تروریسم در مسیحیت معاصر
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در مقاله «گفتاری در تروریسم مسیحی» به تاریخچه تروریسم مسیحی پرداختیم و در این مقاله به تروریسم مسیحی در دوران معاصر میپردازیم.
خشونت علیه مسلمانان در آفریقای مرکزی
بعد از اینکه عمده شبه نظامیان مسلمان سلکا (Seleka) کنترل جمهوری آفریقای مرکزی را تحت رهبری میشل جوتودیا (Michel Djotodia) در 2013 به دست گرفتند، دورهای از خشونتهای غیرقانونی و فرقهای پدید آمد. بعد از هشدارهای «نسل کشی» توسط سازمان ملل متحد و مداخله بحثبرانگیز نیروهای میسکا (MISCA) رهبر این گروه استعفا داد، اما شبه نظامیان مسیحی خشونتهای فرقهای و قتلهای انتقامی را علیه غیرنظامیان مسلمان ادامه دادند.
خشونت علیه هندوها
خشونتهای مسیحی در ایالات مختلف شمال شرق هند توسط مسیحیان به وقوع پیوسته است. در سال 2000، جان جوزف (John Joseph) عضو کمیسیون اقلیت ملی هند، جنگهای مسیحی را در ایالات شمال شرقی امری شایع توصیف کرده است. برخی از این جنگها عبارتند از:
تریپورا (Tripura)؛ جبهه آزادی ملی تریپورا (NLFT)، یک گروه شورشی هستند که به دنبال جدایی تریپورا در شمال شرق هند هستند و به یک سازمان تروریستی در هند توصیف شدهاند. فعالیتهای تروریستی این گروه، ریشه در باورهای مسیحی آنها دارد. هدف این گروه، مسیحی کردن اجباری تمام قبایل تریپورا است. این گروه بیان میدارد که هدف ما تنها اخراج مهاجران بنگالی نیست بلکه مسیحی کردن علنی منطقه است و به اعضای قبیلهها هشدار میدهیم اگر مسیحیت را نپذیرند، مورد حمله قرار خواهند گرفت.
گروه NLFT در سال 2002 در لیست گروههای تروریستی قرار گرفته است و دولت مدعی است که کلیسای باپتیست از این گروه حمایت مالی میکند و اسلحه در اختیار آنها قرار میدهد. بنا به گزارش دولت و رسانههای هند، برخی اقدامات آنها عبارت است از دریافت مواد منفجره از کلیسای باپتیست و تهدید هندوها به قتل در مراسم جشن مذهبی آنها. بیش از بیست هندو در تریپورا به علت مقاومت در پذیرش مسیحیت کشته شدهاند. همچنین طبق گزارشات، روستائیان تریپورا به اجبار این شبه نظامیان به مسیحیت گرویدهاند. گاهی آنها از تجاوز به عنف به عنوان ابزار تهدید در صورت عدم پذیرش مسیحیت استفاده کردهاند. در سال 2002 این گروه با حمله به یک معبد، واعظ محبوب هندوها را به قتل رساندند.
اوریسا؛ در سال 2007، یک راهب هندو به نام سوامی (Swami)، رئیس شعبه محلی دیدهبان بینالملل و عضو سابق حزب کنگره ملی هند را متهم به توطئه برای ترور خود کرد. سوامی همچنین مدعی شد که دیدهبان بینالملل برای تغییر دین مردم به مسیحیت در قالب کمک به سونامی سال 2004، پول به هند میفرستد. او نسبت به عملکرد مبلغان مسیحی جهت تغییر عقاید قبایل منطقه انتقاد کرد. سوامی سرانجام در سال 2008 به همراه چهار نفر از شاگردانش در جشن کریشنا، در اثر حمله 30-40 مرد مسلح کشته شد. بعد از آن رهبر گروه تروریستی مائوئیست مسئولیت ترور را به عهده گرفت و گفت اقدام آنها به دلیل اجبار دینی از طرف مسیحیان و دالیتها (Dalits) بوده است. سازمان غیر دولتی عدالت، مداخله مائوئیستها را زیر سؤال برد و بیان داشت که سوامی قبلاً هشت دفعه توسط مبلغان مسیحی مورد حمله قرار گرفته بوده است.
ناگالند (Nagaland)؛ ناگالند یک ایالت اکثریت مسیحی در هند است. بسیاری از حوادث تروریستی، در اثر شورش علیه حکومت رخ داده است. این شورشها توسط شورای ملی سوسیالیست ناگلند در قالبهای آدمربایی، قاچاق داروهای غیرقانونی و مخدر، زورگیری و غیر به وقوع پیوسته است. این گروه برخی خشونتهای مذهبی را نیز جهت مسیحی کردن معتقدین به جاندار پنداری انجام دادهاند که آن را تروریسم مسیحی توصیف کردهاند. هدف دیگر آنها تشکیل ناگلند بزرگتر بود. گزارشهایی نیز مبنی بر استفاده از زور برای مسیحی کردن ایالتهای مجاور گاه به گاه منتشر شده است.
مانیپور (Manipur)؛ شورای سوسیالیست ملی ناگالند، تحت شعار: «ناگالند برای مسیح»، از سال 1992-1993 متهم به پاکسازی قومی اقوام کوکی در مانیپور است. این اقدام بیش از 900 کشته به جای گذاشت و 350 روستا تخلیه و حدود 100 هزار نفر بیخانمان شدند.
صبرا و شتیلا (Sabra and Shatila)
شبه نظامیان مسیحی مارونی، در طول سالهای 1975-1990 دست به قتل عام فلسطینیان و مسلمانان لبنان در جنگ داخلی لبنان زدند. مجمع عمومی سازمان ملل متحد، کشتار صبرا و شتیلای سال 1982 را نسل کشی قلمداد کرد. در این کشتار، پناهندگان غیر مسلح فلسطینی هدف تجاوز و قتل هدفمند قرار گرفتند. عکاس انگلیسی حاضر در این حادثه میگوید: «کسانی که دست به کشتار مسلمانان میزدند، صلیب به گردن داشتند و خود را مسیحی میخواندند.» پس از پایان جنگ داخلی، شبه نظامیان مسیحی حاضر به انحلال نشدند آنها در جنوب اسرائیل متمرکز بودند جایی که آنها مسلمان و دروزیها را ترور کرده بودند و مردان و پسران را به زور در گروه خود استخدام کرده بودند.
ایرلند شمالی
در ایرلند شمالی اعمال تروریستی، با انگیزه های مختلف، توسط وفاداران و جمهوری خواهان به وقوع پیوست. اگر چه بیشتر وفاداران پروتستان بودند و اکثر جمهوری خواهان کاتولیک بودند، اما این نزاع بیشتر قومی ملی بود تا یک جنگ مذهبی. اما برخی از کارشناسان مانند فیلیپ پورپورا (Philip Purpura) معتقدند که دین نیز یکی از انگیزههای حوادث تروریستی بوده است و یک نوع همپوشانی میان تروریسم مذهبی و ملی قائلند. پروفسور مارک یورگنزمایر (Mark Juergensmeyer) بیان میکند که برخی از اقدامات تروریستی، تروریسم مذهبی یا با توجیه های دینی بوده است. استیو بروس (Steve Bruce) استاد جامعه شناسی معتقد است که بیشتر شبه نظامیان وفادار با تصورات مسیحی که کشیشان پروتستان انجیلی ارائه دادهاند، دست به ترور میزنند. کشیش کلیفورد (Clifford) یکی از رهبران این گروهها، حملات خود به کلیساهای کاتولیک را با عنوان اینکه آنها سنگر دجال هستند، توجیه کرده است.
نروژ
در جولای 2011، آندرس بریویک (Anders Behring Breivik) به اتهام بمب گذاری در اسلو و تیراندازی به مردم در جزیرهای در نروژ که منجز به کشته شدن 77 نفر شد، دستگیر شد. ساعاتی قبل از این حوادث، بریویک بیانیه 1500 صفحهای را منتشر کرد که موجب تضعیف ارزشهای سنتی مسیحیان برای مهاجران به نروژ شد. او با اینکه خود را چندان مذهبی نمیدانست اما مدعی بود او در جنگهای صلیبی مسیحیان شرکت کرده است. گرچه گزارشهای اولیه او را یک بنیادگرای مسیحی معرفی میکردند اما تحلیلهای بعدی نشان داد که تمایلات تروریستی مسیحی محض انگیزه او نبوده است بلکه انگیزههای غیر دینی و جناح راستی او نیز در این عملیات دخیل بوده است. به هر حال برخی این حوادث را تروریسم مسیحی میدانند و برخی آن را رد میکنند.
ارتش مقاومت خداوند
ارتش مقاومت خداوند، یک فرقه و ارتش چریکی است که در سال 2005 شورش مسلحانهای علیه دولت اوگاندا داشته است. این گروه متهم است به استفاده از کودکان به عنوان سرباز و ارتکاب جنایات متعدد علیه بشریت مانند قتل عام، آدم ربایی، قطع عضو، شکنجه، تجاوز و استفاده از کارگران کودک به عنوان سربازان، باربرها و بردگان جنسی. جوزف کنی (Joseph Kony) رهبر جنبش شبه مذهبی، خود را سخنگوی خدا و واسطه روح میدانست. او باورهای مسیحی را با اعتقاد به عالم ارواح ترکیب کرد و بیان میداشت که روح القدس در صور مختلف جلوه میکند. این مبارزان مهرههای تسبیح به همراه داشتند و قبل از جنگ فقراتی از کتاب مقدس را تلاوت میکردند.
خشونت علیه سقط جنین در آمریکا
پس از سال 1981، اعضای گروه ارتش خدا (the Army of God) حمله به کلینیکهای سقط جنین و پزشکان آنها را در سراسر ایالات متحده آمریکا آغاز کردند. تعدادی از این حملات تروریستی به گروههای مسیحی از جمله «بره مسیح» (Lambs of Christ) نسبت داده شده است. گروهی به نام مسیحیان نگران (Concerned Christians) به اتهام برنامه ریزی برای حمله به اماکن مقدس در اورشلیم در سال 1999 از اسرائیل اخراج شدند. این گروه معتقد بودند شهادت آنها باعث رفتن آنها به بهشت میشود. یک مسیحی در سال 2009 پزشکی را که اقدام به سقط جنین میکرد، به قتل رساند. او معتقد بود نه تنها سقط جنین عملی غیر اخلاقی است بلکه خلاف قانون الهی است و این باور ریشه در عقاید مذهبی او داشت. گروهی به حمایت این ایده برخاستند و هر گونه اقدام جهت حفاظت از جان کودکان متولد نشده را مشروع دانستند. آنها از همه مسیحیان دعوت کردند که علیه چنین اقدامی به پا خیزند و علیه تهدیدات نسبت به مسیحیت و کودکان متولد نشده اقدام کنند. اریک رابرت رودلف (Eric Robert Rudolph) پارک گرامیداشت صدمین سالگرد تأسیس المپیک در سال 1996 را بمبگذاری کرد و بعد از آن به کلینیک سقط جنین و باشگاه شبانه همجنسبازان حمله کرد. برخی از کارشناسان، این اقدام رودلف را تروریست مسیحی قلمداد کردهاند.
منبع: ویکیپدیا انگلیسی ترجمه مقاله Christian terrorism
دیدگاهها
ناشناس
1395/02/23 - 15:20
لینک ثابت
در این تصویر مگر تروریست های
افزودن نظر جدید