لشكر عرب و 3 گزينه !
پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ صهيونيسم و استكبار جهانی، برای خلع ملت ايران از سلاحِ معنويت (كه همان عقيده اسلامِ انقلابی است) مدتهاست دست به كار شده، با شايعهپراكنی و دروغ سعی در فريب افراد دارد. از آن جمله مدتی است چنين متنی را در شبكههای مجازی منتشر كرده اند:
يك لشكر سواره كاملاً مسلح عرب، دم در است! سه گزينه برای ما گذاشتند! يا اينكه كمی پول به آنان دهيم! يا ما را میكشند و دارايی ما را میچاپند! پسران ما را به بردگی میبرند و به دختران ما تجاوز میكنند! يا اينكه به دين جديدی وارد شويم كه ميگويند دين عدالت و رحمت جهانيان است... 1400 سال پيش، يك مشت گدای گرسنه از كشور برهوت عربستان كه جز شتر و نخل چيزی نديده بود به كشور سر سبز اهورايی ما آمدند، كشتند... تجاوز و غارت كردند. كتابخانهها را سوزاندند. بيدار شويد! ديگر كافی است! سند: كتاب دو قرن سكوت! التماس تفكر !
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پاسخ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- چنين گفتار سخيف و جلفی به راستی نيازی به نقد ندارد! چون بنيانش بر كينه و عقده بنا نهاده شده است. ليكن برای تنوير افكار نكاتی را بايد به عرض برسانيم. در ابتدای متن آمده است كه «يك لشكر سواره كاملاً مسلح عرب...»! اين در حالی است كه تاريخپژوهان به خوبی میدانند كه لشكر عرب در حمله به ايران، نيمه مسلح و آن هم با سلاحهای ابتدایی و ساده و شمشيرهای ناقص میجنگيدند. اصولاً اعراب به دليلِ صنعت ضعيف و ناپختهشان توان ساخت سلاحهای بروز را نداشتند. از همين روی، ساسانيان كه از سر تا به بُن مسلح به سلاحهای كارآمد بودند، عرب را مورد تمسخر قرار ميدادند.[1] اما اينكه «يك لشكر كاملاً مسلح عرب (!) جلوی دربِ خانه است»، پيش از آنكه نقطه ضعف عرب باشد، ننگ و ذلتی برای ارتش ساسانيان است! به راستی ميليونها مرد ايرانی كجا بودند؟! آن ارتش پر ادعا و تا دندان مسلح ساسانی كجا بود؟ شاه و شاهزادگان و درباريان و موبدان كجا بودند؟ آيا از سر بیغيرتی و بزدلی فرار كردند و مردم را تنها گذاشتند؟! لشكر عرب درِ خانه مردم چه میكردند؟ چگونه بود كه ميليونها نفر مرد جوان جنگجوی ايرانی نتوانستند مانع 10 الی 20 هزار عرب شوند؟ فارغ از تعصب و كينه به اين سؤال فكر كنيد!
- در ادامه متن آمده است: «يا اينكه كمی پول به آنان دهيم! يا ما را میكشند و دارايی ما را میچاپند!» و در كنار اين مطلب، تصوير يك خانواده فقير را قرار داده اند! اين در حالی است كه در فقه اسلام، فقرای اهل كتاب از داد جزيه معاف هستند. همانطور كه زنان و پيرمردان و كودكان و ... از دادن جزيه (ماليات) معاف هستند. برای نمونه میتوانيد به عهدنامه عتبة بن فرقد با مردم آذربايجان نگاه كنيد كه فقرا و نيازمندان از دادنِ جزيه معاف بودند.[2] در ادامه اراجيف آمده است: «(اگر به آنها پول ندهيم) ما را میكشند و دارايی ما را میچاپند!» در پاسخ بايد گفت: همانطور كه در تصاوير كنار متن آمده، اين خانواده فقير بودند! لذا اموالی نداشتند، پس چاپيدن داراییهای اين خانواده هم ادعایی نادرست است. از ديگر سو، بايد توجه داشت كه كشتنِ غيرنظاميان و افرادی كه توطئه سياسی-نظامی عليه اسلام نكردند، در فقه اسلام جایی ندارد. همانطور كه در قرآن ميخوانيم: «لَّا يَنْهَاكُمُ اللَّـهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ [الممتحنة/8] خدا شما را از كسانى كه در كار دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكردهاند، باز نمىدارد كه با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد، زيرا خدا دادگران را دوست مىدارد.» و هر كس كه عليه اين آيه عمل كرده باشد، از ديد مسلمانان، محكوم است.
- در ادامه آمده است: «يا اينكه به دين جديدی وارد شويم كه ميگويند دين عدالت و رحمت جهانيان است...» واقعاً اگر يك سخن درست در اين متن باشد، همين است. اين حقيقت تاريخی است. حتی رفتارهای نادرست خلفا از جمله عمر بن خطاب و بنیاميه و بنیعباس هم نتوانست ماهيت اسلام حقيقی را عوض كند. به تعبير استاد زرينكوب: «کارنامه اسلام، یک فصل درخشان تاریخ انسانی است».[3] قرآنی كه ميگويد حتی به كافرانی كه شما را آزار نمیدهند محبت كنيد. قرآنی كه حتی از حق حياتِ دختركانِ مشركزاده هم دفاع كرده است... البته اسلام، در كنار عدالت و رحمانيت (كه بارها در قرآن به آن امر شده) دين مبارزه با ظلم و شرک نيز هست. چون باغبان برای پربار شدن درختانِ باغش بايد به درختان آب داده و به آنان رسيدگی كند و به سراغ شاخ و برگهای آفتزده رفته، آنان را برچيند و درون آتش بيندازد. ليكن خشونت اسلام نيز همانندِ رفتارِ باغبان با شاخ و برگهای آفتزده از سر محبت است. بايد آفت و آفتزده را اصلاح كرد و اگر قابل اصلاح نبود، بايد از بين بُرد، تا باغ را نجات داد و اين محبت است. عين رحمانيت است...
- در ادامه متن نيز با سخنانی نادرست گفته است: «يك مشت گدای گرسنه از كشور برهوت عربستان كه جز شتر و نخل چيزی نديده بود به كشور سرسبز اهورايی ما آمدند»... در پاسخ بايد گفت كه عدالت و انصاف بهترين چيز است، اما نويسنده اراجيف فوق، رعايت اين اصول را نكرده است. اولا در شبهجزيره عرب، چند هزار كيلومتر خط ساحلی (دريای سرخ و خليج فارس و دريای عرب و اقيانوس هند و...) وجود دارد. ثانياً جنوب شبهجزيره عرب، كه سرزمين يمن نام دارد، سرزمينی است كه كشاورزی در آن رايج بوده و هست و معادن سنگهای قيمتی بسياری نيز دارد. از سويی شهر طائف كه از شهرهای حجاز است، دارای صنعت كشاورزی و باغهای سرسبز بسياری بوده است. پس اين ادعا كه عربها جز شتر و نخل چيزی نديده بودند، صحيح نيست. از سويی ديگر، فلات ايران را «كشور سرسبز اهورايی» ناميده است! از خدا كه پنهان نيست، از خلق خدا چه پنهان... كه بهتر است بدانيم اكثر فلات ايران، بيابان و نواحی خشك و بیآب و كمآب است. از كوير لوت گرفته تا دشت كوير و ديگر بيابانها... همه نقاط خشك و بیآب هستند. عجيب است كه نويسنده اراجيف، چندصدهزار كيلومتر بيابانهای ايران را نديد! گذشته از اين، بيشتر مناطق مرتفع ايران به خصوص مركز و جنوب زاگرس، اكثراً خشك هستند و تنها بخش اندكی از سرزمين ايران شامل جنگلها و مراتع و نواحی كشاورزی است كه روی هم رفته شايد كمتر از 5 درصد سرزمين ايران، سرسبز باشد. اين حقيقتی است كه از روی نقشههای ماهوارهای به روشنی میتوان دريافت.
ميزان سرسبزی ايران عزيز را در اين نقشه ماهوارهای میتوان دريافت! چرا باستانگرايان اينقدر راحت دروغ ميگويند؟!
- در ادامه نيز مدعی شد كه عربها كتابخانهها را به آتش كشيدند! حال آنكه چنين ادعایی صحت نداشته و حداقل قابل اثبات نيست. امروزه پژوهشگران به اسناد و دلايل جديدی دست يافتهاند كه ادعای كتابسوزی در ايران را رد كرده است. تنها در خوارزم "شايد" چنين حادثهای رخ داده كه آن هم در زمان بنیاميه بوده و تنها آثار مكتوب به زبان و خط خوارزمی نابود شدند (كه جدا از خط و زبان رسمی ايران عصر ساسانيان بود).[4]
- در پايان نيز نويسنده بيمار، اراجيف خود را به كتاب دو قرن سكوت نسبت داده است! در حاليكه با مطالعه اين كتاب، بسياری مطالب در تمجيد و تاييد اسلام میيابيم.[5]
پینوشت:
[1]. عبدالحسین زرینکوب، دو قرن سکوت، تهران: انتشارات سخن، 1381. ص 64.
[2]. بنگريد به «حقایقی از فتح آذربایجان توسط سپاه عرب»
[3]. عبدالحسین زرینکوب، کارنامه اسلام، تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۹۱. فصل 5 و دیگر بخشهای کتاب؛ ص 11-12 و...
[4]. بنگريد به «کتابسوزی خوارزم، حقیقت یا دروغ؟»
[5]. بنگريد به «مسلمان شدن اکثر ایرانیان از روی اختیار، گفتاری از عبدالحسین زرینکوب» و «دفاعیهی استاد زرینکوب پیرامون اسلام»
دیدگاهها
ناشناس
1395/05/08 - 19:56
لینک ثابت
رفتار عرب ها با ایرانیان در
saman
1395/05/08 - 21:36
لینک ثابت
شما بر اساس كدام تحليل تاريخي
ناشناس
1395/05/09 - 23:12
لینک ثابت
پس سانسور نکن و کامل منتشر کن
saman
1395/05/10 - 00:09
لینک ثابت
پاسخ مرا نداديد. انتظار داشتم
ناشناس
1395/05/11 - 00:17
لینک ثابت
صحبت ما درباره عمر است.در ضمن
saman
1395/05/11 - 06:58
لینک ثابت
1. روشن است كه بحث درباره عمر
اهوازی
1395/05/11 - 11:32
لینک ثابت
اگر ایران همه بیابان و خشک و
طارق الاحوازی
1395/05/11 - 11:40
لینک ثابت
كذاب اهوازی بدان آمدند كه به
ناشناس
1395/05/11 - 18:42
لینک ثابت
فعلا هر چه تروریست در جهان
saman
1395/05/11 - 19:03
لینک ثابت
يعني دولت امريكا و انگليس و
ناشناس
1395/05/11 - 14:56
لینک ثابت
به گرداندگان این سایت هشدار
saman
1395/05/11 - 18:58
لینک ثابت
اينكه مخاطبين اين سايت (از هر
علی
1395/05/17 - 20:27
لینک ثابت
آدم فقط جوابگو ی خدا هست و
اهوازی
1395/05/11 - 14:59
لینک ثابت
الاعراب اشد من الکفر و
saman
1395/05/11 - 19:05
لینک ثابت
فكر نميكنيد آيه را اشتباه
علی
1395/05/15 - 03:10
لینک ثابت
کشور سر سبز اهورایی و التماس
ناشناس
1395/05/25 - 18:08
لینک ثابت
این ها تربیت شده های مکتب
ناشناس
1395/05/30 - 20:56
لینک ثابت
ناشناس 18:08 شما هم تربیت شده
مقداد
1395/05/25 - 18:16
لینک ثابت
مطلب خوبی بود. فقط خواهش
بیشعور
1395/07/27 - 21:32
لینک ثابت
بیشعور تو باای سایت ضد
افزودن نظر جدید