آیا قرآن قائلین به خاتمیت را مذمت می‌کند ؟!

  • 1395/07/05 - 22:53
از جمله آیاتی که بهائیت برای اثبات حقانیت خود و استمرار فیض در ارسال پیامبران به استناد می‌کنند، آیه‌ی 34 سوره‌ی مبارکه‌ی غافر است. در پاسخ می‌گوییم: علاوه بر این‌که این آیه نفیاً و اثباتاً بر مدعای ایشان اشاره‌ای ندارد، این آیه اشاره به آمدن پیامبرانی با معجزات دارد، که بهائیان اساساً برای اثبات پیامبری رهبرانشان، منکر معجزه‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله دلایلی که فرقه‌‌ی بهائیت برای حقانیت پیشوایان خود بدان استدلال می‌کند، استمرار فیض الهی از جانب خداوند در ارسال پیامبران متناسب با هر عصر است. ایشان با تمسک به آیات قرآنی، سعی در قرآنی جلوه دادن این دلیل دارند؛ لذا با تحریف معنوی برخی آیات، سعی در اثبات حقانیت خود از این طریق دارند.
به همین منظور، جناب حسینعلی نوری رهبر فرقه‌ی بهائی در کتاب ایقان آورده است: «گفتند بعد از موسی و عیسی موافق کتب نباید نبی مستقل که ناسخ شریعت باشد، مبعوث شود. باید شخصی بیاید که مکمل شریعت قبل باشد. این آیه مبارکه که مشعر بر جمیع مطالب الهیه و مدل بر عدم انقطاع فیوضات رحمانیه است نازل شد: «وَ لَقَدْ جاءَکُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّناتِ فَما زِلْتُمْ في‏ شَکٍّ مِمَّا جاءَکُمْ بِهِ حَتَّي إِذا هَلَکَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً کَذلِکَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ [غافر/34]؛ پیش از این یوسف دلایل روشن برای شما آورد، ولی شما هم‌چنان در آن‌چه او برای شما آورده بود تردید داشتید تا زمانی که از دنیا رفت، گفتید: هرگز خداوند بعد از او پیامبری مبعوث نخواهد کرد! این گونه خداوند هر اسراف‌کار تردیدکننده‌ای را گمراه می‌سازد».[1]
در ادامه لازم است با ذکر دو نکته، به بررسی ادعای رهبر بهائیان پیرامون استدلال ایشان به این آیه، بپردازیم.
نکته اول: آیه‌ی فوق به محکومیت و سرزنش کسانی اشاره می‌پردازد، که اسلام را نمی‌پذیرفتند و معتقد بودند پس از حضرت موسی (علیه‌السلام)، هرگز پیامبری مبعوث نخواهد شد. بنابراین این آیه نفیاً و اثباتاً، هیچ اشاره‌ای به ادعای بهائیان ندارد. چرا که در موارد مشکوک، به قدر متیقن اکتفا می‌شود.
نکته دوم: بر فرض هم که استدلال بهائیان را پیرامون این آیه قبول کنیم، بازهم چیزی نصیب ایشان نمی‌شود. چرا که این آیه مستقیماً به حقانیت پیامبری اشاره می‌کند که همراه با «بیّنات» است و مراد از بیّنات در این آیه، معجزاتی است که اثبات می‌کند پیامبر را خداوند مبعوث کرده است.[2]
این در حالیست که حسینعلی بهاء پیشوای بهائیان، چنین معجزاتی ارائه نکرده و مدعیست: «معجزات انبیاء، دلیل بر حقانیت و اعتبار تعالیم آن برگزیدگان الهی نیست، بلکه کلمات ربانی که از قلم یا لسان انبیای الهی در هر دوری از ادوار صادر شده، بزرگ‌ترین و آشکارترین نشانه‌ی مظهریت آنان بوده است»[3]؛ به علاوه می‌توان گفت: اساساً پیروان این فرقه، برای اثبات پیامبری رهبران خود، منکر معجزه شده و در برخی موارد، حتی آن را مخالف عقل می‌دانند.[4]
در نتیجه، نمی‌توان مبنای یک بام و دو هوایی بهائیان را پیرامون این آیه پذیرفت؛ چرا که ایشان از یک سوی این آیه را دلیل بر حقانیت خود می‌داند و از سویی دیگر معجزه را که لازمه‌ی ثبوت پیامبری در این آیه ذکر شده، منکر می‌شوند.

پی‌نوشت:

[1]. حسینعلی نوری، ایقان، نسخه الکترونیکی، برگرفته از کتاب‌خانه جامع آثار بهائی حیفا، ص 140.
[2]. محمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت: دارالکتب الإسلامی، چ 6، 1407 ق، ج 4، ص 166.
[3]. حمید فلاحی، مهدی فاطمی‌نیا، دیدار با تاریکی، تهران: عابد، 1390ه.ش، ص 182.
[4]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: معجزه از دیدگاه بهائیان

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام علیکم این مقاله در کانال نقد و بررسی بهائیت و شیخیه منتشر شد. به ✡ کانال نقد بهائیت و شیخیه✡ بپیوندید. https://telegram.me/joinchat/DImSwD9aTSylaU60Rh8B2A

عجب !!! در کجای آیه بالا گفته که حضرت یوسف معجزه ( با تعریف شما ) . آورده ؟ گفته است ( بینات ) یعنی دلایل روشن و چه بسیار آیاتی در قرآن هست که پیامبر درخواست معجزات مد نظر شما را رد کرده است. و اینکه فرمودید این آیه فقط مربوط به کسانی است که اسلام را نپذیرفتند و به تعبیر شما همه ادیان الهی اسلام هستند . خوب دقیقا همین مفهوم هم در دیانت بهائی هست که ( اساس همه ادیان یکیست ) فلذا شما با رد دیانت بهائی در اصل اسلام را نپذیرفتید و آیه شامل همه کسانی است که به مخالفت با ادیان الهی برمیخیزند .

با سلام اول این‌که شأن نزول این آیه مربوط به سرزنش یهود هست و هیچ ربطی (نفیاً و اثباتاً) به فرقه‌ی بهائی نداره. ثانیاً: بر فرض تعمیم این آیه به غیر یهود، در آیه صراحتاً آمده: وَ لَقَدْ جاءَکُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّناتِ، می‌شه بپرسم بیّنات جناب حسینعلی نوری چی بوده!! ثالثاً: معجزه، یک دلیل مهم بر اثبات پیامبری مدعیان است. پیامبر گرامی اسلام نیز در این زمینه، از سایر پیامبران الهی مستثنا نبوده و معجزاتی انجام داده‌اند، که شاید بزرگ‌ترین آن، به دو نیم کردن کره‌ی ماه (شقّ القمر)، بوده است. رابعاً: حتی جناب علی‌محمد باب نیز منکر معجزه بر اثبات پیامبری پیامبران نشده و سعی در تراشیدن معجزه‌ای برای خود داشته است.(کشف الغطاء، ص 202-203) اما در این میان، تنها حسینعلی نوری رهبر فرقه‌ی بهائی، منکر این سنّت الهی می‌شود و بیّنات در این آیه را که به معجزه تفسیر شده، ارائه نمی‌دهد! خامساً: در جواب بخش پایانی جواب شما هم می‌گوییم: شما اول برادریتو ثابت کن، بعد ادعای ارث داشته باش... شما اول ثابت کن بهائیت دینه بعد به کلمه‌ی اسلام استناد کن. در پایان، شما را به مقاله‌ی: «نقد نظریه‌ی گلپایگانی در توجیه ناتوانی اعجاز بهاءالله» به آدرس: http://www.adyannet.com/fa/news/19937 ارجاع می‌دهم.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.