نقش صحیح بخاری در انحراف مسلمین از مکتب اهل بیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مشکلاتی که جامعه اسلامی را از دیرباز تاکنون مورد تهدید قرار داده و خطراتی را متوجه اسلام و مسلمین کرده است، مسأله پیدایش خطوط انحرافی بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده که امروز نیز به نوعی در قالب گروههای افراطی از یک سو و ادعای روشنفکری و آزاد اندیشی از سویی دیگر اسلام را مورد هجمه قرار دادهاند. انحراف از صراط مستقیم از دغدغههای مهم پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود که در طول حیات پرخیر و برکتشان بارها به آن تصریح کردند و با دوراندیشی و نگاهی به آینده، سعی داشتند با القاء یک خطّ مشخص و معرفی آن به عنوان طریق نجات و صراط حق، از مسلمین در قبال خطراتی که قرار بود در آینده گریبانگیر آنها شود محافظت کنند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) با رهنمودهای الهی تنها راه نجات و دوری از گمراهی را تسمک به قرآن و عترت خویش میدانستند و با تصریح در حدیث ثقلین و غیر آن، مردم را به این راه فراخواندند، راهی که اگر مسلمین به آن تمسک میکردند و از مشی در آن تخطی نمیکردند، حال و روز مکتب والای اسلام، بسیار بهتر از وضع کنونی بود.
انحراف از نقشه راه پیامبر (صلی الله علیه و آله) و دور کردن عموم مسلمین از مقصدی که در چشم انداز پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای مردم تبیین شده بود، عملی بود که توسط خواصّ آنروز پیریزی شد و در هر دوره به فراخور نیاز، این خواصّ بودند که ریشه این انحراف را تقویت کردند؛ به عنوان مثال صاحبان جوامع روایی و محدثین، در دورهای که در آن میزیستند با تأثیر و نفوذی که در تودههای مردم داشتند، توانستند در این راه قدمهایی بردارند و مردم را بیش از پیش در گمراهی نگه دارند؛ لذا دیده میشود در کتابی مثل صحیح بخاری که نزد اهل سنت به عنوان معتبرترین کتاب حدیثی قلمداد میشود، نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) که یکی از دو محور مورد تأکید پیامبر (صلی الله علیه و آله) در نجات از گمراهی هستند، نه تنها از گرفتن خط مشی از آنها تخطی کرده بلکه در مقابل آنها مواضع تندی هم گرفته است. ما درا ین مقاله سعی داریم در حد وسع خود و رعایت اختصار این نوشته، شواهدی بر این مدعا ارائه دهیم.
شاهد اول ما اهتمامی است که بخاری در نقل روایات ناصبین یا متهمین به نصب دارد. رجال اهل سنت اینگونه افراد را ضعیف و فاقد توثیق میدانند به همین خاطر، این مطلب برای بخاری یک نقص به حساب میآید چون علی رغم سایر محدثان بزرگ اهل سنت که از آوردن احادیث نبوی به روایت از زبان ناصبیها پرهیز کردهاند، بخاری نه تنها پرهیز نداشته، بلکه بدان تمایل و باور داشته است. ابن حجر عسقلانی فصلی از مقدمه خویش بر صحیح بخاری را به ذکر نام راویان و رجال آن کتاب اختصاص داده و از ناصبیهایی مانند، اسحاق بن سوید العدوی، جریر بن عثمان حمصی، حصین بن نمیر واسطی، عبداللّه بن سالم اشعری و قیس بن ابی حازم نام برده است.[1]
شاهد دوم در اثبات مدعای ما، ارادت شدید و افراطی او به بعضی از مخالفین اهل بیت (علیهم السلام) نظیر معاویه بن ابی سفیان است که هر چند از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نسبت به او هیچ روایتی وارد نشده است اما با این حال بابی را به او اختصاص داده و چند روایت در مدح او آورده است که راوی یکی از آن روایات خود معاویه است.[2] معاویه کسی بوده که نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) موضع منفی داشتند و جنگهایی را علیه امیرالمومنین (علیه السلام) به راه انداخت و اولین کسی بوده که دستور داد بر سر منابر لعن و نفرین بر علی (علیه السلام) روا دارند.
یکی دیگر از شواهدی که میتوان بر مسأله تقابل منفیِ بخاری با اهل بیت (علیهم السلام) ارائه داد، مسأله امساک بخاری از نقل احادیث این ذوات مقدسه است، بخاری با اینكه دوران حیات خویش را در شهرهای مکه، مدینه، بغداد، سامرا و کاظمین سپری نموده و این ایام مصادف با سالیان زندگانی بعضی از ائمه اطهار (علیهم السلام) مانند امام جواد، امام هادی و امام عسگری (علیهم السلام) در شهرهای یاد شده بوده، اما او هیچ حدیثی از خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت نکرده است. این اشكال را میتوان نسبت به شاگردان مکتب ائمه اطهار (علیهم السلام) مانند شاگردان امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) نیز توسعه داد و بر بخاری خرده گرفت که چطور با وجود چنین افراد عالم و با تقوایی از روایات آنها بهره نبرده و نه تنها از طریق شیعه، بلکه از طریق اهل سنت نیز هیچ حدیثی در صحیح بخاری نیاورده است؛ این در حالی است که بزرگان اهل سنت در کتب خود به میراث فکری و فرهنگی شیعه اشاراتی داشتهاند. ابن عقده، رجالی بزرگ اهل سنت که معاصر بخاری بوده و با وی ارتباط و دیدار هم داشته است در کتاب خویش از 4000 نفر که جملگی محدثان و پروردگان امام صادق (علیه السلام) بودهاند نام میبرد.[3] غیر از ابن عقده، افرادی مثل سفیان ثوری، ابن عُیینه، شعبه، عبدالملک بن جرع، فضیل بن عیاض، محمّد بن اسحاق، امام مالک بن انس و دیگران نیز، جملگی با تکریم و مباهات از امام صادق(علیه السلام) و شاگردان ایشان روایت کرده اند؛ اما بخاری از آن دریغ ورزیده است.[4]
پینوشت:
[1]. ابن حجر العسقلانی، مقدمه فتح الباری، بیروت: مطبعة الكبرى المیریة، ج 1 ص 460
[2]. بخاری، صحیح البخاری، بیروت: دار ابن كثیر، ج 4 ص 101
[3]. حیدر اسد، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، ج 1 ص 398
[4]. همان
دیدگاهها
babak
1394/01/23 - 18:05
لینک ثابت
هر چه فیلم بر علیه اسلام و
محمد حسن
1394/01/24 - 12:54
لینک ثابت
بنده نیز با جناب بابک موافقم،
اهل سنت
1395/04/17 - 11:24
لینک ثابت
اما او هیچ حدیثی از خاندان
افزودن نظر جدید