اعتقادات
از عمده ویژگیهایی که باعث شکلگیری عقاید کلامی مکتب وهابیت گردیده، اخذ به ظواهر آیات و روایات، همچنین نفی هرگونه تفسیر و تأویل در باب فهم معانی آنها است. به عنوان مثال سردمدار وهابیت ابن تیمیه حرّانی، سفر برای زیارت قبور، تبرک جستن، بوسیدن و دست مالیدن به قبور حتی قبر پیامبر اکرم را حرام می داند
از عمده ویژگیهایی که باعث شکلگیری عقاید کلامی مکتب وهابیت گردیده، اخذ به ظواهر آیات و روایات، همچنین نفی هرگونه تفسیر و تأویل در باب فهم معانی آنها است. به عنوان مثال سردمدار وهابیت ابن تیمیه حرّانی، سفر برای زیارت قبور، تبرک جستن، بوسیدن و دست مالیدن به قبور حتی قبر پیامبر اکرم را حرام می داند.
از عمده ویژگیهایی که باعث شکلگیری عقاید کلامی مکتب وهابیت گردیده، اخذ به ظواهر آیات و روایات، همچنین نفی هرگونه تفسیر و تأویل در باب فهم معانی آنها است. به عنوان مثال سردمدار وهابیت ابن تیمیه حرّانی، سفر برای زیارت قبور، تبرک جستن، بوسیدن و دست مالیدن به قبور حتی قبر پیامبر اکرم را حرام می داند.
از عمده ویژگیهایی که باعث شکلگیری عقاید کلامی مکتب وهابیت گردیده، اخذ به ظواهر آیات و روایات، همچنین نفی هرگونه تفسیر و تأویل در باب فهم معانی آنها است. به عنوان مثال سردمدار وهابیت ابن تیمیه حرّانی، سفر برای زیارت قبور، تبرک جستن، بوسیدن و دست مالیدن به قبور را حرام میداند که علمای بزرگ اهل سنت با این نظر مخالفت کردهاند.
از عمده ویژگیهایی که باعث شکلگیری عقاید کلامی مکتب وهابیت گردیده، اخذ به ظواهر آیات و روایات، همچنین نفی هرگونه تفسیر و تأویل در باب فهم معانی آنها است. به عنوان مثال سردمدار وهابیت ابن تیمیه حرّانی، تبرک جستن، بوسیدن و دست مالیدن به قبور را حرام می داند.
از عمده ویژگیهایی که باعث شکلگیری عقاید کلامی مکتب وهابیت گردیده اخذ به ظواهر آیات و روایات، همچنین نفی هرگونه تفسیر و تأویل در باب فهم معانی آنها میباشد. از جمله اتهاماتی که از سوی وهّابیت در مبحث زیارت قبور به شیعه وارد میشود، تهمت شرک و قبرپرستی است.
با توجه به آیات و روایاتی که در منابع شیعه و اهلسنت در موضوع وحدت اسلامی وجود دارد، اما در مقابل میبینیم که این موضوع از سوی برخی از علمای جامعه اسلامی به نام وهابیون، رد شده است. اینان در برخورد افراطی و تعصب آمیز خود هر که را سدّ راه میبینند حتّی اگر از مذاهب اهلسنت باشند بدعتگذار، کافر و مرتد مینامند.
در کتابهای هیچیک از علمای اهلسنت و جماعت، اثری از نام سلفیه و یا مذهبی به این نام به چشم نمیخورد؛ بلکه این نامی است که از سوی وهابیان و بیدینان ساخته شده است؛ اگر یک مسلمان خود را پیرو مذهبی معرفی کند که امروز به مذهب سلفیه خوانده میشود، بدون شک چنین شخصی بدعتگذار است.
ابن منکدر تابعی، با یاران خود نشسته بود که ناگهان زبانش بند آمد. بلند شد و گونههایش را بر قبر پیامبر گذاشت؛ به همراهانش گفت: هرگاه مشکلی برایم پیش بیاید، از قبر پیامبر شفا میطلبم؛ همچنین گفتهاند که ابنعمر، دست راستش را بر قبر شریف پیامبر میگذاشت و بلال گونههایش را.
نام وهّابی و فرقه وهابیت که قدمت آن خیلی از دویست سال تجاوز نمیکند، شهره عام و خاص گردیده و کمتر کسی است که نامی از این گروه و یا خبری از جرایم و جنایات آنان، نشنیده باشد. طبیعی است استعمال نام وهّابیت چندان خوشایند این گروه نباشد و به همین جهت، آنان خود را «سلفی» میخوانند.
در موضوع حرمت و عدم جواز زیارت قبور و تبرک قبر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه معصومین (علیهمالسّلام) اولیا و اوصیای الهی، نه تنها از سوی هیچ یک از بزرگان مذاهب چهارگانه اهلسنت فتوایی وجود ندارد، بلکه کلماتی در تایید این امر شاهدیم.
از عمده ویژگیهایی که باعث شکلگیری عقاید کلامی مکتب وهابیت گردیده، اخذ به ظواهر آیات و روایات است. در حالیکه زیارت قبور در سنت نبوی رایج بوده و پیامبر به آن تشویق میکردند، وهابیت با استناد به روایاتی که بعضا دلالت ندارد، آن را مورد نهی میدانند.
از عمده ویژگیهایی که باعث شکلگیری عقاید کلامی مکتب وهابیت گردیده اخذ به ظواهر آیات و روایات است. از جمله اتهاماتی که از سوی وهّابیت در مبحث زیارت قبور به شیعه وارد میشود، تهمت شرک و قبرپرستی است. که در پاسخ باید گفت در قرآن کریم اصل زیارت مورد تایید قرار گرفته است.
عبادت، آن چنان که از سوی مفسرّان قرآن کریم و عربی دانان و علمای اسلام تعریف شده به معنای نهایت خضوع همچون سجده، رکوع، گذاردن پیشانی و یا گونه بر خاک به عنوان تواضع و دیگر رفتارهای از این قبیل است. بنابراین عبادت جدای از زیارت است.