ساتیا سای‌بابا، عقائد و انحرافات

  • 1393/12/15 - 13:01
ساتیا سای بابا در سال 1926 در دهکده «پوتا پارتی» نزدیک شهر بنگلور واقع در جنوب هندوستان دیده به جهان گشود. زندگی را نزد پدر و مادر خویش شروع کرد و پس از مدتی وارد مدرسه شد و تحصیلات ابتدائی را در محل زندگی خود ادامه داد. ایشان تبلیغات معنوی را از همان سن ابتدائی به مرحله اجرا گذاشت. در بیستم اکتبر 1940 در سن حساس 14 سالگی سایتا زندگی شخصی خویش را در او را واکندا رها نمود...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ساتیا سای بابا در سال 1926 در دهکده «پوتا پارتی» (pattaparti) نزدیک شهر بنگلور واقع در جنوب هندوستان دیده به جهان گشود. زندگی را نزد پدر و مادر خویش شروع کرد و پس از مدتی وارد مدرسه شد و تحصیلات ابتدائی را در محل زندگی خود ادامه داد. ایشان تبلیغات معنوی را از همان سن ابتدائی به مرحله اجرا گذاشت. در بیستم اکتبر 1940 در سن حساس 14 سالگی سایتا زندگی شخصی خویش را در او را واکندا (uraavakanda) رها نمود.

ساتیا در تعالیم خود همواره اعلام می‌داشت که صلح و آرامش منحصر به سه رکن ذیل است: 1. رهایی از وابستگی. 2. دین و ایمان. 3. عشق.
لذا او برای عمل به اولین رکن صلح و آرامش، خانه و والدین خویش را ترک کرد تا رسالت خود را با رهائی از تمام وابستگی‌ها و تعلقات آغاز نماید. و در جواب پدر و مادرش که از او خواهش می‌کنند به خانه برگردد چنین می‌گوید: هیچ کس به دیگری متعلق نیست اینها همه توهمات است.[1]
ساتیا سای بابا سالیان زندگی خود را در دهکده پوتا پارتی وقف تبلیغ، تعلیم تجربیات عرفانی و ریاضت های گوناگون کرد تا جائی که به شهرت جهانی رسید و کتاب های بسیاری از وی در کشورهای مختلف جهان ترجمه و به چاپ رسیده است.
مقر اصلی این فرقه در هندوستان است امّا در داخل ایران یکی از فرقه های فعال و جذاب برای برخی از جوانان قرار گرفته است درباره علت محبوبیت و جذابیت سای بابا برای پیروانش به دو چیز اشاره شده است:
1. سادگی تعالیم 2. معجزاتش، برای او معجزات مختلف و فراوانی ذکر کرده‌اند که آن قدر گسترده است که شامل چند بخش می‌شود، بخش مهمی از معجزات مربوط به لحظه تولد و دوران کودکی اوست.
از جمله این که در زمان تولد او، تمام وسایل موسیقی به خودی خود شروع به نواختن موسیقی دلنشین کردند، یا به هنگام تولد در زیر گهواره‌اش یک مار کبری پیدا کردند که در آیین هندی به معنای ظهور فرد روحانی است.[2]
عقائد سای بابا 1 در نظر او ذکر خدا از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است تا جایی که می‌گوید با هر قدمی که انسان بر می‌دارد باید به یاد خدا باشد و همین طور خدا نیز به یاد او است.[3]
2. سای بابا در تعلیمات عرفانی خود به شاگردانش، خود را یک آواتار[4] معرفی می‌کند. آوتاری که نقش معلم حقیقت را بازی می‌کند کسی که آمده تا دوران را در تعلیمات کهن معنوی بنا نهد و نقش یک نجات گر بزرگ را ایفا کند. سای بابا می‌گوید: «تو نمی‌توانی مرا در طبقه بندی «مرد خدائی» یک معجزه گر، انسان خدا گونه یا شفا دهنده قرار دهی. این آواتار برای ایفای نقش جدیدی آمده یعنی نقش معلم حقیقت».
3. او عوالم وجودی انسان را به دو قسمت تقسیم می‌کند. عالم درون و عالم بیرون، و اهمیت و توجه زیادی به عالم درون دارد و معتقد است اگر انسان به عالم درون خویش چیره شود می‌تواند کارهای فوق العاده ای مثل حرکت دادن کوه‌ها انجام دهد.[5]
4. او به یک سری از اصول اعتقادی هندی همچون تناسخ و... معتقد است.
5. او یک سری موانعی را بر سر راه عشق به خدا بیان می‌کند و می‌گوید: «انسان باید بر شش خصم یعنی هوس، خشم، طمع، وابستگی، غرور و نفرت، غلبه کند».[6]
6. او درباره سیر و سلوک و راه رسیدن به خدا از بین عوامل متعدد به چند عامل اهمیت زیادی قائل است که عبارتند از:
الف) حساس بودن نسبت به غذایی که از آن استفاده می‌شود که باید پاک باشد.[7]
ب) مهربانی و ترحم کردن به محرومان و فقرا[8]
نقد و بررسی 1 سای بابا درباره خداوند تبارک و تعالی تعابیر مختلف و خاصی دارد که با جمع بندی آن تعابیر به این نتیجه می‌رسیم که ایشان تصور روشنی از خداوند ندارند. ایشان گاهی قائل به حلول است، در حالی که خداوند هیچگاه در چیزی حلول نمی‌کند چرا که عقیده به حلول، مستلزم حاجت و نیاز خداوند به غیر است و این با غنا و بی نیازی خداوند نمی‌سازد.[9] و گاهی قائل به همه خدائی و گاهی نیز خداوند را نوعی انرژی می‌داند، و این نوع خدا از نظر عقل قابل پذیرش نمی‌باشد. در حالی که خدایی که دین اسلام معرفی می‌کند خدایی است واجب الوجود که در صفاتش نقطه ابهامی ندارد ـ هر چند پی بردن به ذات او ممکن نمی‌باشد ـ خدایی است که به جهت لطف فراوانش و نیز به جهت محقق شدن غرضش از خلقت بشر، انبیاء و اوصیاء ـ علیهم السلام ـ را آفرید و نیز عدل سرشارش باعث گشت که بین نیکوکار و بدکار فرق گذاشته و جهان دیگری را خلق کند تا در آن نیکوکاران به ثواب اعمال خویش و بدکاران به جزای اعمال خود، نائل آیند.
2. او همچون عرفای دیگر هندی به اصولی پایبند است که به حکم عقل و شرع باطل است به عنوان نمونه ایشان اعتقاد به تناسخ دارد که ما به یکی از ادله بطلان آن اشاره می‌کنیم:
اهل تناسخ معتقدند که مصائب و دردهایی که عده ای می‌بینند، این در حقیقت جزای اعمالی است که ارواح آنها موقعی که متعلق به بدن های دیگری ـ قبل از این ـ بوده و کارهای ناشایستی انجام دادند، می‌باشد، کما این که لذت‌ها و نعمت‌هایی که برای عده ای است جزای کارهای نیکویی است که ارواح آنها در حیات قبلی‌شان داشتند. اگر این اعتقاد به تناسخ درست باشد دیگر هیچ جایگاهی برای اخلاق و فضایل انسانی باقی نمی‌ماند و هم چنین بهترین وسیله برای توجیه اعمال شنیع ظالمین و مستکبرین می‌باشد.[10]
3. سای بابا معتقد است که انسان با هر دین و مذهبی می‌تواند اهل نجات باشد و لذا ضرورتی ندارد که معتقد به دین یا مذهب خاصی شد، لذا همه ادیان و مذاهب حق می‌باشند، این اعتقاد نوعی تکثر گرایی و پلورالیسم دینی است و بطلان آن در جای خود اثبات شده است.[11] ما در اینجا فقط به روشن‌ترین دلیل،[12] نادرستی نظریه تکثر گرایی دینی اشاره می‌کنیم و آن، ناسازگاری این نظریه با فلسفه نبوت است:
پیامبران الهی در هر دوره ای از جانب خداوند مأموریت داشتند که انسان‌ها را به آیین یکتاپرستی دعوت کنند و از پیروی هر آیین دیگری جز آن بر حذر دارند.
دلیل این که پیامبران الهی مردم را به یک دین دعوت می‌کنند این است که حق نمی‌تواند بیش از یکی باشد و اگر تمام ادیان و هر نوع عقیده ای در میان جوامع بشری حق باشد و هیچ بطلان در این وادی وجود نداشته باشد لازمه‌اش این است که هیچ چیزی حق نباشد زیرا حق وقتی قابل تصور است که در برابرش بطلان وجود داشته، افزون بر آن اگر همه‌ی راه‌ها حق باشند باید با معیار حق بودن، یکی باشند و تعدد دیگر معنی و مفهومی نخواهد داشت.
4. سیر و سلوک و قرب الی الله محدود به انجام دادن چند عمل نیست و نیز چند عمل اهمیت ویژه ای ندارند بلکه مجموعه ای از اعمال بایستی رعایت شود تا انسان به سر منزل مقصود که قرب الهی است، برسد، این مجموعه از اعمال هم شامل فضایلی است که انسان باید آن‌ها را کسب کند و نیز رذایلی که بایستی از آن‌ها دوری گزیند، و این مجموعه اعمال در کتب اخلاقی ما آمده است، امّا این که در اندیشه سای بابا حساسیت نسبت به غذا و مهربانی و شفقت به محرومان، از اهمیت ویژه ای برخوردار است و اعمال دیگر یا اصلاً مطرح نیست و یا خیلی کم رنگ است، ظاهراً برای آن وجهی وجود ندارد.
5. در احوالات سای بابا چنین نقل شده بود که ایشان در مقابل اصرارهای پدر و مادرش نسبت به بازگشت به کانون خانواده نه تنها بی توجه است بلکه دست رد به سینه اصرارهای پدر و مادر می زند، این امر به هر نیتی که باشد شایسته نیست و ما می‌بینیم در دین اسلام چه قدر به احترام پدر و مادر تأکید شده که حتی از گفتن یک اف که باعث اذیت و آزار پدر و مادر شود نهی شده است حال پدر و مادر کافر باشند یا مسلمان.
6. درباره معجزاتی که از ایشان گفته شده دو نکته قابل ذکر است:
الف) بیشتر این حرکات خارق العاده، اموری دروغین و غیر واقعی است.
ب) بر فرض که برخی از آنان درست باشد این خاصیت نفس است که طبق سنت الهی، هر قدر نفس را محدود کنیم و تمرین های ویژه به آن بدهیم نفس قدرت پیدا می‌کند و می‌تواند کارهایی انجام دهد که هر کسی قادر به آن نیست ولی نکته ای که باید خاطر نشان کرد این است که این امور نه نشان گر عرفان راستین است و نه نشان گر بر حق بودن انجام دهنده، چرا که عرفان حقیقی، چیزی جز تقرب و معرفت الهی نیست.

پی‌نوشت:

[1]. سوآمی ساتیا سای بابا، زندگی من پیام من است، ترجمه پروین بیات، انتشارات عصر روشن بینی، چاپ اول، 1382 ش، ص 10
[2]. محمد تقی فعالی، آفتاب و سایه‌ها، نگرش ای بر جریان های نو ظهور معنویت گرا، ص 145 و 146، نشر نجم الهدی، چاپ اول، 1386.
[3]. ساتیا سای بابا، تعلیمات ساتیا سای بابا (تعلیمات معنوی ـ 6) ترجمه رویا مصاحبی مقدم، ص 12
[4]. آواتار مفهومی است در آئین هندو که از سنگ های اصلی بنای عظیم خدا شناسی هندو به شمار می‌رود. آواتار تجلی امر مطلق در جهان خاکی ست. بر اساس آیین هندو مسئولیت ویشنو (یکی از خدایان بزرگ) به عنوان حافظ جهان ایجاب می‌کند که او در هنگام بروز مخاطرات جدی برای جهان و موجودات آن به شکل موجودی زمینی متولد شود و جهان را از نابودی برهاند. تقریباً تمامی آواتارهای هندو تجسم های ویشنو هستند. ر.ک: ساتیا سای بابا، گیتای جدید، ترجمه مرتضی بهروان، انتشارات آویژ، چاپ اول، 1382 ش، ص 19
[5]. ساتیا سای بابا، تعلیمات ساتیا سای بابا (تعلیمات معنوی ـ 6) ترجمه رویا مصاحبی مقدم، ص 17
[6]. همان، ص 81
[7]. همان، ص 135
[8]. همان، ص 23
[9]. سبحانی، جعفر، تلخیص ربانی گلپایگانی، علی، محاضرات فی الالهیات، ص 138، چاپ نهم، چاپ موسسه امام صادق (ع).
[10]. همان، ص 423 ـ 424.
[11]. ساتیا سای بابا، تعلیمات ساتیا سای بابا، تعلیمات معنوی 6، ترجمه رویا مصاحبی مقدم، ص 49 و 113.
[12]. ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی بر کلام جدید، ص 195 ـ 196، ناشر، مرکز نشر هاجر، چاپ سوم، 1386 ش.
منبع: نرم افزار پاسخ، مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

بازنشر

دیدگاه‌ها

تناسخ که یک جریان است ومشکل منطقی ندارد . نظریه آواتار هم که کاملا شبیه امام مهدی است . یکی میگفت همه ادیان از هندوییسم ریشه گرفته اند احتمالا راست میگفته است.

واقعا نوشته هاتون آدم رو به خنده وا دار می کنه .شما تناسخ رو محکوم می کنید در صورتیکه زمانی که می خواهید نجس بودن حیواناتی مثل سگ رو توجیه کنید از نظریه تناسخ به نفع خودتون استفاده می کنید و عنوان میکنید که روح شیطانی در سگ حلول می کند!

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.