حدیث منزلت و اثبات ولایت امام علی در کتب اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به اعتقاد شیعه حدیث منزلت از جمله احادیث صحیحی است که خلافت و جانشینی امام علی(علیه السلام) را ثابت میکند. اما آیا این حدیث در کتب معتبر اهل سنت هم موجود است؟ بله این حدیث حداقل 600 بار طبق تحقیقی که انجام شده است در کتب متعدد اهل سنت از جمله صحیحین وارد شده است. در این نوشتار با ذکر چند نکته به این حدیث و چگونگی دلالت این حدیث بر خلافت امام علی(علیه السلام) میپردازیم.
روایت منزلت در صحیح بخاری: «حدثنا مُسَدَّدٌ حدثنا يحيى عن شُعْبَةَ عن الْحَكَمِ عن مُصْعَبِ بن سَعْدٍ عن أبيه أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلى الله عليه وسلم) خَرَجَ إلى تَبُوكَ وَاسْتَخْلَفَ عَلِيًّا فقال أَتُخَلِّفُنِي في الصِّبْيَانِ وَالنِّسَاءِ قال ألا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ من مُوسَى إلا أَنَّهُ ليس نَبِيٌّ بَعْدِي[1] هنگامى كه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) عازم جنگ تبوك شد حضرت على (عليه السّلام) را به جانشينى خود در مدينه تعيين فرمود. حضرت على (عليه السّلام) كه چنان انتظارى نداشت به عرض مبارك رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) تقديم داشت : آيا مرا به جانشينى خود در ميان زنان و فرزندان، معين مىفرمائى ؟ رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) در پاسخ فرمود: آيا خرسند نيستى از اينكه منزلت تو نسبت به من، برابر منزلت هارون نسبت به حضرت موسى باشد و از هيچ جهتى ميان تو و او تفاوتى نيست، تنها تفاوت آن است كه پيغمبرى پس از من مبعوث نمىشود».
حاكم حسكاني از علمای اهل سنت، بعد از نقل حديث منزلت میگوید: «وهذا حديث المنزلة الذي كان شيخنا أبو حازم الحافظ يقول خرجته بخمسة آلاف إسناد.[2] اين همان حديث منزلت است كه شيخ ما (استاد ما) ابوحازم حافظ (دربارهاش) مىگفت: من آن را به پنج هزار سند استخراج كردهام .» طبق گفتار حاکم حسکانی، آيا حديث ديگری در كتابهای اهل سنت يافت میشود كه پنج هزار سند داشته باشد؟» حدیث منزلت (به جز مورد جنگ تبوک که روایتش گذشت) در موارد و وقایع متعدد دیگر هم بیان شده است. که در صحیح مسلم در چند مورد این حدیث آمده است ولی اشارهای به جنگ تبوک نشده است.[3]
طبق آیات قرآن، منزلتهای هارون نسبت به حضرت موسی، به چند امر خلاصه ميشود که این منزلتها هم طبق حدیث منزلت برای امام علی (علیه السلام) هم ثابت است. این منزلتها عبارت است از:
- مقام وزارت؛ وزير كسى است كه امير را در انجام امور ياری میكند و بار سنگين مسؤليتى را كه امير دارد بر دوش مىكشد، و متصدى انجام آن مىشود. و هارون در زمان حضرت موسي همين مقام را داشته است. حضرت موسی از خدا تقاضا میکند که: «وَ اجْعَل لىّ وَزِيرًا مِّنْ أَهْلىِ هَارُونَ أَخِى.[طه/29] و وزيرى از خاندانم براى من قرار ده، برادرم هارون را».
- مقام خلافت؛ «قَالَ مُوسىَ لِأَخِيهِ هَرُونَ اخْلُفْنىِ فىِ قَوْمِى[الأعراف/142] و موسى به برادرش هارون گفت: جانشين من در ميان قومم باش».
- اخوت و برادری؛ «هارُونَ أَخي .[قصص/34] برادرم هارون».
- مقام پشتيبانی؛ «اشْدُدْ بِهِ أَزْري .[طه/31] با او پشتم را محكم كن».
- شراكت در امر؛ «وَ أَشْرِكْهُ فىِ أَمْرِى[طه/32] و او را در كارم شريك ساز».
نتيجه با اين حديث تمامی مقامات حضرت هارون جز مقام نبوت، برای امير المؤمنين (عليه السلام) ثابت میشود و امير المؤمنين، وزير، خليفه، برادر، پشتيبان و شريك در امر رسول خدا (صلی الله عليه و آله و سلم) است.
پینوشت:
[1]. بخاری، الجامع الصحيح المختصر ج 4 ص 1602. دار النشر، دار ابن كثير , اليمامة، بيروت: 1407، 1987 ، الطبعة الثالثة ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا.
[2]. حاکم حسکانی، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل ج 1 ص 195. ناشر: سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، مكان چاپ: تهران، 1411 ه.ق، تحقيق: محمد باقر محمودى.
[3]. مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج 4 ص 1871. دار النشر: دار إحياء التراث العربي، بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي.
دیدگاهها
پورصدوقی
1394/12/17 - 11:56
لینک ثابت
عالی بود خداقوت
افزودن نظر جدید