مسیحیت
مبلغان مسیحیت تبشیری که کوته بینیشان در مورد اسلام با کمی گفتگوها و مناظره به خوبی به چشم میخورد، ذکر نشدن معجزات پیامبر اسلام در قرآن را دلیل بر معجزه نداشتن و در نهایت نفی نبوت ایشان میدانند، و ذکر معجزات حضرت عیسی (علیه السلام) در اناجیل را دلیل بر صحت ادعای ایشان میدانند؛ اما توجه ندارند که در این صورت یک چنین اشکالی هم در مورد برخی انبیاء صاحب کتاب در عهد قدیم، به خودشان وارد است، و اینکه معجزات پیامبر در کتب روایی و تاریخی اسلامی آمده، اگر هم در قرآن معجزهای ذکر میشد اشکال عدم حجیت را مطرح میکردند و ...
روش صحیح در نقد ادیان بیان نقایص و کاستیهایی است که در اصول آنها وجود دارد و ایراد شبهه در تعبدیات و احکام فرعی روش ناصحیحی در این امر تلقی میشود که البته مبشرین مسیحیت تبشیری علیه دین اسلام از این روش استفاده میکنند اما با نگاه به کتاب مقدس خودشان در مییابیم که خدای آنان احکام عجیب و سوال برانگیز کمی را وضع ننموده و کسانی که خود از تعبدیات دیگران ایراد میگیرند در اعتقادات خود تعبدیات فراوانی دارند که قابلیت هیچ گونه پاسخ عقلی را ندارد.
در کتاب مقدس یهودی-مسیحی انبیاء الهی بر خلاف اسلام از مقام بالایی برخوردار نیستند و ذهنیتی که ایجاد میکنند در برخی موارد با افرادی که پیامبر نیستند نه مساوی بلکه کمتر است! اینبار این مقام پایین را به حضرت موسی (علیه السلام) نسبت دادهاند، وقتی که او به خدا گلایه میکند و آنگونه که نباید بیان کند، بیان میکند...
از آنجایی که یکی از راههای شناخت انبیای حقیقی بشارت و وعدهی پیامبران قبل است، به ظهور پیامبر اسلام نیز توسط انبیای پیشین اشاره شده و با کمی تحقیق و تفحص در انجیل میتوانیم ردپای این اشارات را ببینیم، آنجایی که بیان میکند بنیاسرائیل منتظر سه شخص ( مسیح، الیاس، یک نبی) هستند اما تاکنون فقط دو نفر از آنان در تاریخ مسیحیت ظاهر شدهاند و نبی موعود طبق استدلالات تشخیص انبیا، سالها بعد در سرزمین عربستان مبعوث شد.
خشونتهای نامشروع لکهای سیاه در تاریخ بشر ایجاد کرده که انسانهای پاک و عدالت طلب را بر آن داشته که چنین سیاهیها را محکوم کنند اما عجیب این است که در کتبی که برخی ادیان آنها را مقدس میدانند، اشخاصی که تقدس دارند چنین خشونتهای به دور از عدالت را رقم زدهاند؛ یوشع بن نون نمونهای بارز از این افراد است که فردی دزدی کرده بود ولی او خانواده و حیوانات آن فرد را هم سنگسار کرد و سوزاند!.
بعضا برای برخی افراد سوال پیش میآید که اگر مسیحیت دین برحقی نیست پس مبلغین وکشیشان با کدام نیرو و قدرت توانایی انجام کارهای خارقالعاده مانند شفای بیماران یا غیبگویی و ...را دارند؟ اما باید توجه داشت که از هر دین و مسلکی افرادی هستند که این توانایی را را دارند که البته نمیشود همه را حق دانست و طبق آموزههای کتاب مقدس مسیحی شیاطین و نیروهای شر هم توانایی این اعمال را دارند پس این کارها دلیل بر حقانیت انجام دهندهگان آن نیست.
از صفات خداوند متعال عدالت است چرا که ظالم بودند برای خدایی که خیر مطلق است معنا ندارد اما ما در مسیحیت شاهد هستیم که خداوند علیرغم اینکه عادل معرفی میشود اما نوزادانی را هم که بعد از تولد میمیرند و غسل تعمید نگرفتهاند را به جهنم میبرد!
یکی از مهمترین اختلافات بین مسلمانان با دو دین یهودیت و مسیحیت بر سر تورات است که مسلمانان معتقدند تورات فعلی با توراتی که به موسی (علیه السلام) نازل شده تفاوت دارد اما یهودیان و مسیحان این تورات دست خورده میدانند، یکی از دلایل مسلمانان این آیه از تورات است که بیان میکند جناب موسی (علیه السلام) از رود اردن عبور کرده و سخنانی را برای قوم خود بیان نموده است اما در آیهای دیگر گفته شده که جناب موسی (علیه السلام) قبل از عبور از رود وفات میکند!
به حکم عقل، عالم مطلق بودن برای موجودی که الوهیت دارد ثابت است اما در الهیات مسیحی که عیسی مسیح خداست، میبینیم او نسبت به زمان ظهور مجددش جهل دارد و اینجا سوال مطرح میشود که چگونه است با اینکه مسیح خداست اما علم مطلق ندارد؟ آیا او خدایی جاهل است؟
از سری شبهات و عوام فریبیهایی که مسیحیان تبشیری برای تخریب اسلام ناب استفاده میکنند، قرار دادن داعش به عنوان اسلام و بیان اینکه اسلام به جز جنگ و خونریزی حکم دیگری ندارد، است؛ اما وقتی به متون مقدس خودشان مراجعه کنیم خواهیم دید که از مقربان درگاه خدایشان(داود پادشاه) جنایاتی مانند داعش کنونی انجام دادهاند، با این تفاوت که کارهای داعش مورد تایید اکثریت مسلمانان نیست و تنها گروه بسیار کوچکی این جنایات را انجام میدهند اما در کتاب مقدس مسیحی شخصی که مورد تایید یهوه و از مقدسین است چنین خونریزیهایی کرده!
مسیحیان معجزات حضرت عیسی (علیه السلام) را دلیل بر الوهیت ایشان دانستهاند در حالی که خود مسیح اذعان دارد که با قدرت و توان خودش معجزه نمیکند و با قدرت خداست که معجزه میکند.
در ریشه یابی باورها و اعتقادات مسیحت تحریف شده میبینیم که اصلیترین آموزههای آن از جمله مصلوب شدن خدا برای بشر (فدا) در ادیان قبل از آن موجود است و سوال پیش میآید چگونه این همه شباهت ممکن است؟ که البته این مسئله نظر دانشمندانی که مسیحیت را جمع آوری اعتقادات ادیان دیگر میدانند، تقویت میکند.
یکی از علتهایی که مسیحیت پولسی توانست مسیحیت ناب را کنار بزند و به عنوان عقیدهی راستکیشی کلیسا معرفی شود، نزدیکی و هماهنگ بودن با عقاید بتپرستی صدر مسیحیت بود. تا جایی که لوقا، یکی از شاگردان پولس هم به این نکته اشاره میکند و بیان مینماید: زمانی که پولس از تعالیم خودش حرف میزد، برخی از بت پرستان، به نزدیکی سخنانش با عقاید خودشان اشاره میکردند.
بر خلاف ادعاها و تبلیغاتی که مبشران مسیحیت تبشیری در مورد آزادی عقیده و مذهب برای موجه نشان دادن خود در جامعهی ایرانی و جوانان انجام میدهند اما در کتابمقدس خودشان خدا دستور داده که هرکس که او را پرستش نکند کشته و سنگسار گردد!