مسیحیت
ارباب کلیسا، خدایی را به مردم متمدن معرفی می کنند که ذاتی دگرگون شده و متحول دارد و او را از مرتبه فوق ماده به تجسـد می کشاننـد و به دارش می آویزنـد بنابر این جا دارد که "ماتریالیسم" با این شیوه از خداشناسی به پیکار برخیزد و بگوید: خدا انسان ها را نساخته است بلکه انسانها خدا را ساخته اند!
برخلاف ادعای مسیحیان حضرت مسیح خود را پیامبر خدا و فرستاده او میداند نه خدای پسر و پسر خدا. عيسی در یک ضرب المثل به مردم، خود را پیامبر معرفی میکند و میگوید: به شما ميگويم كه هيچ «پيامبری» در ديار خويش پذيرفته نيست. و همچنین مردم برای معرفی او گفتند: اين است عيسی نبی از ناصره جليل.
در كتاب مقدس، عنوان پسر خدا و فرزند خدا كاربردی عام و فراگير دارد. در اين كتاب، مؤمنان، كسانی كه ازخدا اطاعت ميكنند و كسانی كه عادل اند و... پسر خدا ناميده شده اند. حال مساله این است که اگر عنوان پسر خدا دليل بر الوهيت مسيح است مطابق با همين استدلال بايد بنی اسراييل و داوود وسليمان نيز خدا محسوب شوند
اناجیل چهارگانه درنقل قضیه به صلیب رفتن عیسی مسیح، دچار تناقض گویی شده اند. در انجیل یوحنا حمل صلیب به مسیح نسبت داده شده ولی در انجیل متی و مرقس و لوقا به «سمعان قیراونی» نسبت داده است. تناقضات موجود در اناجیل با معصوم بودن کاتبان آن و الهام خداوند، هنگام نوشتن اناجیل، منافات دارد.
عقاید باطلی مانند تثلیث در جوامع متمدن نتیجه ای جز انکار خدا نداشته است. اسکار لند برگ، فیزیکدان آمریکایی مینویسد: در خانوادههای مسیحی، بیشتر بچه ها در ابتدا به یک خدایی شبیه انسان ایمان میآورند و پس از مدتی مفهوم خدا به کلی متروک میشود و از ذهن خارج میشود.
عقیده مسیحیت به اینکه مسیح فدای گناهان بشر شد و تنها راه رستگاری، محبت به مسیح است بر خلاف آموزههای کتاب مقدس است. در کتاب مسیحیان آمده است که فرزند نباید به خاطر گناه پدرش فدا شود و پدر هم نباید به خاطر گناه فرزندش عذاب شود.
از آنجا که تعریف ارائه داده شده برای تثلیث، دارای تناقض عقلی است، لذا تثلیث قابل فهم نیست، اما بسیاری از مردم مسیحی چنین وانمود میکنند که آن را فهمیدهاند.
پس از حضرت عیسی مسیح (ع) شخصی به نام پولُس به تحریف و دست بردن در آموزههای الهی اقدام کرد و دین آسمانی مسیح را زیر و رو کرد. این شخص در این مسیر، به مخالفت با شریعت الهی پرداخت و مروجین احکام دینی را مورد توهین و ناسزا قرار میداد.
از مسائلي كه مسيحيت آن را خيلي پر رنگ مطرح ميكند ارزش قائل نشدن به زن در اسلام است. در حالي كه با يك نگاه اجمالي به كتاب مقدس مسيحيت و قرآن، بر همگان روشن ميشود كه مسأله عكس تبليغات آنان است.
مسیحیت معتقد است که همهی کسانی که از نسل حضرت آدم (علیه السلام) به وجود میآیند به خاطر گناهی که ایشان انجام داد، گناهکار هستند و فقط با مصلوب شدن مسیح است که از این گناهکاری رهایی مییابند، اما در بخش اول کتاب مقدس مسیحی (عهد عتیق) آیهای وجود دارد که به صراحت بیان میکند هیچکس به جای دیگران مجازات نمیشود!
چهرهی حضرت عیسی (علیه السلام) در کتاب مقدس مسیحی با آنچه توسط مسیحیان تبشیری ارائه میشود متفاوت است و این تفاوت را میشود از کتب انبیاء قبل و یا حتی سخنان پولس هم فهمید.
تازهایمانان مسیحی برای فرار از پاسخگویی منطقی در مورد مسیحیت ادعا میکنند با خود مسیح ملاقات داشتهاند و اما با پرسیدن چند سوال و مقایسهی پاسخها و اختلاف تصویری که هر کدام از مسیح ملاقات شده ارائه میدهند، کذب این ادعا یا حداقل حقیقی نبودن مکاشفه را میتوانیم پی ببریم.
تثلیث یکی از مهمترین عقاید مسیحیان است اما گروههایی در مسیحیت یافت میشوند که به این آموزه اعتقاد ندارند، یکی از این گروهها شاهدان یهوه نام دارد که توسط چارلز راسل در ایالات متحده تاسیس شد.
وجود تناقض و نقلهای مختلف از یک ماجرا در مجوعههایی که بشر مقدس میپندارد، دلیل بر نامقدسی و نامعتبری آن مجموعه هاست، و این را هر عقل سالمی میپذیرد؛ انجیل که یکی از این مجموعههای مقدس پنداشته شده است حاوی چنین تناقض و اختلاف نقل، در ماجرای پطرس حواری است و این را میرساند که کتابی که نقل کنندهی این داستان است نامعتبر و نامقدس است؛ البته همان طور که گفته شد این مطلب را عقل سالم حکم میکند و کسی که از تعصب جدا نیست، نمیپذیرد...