مناظره سید بن طاووس با عالم اهل سنت

  • 1395/05/28 - 10:29
دین اسلام با سختی‌های زیادی شکل گرفت، اما بعد از رحلت پیامبر، جامعه دچار انحراف شد و از اسلام ناب دور شد و رفته رفته در اواخر سده اول مذاهب و گروه‌های مختلف تشکیل شد. افرادی در تاریخ اسلام وجود دارند که مدافع مذهبند، از جمله دفع اشکال در مذهب شیعه، مناظره سید بن طاووس است، که به‌صورت معقول و مستدل با عالم اهل سنت گفتگو می‌کند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دین اسلام با سختی‌های زیادی که در ابتدا همراه بود، برقرار شد، اما بعد از رحلت پیامبر، این جامعه دچار انحراف گشته؛ از اسلام ناب دور شد و رفته رفته در دهه‌های بعدی، خصوصاً در اواخر سده اول مذاهب و گروه‌های مختلف تشکیل شد که برخی از میان رفتند و برخی دیگر هنوز باقی هستند، خصوصاً چهار مذهب اهل تسنن. اما آن‌چه در این میان حائز اهمیت بود، وجود افرادی در طول مسیر تاریخ اسلام بودند، که یا مدافع مذهب بودند و یا مهاجم، در این ره‌آورد معمولاً علمای شیعه دفع اشکال و شبهه می‌کردند و هنوز هم این شیوه برقرار است، از جمله دفع اشکال در تاریخ مذهب شیعه، مناظره سید بن طاووس است، که به‌صورت معقول و مستدل با عالم اهل سنت به گفتگو می‌نشیند و جواب‌های قوی و قانع کننده به طرف مستشکل خود می‌دهد.
مرحوم سید بن طاووس می‌گوید: روزی در مجلسی با بعضی از اهل سنت هم‌نشین شدم، به آن‌ها گفتم: خرده‌گیری و اشکالاتی که به شیعه امامیه دارید را بدون تقیه برای من بیان کنید، تا من پاسخ بدهم. شخصی از میان جمع که معلوم بود، اعلم آن‌ها می‌باشد، گفت: چهار اشکال بر شیعه دارم. اول این‌که نسبت به صحابه پیامبراکرم بدگویی و بی‌احترامی می‌کنند. دوم این‌که تشیع قائل به رجعت هستند. سوم این‌که اینان اعتقاد به متعه (عقد موقت) دارند. چهارم این‌که آن‌ها قائلند که مهدی زنده است، در حالی‌که عادتاً کسی این مقدار عمر نمی‌کند.
سید بن طاووس به آن عالم اهل سنت این‌طور پاسخ می‌دهد:
اما جواب اشکال اول این‌که، شما می‌دانید که بسیاری از اصحاب، کشتن بعضی دیگر را حلال می‌شمردند، در جنگ جمل، طلحه و زبیر و عایشه با حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) جنگیدند، معاویه نیز با آن حضرت جنگید و اساس و پایه لعن بر علی (علیه السلام) را در ابتدای خطبه‌ها پایه‌گذاری کرد،[1] معلوم می‌شود که خود اصحاب بودند، که باب بدگویی و بی‌احترامی را نسبت به یکدیگر باز کردند؛ پس اشکال شما، ابتدا بر طلحه و زبیر و عایشه و معاویه که نزد شما بسیار محبوبند وارد است و ما هم در این کار به آن‌ها اقتدا کرده‌ایم، که آن عالم اهل سنت پاسخ مرا تصدیق کرد.
اما پاسخ از اشکال دوم مربوط به رجعت این‌که شما می‌دانید که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: جاری می‌شود در امت من آن‌چه در امت‌های گذشته جاری شده است.[2] و این قول قرآن است، که فرمود: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ...[بقره/243] آیا حال کسانی‌که از بیم مرگ از خانه‌های خود خارج شدند، و هزاران تن بودند، خبر نیافتی؟ پس خداوند به آنان گفت: تن به مرگ بسپارید. آن‌گاه آنان را دوباره زنده کرد.» بنابراین خداوند عالم شهادت داده به این‌که آن‌ها را زنده کرده و به دنیا برگردانده است و لذا مانعی نخواهد بود. اگر نظیر این مطلب (رجعت به دنیا) در این امت هم واقع شود. آن عالم سنی باز پاسخ مرا تصدیق کرد.
و اما پاسخ از اشکال سوم مربوط به متعه، این‌که خود اهل سنت از جابر بن عبدالله انصاری و عبدالله بن عباس و عبدالله بن مسعود و انس بن مالک و دیگران روایت کرده‌اند که پیامبر اسلام از دنیا رفت و حکم به حرمت متعه نکرد و فقط از عمر بن خطاب نقل شده که متعه حرام است.[3] شیعه در این‌جا، حکم اجماعی و فتوای اکثریت صحابه را گرفته و حکم انفرادی (حکم عمر بن خطاب) را ترک کرده است. و این عالم سنی، این جواب را هم پذیرفت.
اما پاسخ اشکال چهارم که خیلی بعید می‌دانید که حضرت مهدی (عجل الله فرجه الشریف) عمر طولانی کند، این است که اگر مردی ادعا کند که من می‌توانم بر روی آب راه بروم، همه مردم جمع می‌شوند تا ببینند، آیا ممکن است کسی بتواند روی آب راه برود؟ وقتی دیدند آن مرد روی آب راه رفت، مردم تعجب می‌کنند، اگر مردی دیگر پیدا شد و ادعا کرد من هم می‌توانم روی آب راه بروم، و رفت، باز مردم تعجب می‌کنند ولی کمتر، واگر فرد سومی پیدا شد و چنین ادعایی کرد، باز تعجب مردم کمتر می‌شود، تا جایی که این کار عادی می‌شود و کسی از روی آب راه رفتن را تعجب‌آور نخواهد دانست. حالت مهدی (علیه السلام) همین‌طور است، شما خود روایت کرده‌اید که حضرت ادریس (علیه السلام) از زمانی که غایب شده است تا حال، زنده است.[4] و باز روایت کرده‌اید که حضرت خضر (علیه السلام) از زمان موسی تا حال زنده است[5] و نیز روایت کرده‌اید که حضرت عیسی نیز به آسمان عروج کرده و زنده است.[6] پس با توجه به این‌که عمر طولانی را در مورد این سه نفر قبول کرده‌اید، تعجب شما از طول عمر حضرت مهدی (عجل الله فرجه الشریف) بی‌مورد خواهد بود، از طرفی شما روایت کرده‌اید که حضرت عیسی (علیه السلام) در آخرالزمان به آن حضرت اقتداء خواهد کرد.[7] وقتی تمام این جواب‌ها همراه با تائید آن عالم سنّی شد، او سرش را به زیر انداخت و جوابی نگفت.

پی‌نوشت:

[1]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، مکتبه آیه الله مرعشی نجفی، قم، ایران، تحقیق محمد ابراهیم آیتی، ج4 ص 65.
[2]. الایقاظ، شیخ حّر عاملی، انتشارات نوید، تهران، ایران، (1362)، ص108 حدیث 19.
[3]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، داراحیاء العربی، بیروت، لبنان، (1420ق)، ج3 ص38.
[4]. الامام الثانی عشر، محمد سعید موسوی، مجله حوزه، مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان، ایران، ص60.
[5]. الاصابه، ابن حجر عسقلانی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، تحقیق عبدالوجود، ج1 ص479.
[6]. تاویل مختلف الحدیث، عبدالله بن مسلم بن قتیبه، دارالجیل، بیروت، لبنان، ص188.
[7]. همان، ص188.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام علیکم و خسته نباشید. اجرتون با عالم آل محمد حضرت صادق ع. این عالم اهل بدعت منصف بوده و در مقابل حرف حق جوابی جز تایید نداده. خداوند به علمایی مثل سید ابن طاووس و دوستان پایگاه ادیان اجر دهد که جواب اشکالات اهل بدعت را به سادگی از بین قران و کتب خودشون می دهند.

بسیار عالی بود.متشکرم.

اجر تان با امام حسین خیلی ممنون عالی بود

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.