آیا فرار شیطان از عمر بن خطاب حقیقت دارد؟

  • 1393/09/04 - 06:20
طبق حدیث فرار شیطان از عمر، آیا معقول است شیطان از عمر فرار کند در حالی که شیطان از حضرت آدم فرار نکرد و او را وسوسه کرد که از میوه درخت تناول کند؟ اگر حدیث فرار شیطان از عمر را قبول کنیم این به معنای این است که ایمان عمر بیشتر از حضرت آدم است، آیا کسی از اهل سنت تا به حال این ادعا را پذیرفته است؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از احادیثی که برای فضیلت عمر بن خطاب ذکر می‌کنند، فرار شیطان از عمر می‌باشد. و یکی از کسانی که به این حدیث استناد کرده است، نووی از علمای اهل سنت می‌باشد: «قَوْله صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَاَلَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا لَقِيَك الشَّيْطَان قَطُّ سَالِكًا فَجًّا إِلَّا سَلَكَ فَجًّا غَيْر فَجّك )... وَهَذَا الْحَدِيث مَحْمُول عَلَى ظَاهِره أَنَّ الشَّيْطَان مَتَى رَأَى عُمَر سَالِكًا فَجًّا هَرَبَ هَيْبَة مِنْ عُمَر ، وَفَارَقَ ذَلِكَ الْفَجّ ، وَذَهَبَ فِي فَجّ آخَر لِشِدَّةِ خَوْفه مِنْ بَأْس عُمَر أَنْ يَفْعَلَ فِيهِ شَيْئًا. قَالَ الْقَاضِي: وَيَحْتَمِلُ أَنَّهُ ضَرَبَ مَثَلًا لِبُعْدِ الشَّيْطَان وَإِغْوَائِهِ مِنْهُ، وَأَنَّ عُمَرَ فِي جَمِيع أُمُوره سَالِك طَرِيق السَّدَاد خِلَاف مَا يَأْمُرُ بِهِ الشَّيْطَان.[1] سخنی از پیامبر اکرم است که فرمود، قسم به کسی که جان من در قبضه اوست هرگز شیطان تو را دیدار نکرد که رهرو راهى باشى مگر آن كه راهى به جز راه تو در پيش گرفت‏». نوی می‎گوید: «این حدیث بر ظاهرش حمل می‌شود (مبنی بر اینکه) شیطان هر وقت عمر را در راهی می‌بیند، به خاطر هیبت او فرار می‌کند و آن راه را ترک می‌کند و از ترس بلایی که عمر بر سر او بیاورد به راهی دیگر می‌رود». قاضی عیاض گفت: «احتمال دارد این سخن به عنوان ضرب المثلی باشد که نشان از دوری شیطان و اعوان او از عمر دارد و اینکه عمر در تمامی کارهایش در راه راست و درست و برخلاف آنچه شیطان بدان امر می‌کند، می‌باشد.»

در پاسخ به این حدیث جعلی ذکر چند نکته لازم است.

نکته اول؛ این سخن نووی نشان می‌دهد که قاضی عیاض دقیقاً این گونه برداشت کرد که عمر از وسوسه‌های شیطانی معصوم و مصون بود! اما سوال این جاست که آیا قائل شدن به عصمت عمر بر خلاف نظریه بزرگان اهل سنت نیست؟ دلائلی در معتبرترین کتاب اهل سنت وجود دارد که نشان می‌دهد اهل سنت حتی قائل به عصمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیستند تا چه رسد به عمر. وقتی در صحیح بخاری مقام پیامبر اکرم به حدی تنزل یافته که پیامبر را شخصی معرفی می‌کند که قصد خودکشی داشت،[2] یا پیامبری که با زنانش در حال حیض آمیزش کرد،[3] و... حال چگونه ممکن است که عمر بن خطاب معصوم باشد؟! (در حالیکه پیامبران را معصوم نمی‌دانند.)

نکته دوم؛ طبق حدیث فرار شیطان از عمر، آیا معقول است شیطان از عمر فرار کند، در حالی که شیطان از حضرت آدم فرار نکرد و او را وسوسه کرد که از میوه درخت تناول کند؟ اگر حدیث فرار شیطان از عمر را قبول کنیم این به معنای این است که ایمان عمر بیشتر از حضرت آدم و یا دیگر پیامبران است. آیا کسی از اهل سنت تا به حال این ادعا را پذیرفته است؟

نکته سوم؛ اگر شیطان از عمر فرار می‌کرد، پس چرا باید عمر وقت مرگ بسیار محزون باشد به طوری که این جملات را بگوید: «واللّه لو أنّ لى طلاع الارض ذهبا لافتديت به من عذاب اللّه عزوجل قبل أن أراه.[3] به خدا قسم اگر زمين پر از طلا بود و متعلق به من، آن را براى نجات از عذاب خدا فدا مى‌دادم قبل از آنكه آن را ببينم». اگر عمر اعمالش را صحيح مى‌دانست چرا بايد جزع و فزع كرده و آرزو داشته باشد كه زمين پر از طلا شده و متعلق به او، آنگاه آن را فديه بدهد تا از عذاب خدا نجات يابد. چرا بايد آرزوئى كند كه خداوند در قرآن مشابه آن را در مورد آنان مى‌گويد كه اگر آنها زمين پر از طلا را فديه دهند، خداوند از آنان نمى‌پذيرد. «إِنَّ الَّذينَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْ‏ءُ الْأَرْضِ ذَهَباً وَ لَوِ افْتَدى‏ بِهِ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرينَ. [آل عمران آیه 191] کسانی که راه کفر را پیمودند و در همان حال از دنیا رفتند، اگر چه روی زمین پر از طلا باشد، و آن را بعنوان فدیه (و کفّاره اعمال بد خویش) بپردازند، هرگز از هیچ یک آنها قبول نخواهد شد و برای آنان، مجازاتِ دردناک است و یاورانی ندارند.»

 نتیجه:

1- چه طور ممکن است شیطان از حضرت آدم فرار نکند و او را وسوسه کند ولی از عمر بن خطاب فرار کند و نتواند او را وسوسه کند؟
2- اگر شیطان از عمر فرار می‌کرد، پس چرا عمر وقت مرگ جملاتی شبیه به سخنان کفار گفت؟

منابع:

[1]. أبو زكريا يحيى بن شرف بن مري النووی، صحيح مسلم بشرح النووي، ج 15 ص 165، بیروت: دار إحياء التراث العربي، 1392. الطبعة الثانية
[2]. محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري، الجامع الصحيح المختصر، ج 6 ص 2561 حدیث 6581 باب اول، بیروت: دار ابن كثير , اليمامة
[3]. محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري، الجامع الصحيح المختصر ج 3 ص 1350، بیروت: دار ابن كثير , اليمامة، 1987. الطبعة الثالثة ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام،خداخیرتون بده،اصلااولین کسی که باابوبکروعمر در سقیفه بیعت کردشیطان بود،وعمربن خطابی که شرابخوار و جنایت کاربودوبدعت گذاردردین بود،ملازمه شیطانه ؟یاشیطان ازاوفرارمیکند؟

لطفا مسائلی که باعث تفرقه در میان اهل تشیع و اهل تسنن می شود خودداری کنید. اسلام از این جدایی ها ضربه های زیادی خورده است. به امید روزی که مسلمانان متحد شوند.

سطح معلومات و نحوه‌ی پاسخ به سوالت حتی از بچه پیش دبستانی هم کمتره اول برو سطح علمیتو ببر بالا بعدشم یه طرفه به قاضی نرو.

شاید منظور این بوده که شیطان براش لنگ پهن میکنه و میگه تا شما هستی ما خر کی هستیم استاد