اعتقادات
بهائیان با تحریف و تفسیر به رأی برخی آیات قرآن، سعی دارند نسخ اسلام و آمدن پیامبر جدید را صریح آیات جلوه دهند. از جملهی این آیات، آیه 35 سورهی اعراف است. در جواب میگوئیم: به علاوهی دلایل موجود از قرآن و سنت و حتی اعتراف رهبران بهائیت، پیامبر اسلام خاتم نبیین است و اشکالات فراوانی به برداشت بهائیان از این آیه وجود دارد.
بهائیان در ایران به نام جدایی دین از سیاست، به سیاسی کاری و ایجاد فتنه مشغول شده و با این استدلال اینکه: وظیفهی روحانیون، حکومت کردن نیست، اساس حکومت اسلامی را زیر سؤال میبرند. در جواب میگوئیم که اساس دین اسلام از سیاست جدا نبوده و خداوند در قرآن، حکومت را مختص پیامبر، اهلبیت (علیهمالسلام) و به تبع مؤمنین میداند.
بهائیان برای اثبات حقانیت پیامبران جعلی خود ادعا دارند که محال است شخصی ادعای باطلی کند و خداوند با او مقابله نکند، به همین منظور چند آیه قرآن را به نفع خود تحریف میکنند. اشکال: 1. آیه خطاب به پیامبر است که به فرض محال نمیتواند از قدرت معنوی خود سوءاستفاده کند، نه مدعیان دروغین 2. دروغ بستن به خداوند همیشه موجب هلاکت دنیوی نمیشود.
تقریر، یکی از استدلالهای بهائیان برای اثبات حقانیتشان است و منظورشان از تقریر این است که اگر شخصی ادعای پیامبری کند و ادعایش گسترش یابد، بر حق است و به آیاتی از سورهی ابراهیم نیز استناد میکنند. باید گفت: این آیات دلالتی بر مدعای شما ندارند و گسترش هر دعوتی دلیل حقانیتش نیست، همانگونه که بهائیان خود به آن تصریح دارند.
حسینعلی نوری در مقابل کسانی برای پذیرش دعوتش معجزه طلب میکردند، ابتدا به تکذیب حجیت معجزه پرداخت، اما در بعضی از موارد که ناچار به اظهار معجزه شده، کتابهای خود مانند ایقان و اقدس را به عنوان معجزه معرفی کرده است. لذا باید پرسید: این چگونه معجزهایست که اشتباهات ظاهری و محتوایی زیادی دارد که بهائیان به تصحیح آن پرداختهاند؟!
یکی از توجیهاتی که بهائیان برای معتبر نبودن معجزه بیان کردهاند این است که: در قرآن دلیل معجزه ردّ شده است. دلیلشان این است که چون معجزه مورد تکذیب واقع میشود، حجت ندارد. درحالیکه قرآن معجزه را اتمام حجت بر کافران میداند و تمام پیامبران با وجود تکذیب برخی از افراد، باز معجزات زیادی آوردهاند که این خود دلیل بر حجیت معجزه است.
بهائیان برای اثبات حقانیت خویش به دلیل تقریر استدلال میکنند، این دلیل که گلپایگانی آن را به خدا هم نسبت میدهد، میگوید اگر کسی ادعایی کرد و کتابی آورد و عدهای به آن گرویدند، نشانهی حقانیت ادعای اوست. این در حالی است که حسینعلی نوری در دفاع از مظلومیت علی محمد شیرازی این استدلال را رد مینماید!
یکی از توجیهاتی که بهائیان برای معتبر نبودن معجزه بیان کردهاند این است که: حضرت رسول (ص) برای اثبات رسالت خود به معجزه احتجاج نکرده است. در پاسخ باید به آنها گفت: قرآن بزرگترین معجزه و معجزه جاویدان پیامبر اسلام (ص) است و غیر از قرآن ایشان معجزاتی داشتند، مانند: انشقاق قمر، معراج، مباهلهی با اهل کتاب، خبرهای غیبی ایشان و...
یکی از توجیهاتی که بهائیان برای معتبر نبودن معجزه بیان کردهاند، این است که معجزه برای حاضرین حجت است نه غائبین. باید به آنها گفت: معجزه یکی از راههای اثبات نبوت خاصه است و حجت بودن آن برای حاضرین، بهانهای برای انکار اصل لزوم معجزه نمیتواند باشد و معجزه خاتم پیامبران (ص)، معجزهای جاوید است چون قرآن از سنخ علم و معرفت است.
یکی از توجیهاتی که بهائیان برای معتبر نبودن معجزه بیان کردهاند این است که میرزا حسینعلی نوری معجزه را دلیلی بر حقانیت انبیاء و اعتبار تعالیم آنان نمیداند. در پاسخ باید به آنها گفت: در اسلام، معجزه، دلیل بر اثبات نبوت است و میرزا حسینعلی اگر کلمات و نوشتهها را قابل تأویل میداند، چگونه معجزه را معتبر نمیداند؟
با توجه به آیات و روایات دربارهی موعود، به عقیده شیعه منجی کسی است که جهان را پس از آنکه از ظلم و جور پر شد، پر از قسط و عدل مینماید. اما باب که بهائیان او را به عنوان منجی معرفی کردند، یکی از مدعیان دروغینی است که نه تنها نتوانست عدالتگستر باشد، بلکه حتی در مقابل مخالفین نیز نتوانست از خود دفاع کند
از روایاتی که بهائیان برای توجیه دینسازی باب ارائه میدهند، روایت امام صادق (ع) است که فرمود: مهدی (عجّل الله فرجه)، همان کاری که پیامبر کرد، خواهد کرد. یعنی دین جدید میآورد! در پاسخ میگوئیم: منظور از انهدام ما قبل، از بین بردن سنتهای باطل است و این روایت تقطیع شده که متن کامل آن، بطلان ادعای بهائیت را آشکار میسازد.
از جمله دلایلی که بهائیان بر حقانیت پیشوایان خود میآورند، روایت پیامبر است که ایشان فرمودند: گروهی مثل شما، مسیح این امت را درخواهد یافت. از اینرو ادعا دارند که بعد پیامبر، مسیحی با دین جدید میآید و آن، رهبر بهائیان است. حال آنکه در حدیث اشارهای به آمدن دین جدید نشده و آیات و روایت بسیاری دین اسلام را خاتم ادیان معرفی میکنند.
از جمله روایاتی که بهائیان ادعا میکنند دلالت بر پیامبری امام زمان (عج) دارد، روایتی است از امام كاظم (ع)، در این روایت آمده: بر او چیزی نازل میشود که بر رسولان نازل نشده است. اشکال: منظور، عمل کردن و حکم دادن براساس باطن شریعت است که پیامبران قبلی براساس ظاهر حکم میکردند. همچنين نزول هر الهامی به قلب امام به معنای وحی نیست.