عکس

تقی الدین سبکی بوسیدن قرآن را جایز میدانست و دلیل جواز آن را قیاس این عمل، به بوسیدن حجرالاسود میدانست و تصریح داشت: همانگونه که بوسیدن حجر الاسود، به خاطر احترام داشتن آن جایز است؛ بوسیدن قرآن نیز از همین باب میتواند جایز باشد.
تحفة الحبيب على شرح الخطيب، بجيرمی، ج1، ص551.

ابن عابدین حنفی ضمن آوردن قول کسانیکه قائل به بدعت بودن بوسیدن قرآن هستند، تصریح میکند: عمر بن خطاب، هر روز قرآن را میبوسید و میگفت: این عهدنامه خداوند و منشور او است؛ عثمان نیز قرآن را میبوسید و به صورتش میمالید.
رد المحتار على الدر المختار، ابن عابدین، ج9، ص551.

ابن حجر عسقلانی در اثبات استحباب بوسیدن قرآن، به فتوای ابن ابیالصیف یمانی، از علمای بزرگ شافعیه، استناد کرده است.
فتح الباری شرح صحيح البخاری، ابن حجر، ج3، ص475.
مقاله: «بوسيدن قرآن هنگام افتادن بدعت است؟!»

ابن مفلح حنبلی تصریح میکند بوسیدن قرآن امری مستحب است.
الآداب الشرعية والمنح المرعية، ابن مفلح حنبلی، ج2، ص273.
مقاله: «بوسيدن قرآن هنگام افتادن بدعت است؟!»

احمدالحسن میگوید: تنها حاکميت خداوند مورد قبول است و همه بايد از حاکميت خداوند تبعيت کنند و دموکراسی مورد قبول نیست. (حاکمیت خداوند نه حاکمیت مردم، ص 24) در چندين مورد احمدالحسن و اتباعش بر خلاف حاکميت الله عمل کرده و مهر رسوايی بر مکتب خود زدهاند. چند مورد ذکر خواهیم کرد؛

زینی دحلان در مورد جنایات وهابیت مینویسد: «بین شریف غالب و وهابیت تا سال 1220 قمری، جنگهایی رخ داد و وهابیت بر تمام اطراف مکه غالب شدند و تحت تصرف خودشان قرار دادند و شهر مکه را محاصره کردند، تا جایی که مصیبت و بلا، سخت و دشوار شد و سختی، همه را فرا گرفت و مردم مکه، گوشت سگ و مردار خوردند؛ سپس

ابنکثیر مینویسد: «برزالی گفت: در شوال، صوفیه قاهره علیه ابن تیمیه و کلام او درباره ابن عربی و مانند این سخنان وی، به دولت شکایت کردند؛ امر ابن تیمیه به قاضی شافعی واگذار شد؛ از اینرو مجلسی برپا شد و ابن عطا علیه ابن تیمیه، ادعاهایی کرد که ثابت نشد؛ لکن ابن تیمیه گفت: جایز نیست استغاثه، مگر به

احمدالحسن میگوید: نبی خدا حضرت آدم (علیهالسلام) بیتقوا شد.(متشابهات، ج1، ص 24) وی مدعی است لباسی که با خوردن از درخت توسط حضرت آدم (علیهالسلام) و حوا، از آنها گرفته شد لباس تقوا بود.

ابن کثیر در مورد امام باقر (علیهالسلام) مینویسد: او تابعی جلیل القدر، بسیار باارزش، از اعلام امت در علوم، سیادت و شرافت، ذاکر خدا، خاشع در برابر او، صابر، سلالهی نبوّت، دارای نسب رفیع و حسب عالی، بسیار گریه کننده، عارف به خطرات، دوری کننده از جدال و دشمنیها ... است.

احمدالحسن میگوید: سگ از گِل حضرت آدم (علیهالسلام) و بزاق دهان ابلیس خلق شده است.[1] وی در کتاب خود بیان میکند مَحلِ خالی ناف، جای بزاق دهان ابلیس است.
بررسی و نقد:

ابن صباغ مالکی در مورد امام باقر (علیه السلام) میگوید: او باقر خوانده شد «لبقر العلم» یعنی برای انفجار و توسعه و شکافتن علم.
الفصول المهمه...، ابن صباغ مالکی، ص200.

ابن عماد حنبلی در مورد امام باقر (علیه السلام) میگوید: «ابوجعفر محمد الباقر بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب (علیهم السلام) از دانشمندان مدینه بود و بسیاری همانند ابوسعید خدری و جابر از او روایت کردهاند، او را باقر مینامیدند، چرا که علم را شکافته بود اصل آن را میشناخت و با ناپیدای آن آشنا

دمیری شافعی در مورد امام باقر (علیه السلام) میگوید: به محمد بن علی زین العابدین بن حسین بن علی ابن ابیطالب (علیهم السلام)، باقر گفته میشود؛ برای اینکه علم را شکافت و از راهی رسا به آن وارد شد.
حیاة الحیوان، دمیری، ج1، ص191.