لیاقت خواندن آیات وحی برای مردم

  • 1394/03/16 - 15:42
خداوند، قرآن مجید را به عنوان معجزه جاوید پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرو فرستاد. با توجه به این‌که آیات کلام الله مجید تماما از جانب پروردگار بوده و کلام بشری در آن نقشی ندارد، خداوند آن را توسط جبرئیل امین به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وحی نموده و ایشان نیز موظف بود که آن را بدون کم و کاست به مردم بلاغ نماید. پیامبر اکرم...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خداوند، قرآن مجید را به عنوان معجزه جاوید پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرو فرستاد. با توجه به این‌که آیات کلام الله مجید تماما از جانب پروردگار بوده و کلام بشری در آن نقشی ندارد، خداوند آن را توسط جبرئیل امین به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وحی نموده و ایشان نیز موظف بود که آن را بدون کم و کاست به مردم بلاغ نماید. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز طبق آیه قرآن از عهده این مسئولیت به خوبی بر آمده و بیان داشته که هیچ حرفی را از خود در قالب کلام خداوند بیان ننموده است. «وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ [نجم/3] و از سر هوس سخن نمی‌گوید.»

با توجه به سلسله مراتب بیان شده در رساندن کلام خداوند به بندگان، و بیان دقت کافی در اجرای این امر، اهمیت موضوع برای همگان به اثبات رسیده که خداوند با چه دقت و ظرافتی کلام خود را که مایه هدایت بشر به سوی فلاح و رستگاری است را به گوش جهانیان رسانیده است و از طرفی چون قرآن معجزه ماندگار رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌باشد و باید برای همیشه ‌ی تاریخ ثابت و پا برجا بماند، نباید حتی یک حرف از آن کم و یا کلامی از سخن بشری در آن رسوخ نماید؛ از این بابت می‌توان به نقش مهم و حساس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پی برد که می‌بایست با دقّت هرچه تمام‌تر آیات الهی را آن‌گونه که باید، به مردم منتقل نماید. در مورد صحابه و یاران و همراهان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اگر بنا باشد که چنان رسالتی که همان ابلاغ کلام الله مجید برای مردم باشد را به عهده بگیرند، شرایطی را می‌طلبد که پرداختن به آن خالی از لطف نیست. شخصی که می‌خواهد به چنین افتخاری نائل بیاید، یعنی این‌که مسئولیت ابلاغ و بیان کلام خداوند قرار است بر دوش وی گذاشته شود و او همان کاری را انجام دهد که وظیفه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است. با توجه به این‌که پیامبر ما، خاتم پیامبران بوده و بعد از ایشان پیامبری نخواهد آمد، شخصی که قرار است مسئولیت پیامبر در بیان کلام خداوند برای مردم را داشته و ادامه دهنده‌ی راه پیامبر در ایفای نقش رسالت برای جامعه بشری را داشته باشد، می‌بایست شبیه‌ترین فرد از لحاظ خصوصیات رفتاری و لیاقت به شخص نبیّ اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده تا شایسته ابلاغ کلام وحی باشد.

در سال‌های پایانی عمر شریف پیامر (صلی الله علیه و آله و سلم) «سوره برائت» نازل شد و می‌بایست این آیات برای مردم مکّه تلاوت می‌شد. پیامبر در ابتدا ابوبکر را برای انجام این کار به سوی مکّه روانه کرد؛ ابوبکر در حال طی طریق به سمت مکّه بود که ناگهان وحی بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل گشت و ایشان را موظف نمود تا ابوبکر را برگردانده و شخصی از خود را برای این مهم مأمور نماید و این شخص کسی نبود جز امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه السلام).

«عمر بن میمون گوید: با عبدالله بن عباس نشسته بودم، افرادی که در نه گروه بودند، نزد او آمده و گفتند: یا برخیز و با ما بیا و یا ما را با ابن‌عباس تنها گذارید. این ماجرا زمانی بود که ابن‌عباس بینا بود. ابن عباس گفت: من با شما می‌آیم و آنگاه به گوشه‌ای رفتند و با ابن عباس مشغول گفت و گو شدند. پس از مدتی عبدالله بن عباس در حالی که لباسش را می‌تکاند، آمد و گفت: اُف و تف بر آنان؛ از مردی عیب‌جویی می‌کنند که ده ویژگی برای اوست؛... که یکی از آن‌ها هنگامی بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ابوبکر را برای ابلاغ سوره توبه عازم نمود؛ پس از او علی (علیه السلام) را مأمور ساخت تا سوره را از «او» گرفته و خود ابلاغ نماید. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: این سوره را کسی ابلاغ نمی‌کند مگر آن‌که او از من باشد و من از او.»[1] چنان که ملاحظه کردید، احمد بن حنبل به جهت حفظ کرامت ابوبکر از بردن نام او خود داری کرده و با آوردن واژه «او» کلام خود را به پایان برد ولی دیگران (نسایی، صاحب یکی از صحاح سته و افراد دیگر) جای خالی این نقیصه را پر کرده و به نام وی در این جریان تصریح نمودند. [2]

پی‌نوشت‌ها:

[1]. احمد بن حنبل شیبانی، مسند احمد بن حنبل، موسسه قرطبه، مصر، ج1، ص330، ح3062
[2]. احمد بن شعیب نسایی، سنن النسایی الکبری، تحقیق: د. سلیمان البنداری، دار الکتب العلمیه، بیروت1411، ج5، ص113، ح8409. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

تولیدی

دیدگاه‌ها

یقینا اگر این فضیلت امیرالمومنین برای هر کس دیگر بود اهل سنت به خلافت بلافصل او برای پیامبر اذعان می‌کرد ولی چون این فضیلت برای علی است کسی هیچ سخنی نمی‌گوید همیشه اینگونه است تا بحث فضیلت علی ع می شود همه ی دهنها بسته می شه در حالی که یک صدم آن برای غیر علی می شه مجوز خلافت!!!!

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.