند که جای اشکال و شک و شبهه در آن نباشد، شیعه معتقد به نص قرآن و روایات صحیحه است، و از طرف دیگر معیارهای دیگری که برخی از افراد سبک مغز و جاهل اهل سنت قرار داده‌اند، قادر نخواهند بود که تامین کننده مشروعیت خلافتی به مانند یزید بن معاویه و امثال او باشند.

پی‌نوشت:

[1]. العواصم من القواصم، ابن عربی مالکی، المکتبه العلمیه، بیروت، لبنان، (1406ق)، ص213- ص214.
[2]. العداله الاجتماعیه فی الاسلام، سید قطب، داراحیاء الکتب العربیه، قاهره، مصر، ص155.
[3]. الردّ علی المتعب العنید المانع فی ذم یزید، ابن جوزی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، تحقیق عصام الدین الصبابطی، ص79.
[4]. نیل الاوطار، شوکانی، دارالحدیث، قاهره، مصر، (1413ق)، ج7 ص147.
[5]. شرح المقاصد، تفتازانی، الشریف الرضی، قم، ایران، (1409ق)، ج5 ص311.
[6]. المغنی، عبدالجبار، مطبعه دارالکتب، بیروت، لبنان، (1960م)، ص149.
[7]. اقتباس از کتب تاریخی بزرگان اهل سنت: (طبری، ابن اثیر، ابن کثیر، ابن جزری و...)، «سایت موسسه تحقیقاتی ولی‌عصر»

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام با تشکر این مطلب در کانال https://telegram.me/terorkor منتشر شد

سلام با تشکر این مطلب در کانال https://telegram.me/terorkor منتشر شد

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.