فهم غیردقيق از معنای حديث
از عمده ویژگیهایی که باعث شکلگیری عقاید کلامی مکتب وهابیت گردیده، اخذ به ظواهر آیات و روایات، همچنین نفی هرگونه تفسیر و تأویل در باب فهم معانی آنها است. به عنوان مثال سردمدار وهابیت ابن تیمیه حرّانی، سفر برای زیارت قبور، تبرک جستن، بوسیدن و دست مالیدن به قبور حتی قبر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را حرام میداند و مسلمانانی که این امور را انجام میدهند، کافر و مشرک میپندارد همچنین وی طواف یا لمس کردن قبور صالحان جزء بزرگترین گناهان شمرده است.
مهمترين دلیل علمای وهابيت در جایز نبودن سفر به قصد زيارت قبور، روايت صحيح مسلم نيشابوری به نقل از رسول گرامی اسلام است كه آن حضرت میفرمايند: «لَا تَشُدُّوا الرِّحَالَ إلا إلى ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ مَسْجِدِي هذا وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْمَسْجِدِ الْأَقْصَى...[1] جز برای سه مسجد بار سفر بسته نمیشود: اين مسجد من و مسجد الحرام و مسجد الاقصی... .» البته اين روايت در برخی ديگر از منابع حديثی اهلسنت آمده است.
برداشت ابنتيميه از اين روايت اين است كه مستثنی منه، قبور را هم در بر میگيرد؛ يعنی پيامبر كه فرموده است بار سفر نبنديد جز برای اين سه مكان، يعنی برای زيارت قبور و در رأس آنها برای زیارت قبر رسول گرامی اسلام نیز نبايد بار سفر بسته شود؛
چنانكه در الرد علی الاخنائی پس از نقل اين روايت مینويسد: از صحابه و تابعين ايشان مطلبی مبنی بر اختلاف در اينكه اين روايت دالّ بر نهی است، نرسيده است. پس كلام رسول خدا صريح در نهی است و همچنين اختلافی نيست كه نهی از سفر به قصد بقاع مورد احترام را كه مسجد نيستند نیز شامل میشود.[2]
اشتباه ابنتيميه و ديگر وهابيون در تفسير اين حديث، فهم غیردقيق معنای حديث است؛ زيرا بعد از «إلّا» نام سه مسجد آمده است و نمیتوان مستثنی منه را جز مسجد در نظر گرفت. در واقع روايت ربطی به زيارت قبور ندارد و هرگز در مقام بيان منع سفر برای زيارت قبور نيست. بسياری از علمای اهلسنت همين خطاي وهابيون را بیان كردهاند؛ چنانكه ابن حجر عسقلانی از علمای بهنام اهلسنت در رجال و حديث و مهمترين شارح صحيح بخاری در اينباره مینويسد: «برخی از محققين گفتهاند در كلام رسول خدا كه فرموده: «بار سفر بسته نمیشود، جز به سه مسجد»، مستثنیمنه محذوف است و ما مستثنی منه را يا عام در نظر میگيريم كه معنای حديث اين میشود كه به هيچ مكانی و برای هيچ كاری جز برای اين سه مسجد بار سفر نبايد بست، و يا اينكه مستثنیمنه اخص از اين است؛ راهی برای انتخاب مورد اول نيست؛ زيرا منجر به بسته شدن باب سفر برای تجارت و صله رحم و طلب علم و غير آن میگردد. پس مورد دوم (معنای اخص) متعيّن است و اولی اين است كه ما چيزی را در تقدير بگيريم كه بيشترين مناسبت را داشته باشد و آن اين است كه بار سفر به هيچ مسجدی جز اين سه مسجد برای نماز خواندن در آن بسته نمیشود. بنابراين نظر كسیكه بار سفر بستن برای زيارت قبر پيامبر و ديگر صالحين را منع میكند، درست نیست.»
و سُبكی میگويد: «مقصود اين است كه در زمين بقعهای غير از اين سه منطقه نيست كه فضيلت ذاتی داشته باشد تا بار سفر به قصد آن انجام شود، بلكه سفر به قصد زيارت و يا جهاد و امثال آن باید از امور پسنديده و مباح باشد. اين مسئله برای برخی مشتبه شده است و گمان كردهاند كه بار سفر بستن برای زيارت در غير اين سه مورد از موارد ممنوع است و اين اشتباه است؛ زيرا استثنا بايد از جنس مستثنیمنه باشد. پس معنای حديث اين است كه بار سفر به مسجدی از مساجد و مكانی از مكانها برای خود آن مكان بسته نمیشود، جز در سه موردی كه ذكر شد و بار سفر بستن برای زيارت يا طلب علم به جهت آن مكان نيست، بلكه به جهت شخصی است كه در آن مكان هست و خدا داناتر است.»[3]
بنابراين به نظر میرسد اين برداشت ابنتيميه از روايت «لاتشدوا الرحال» برداشتی ناصحيح است؛ زيرا مطلبی مانند زيارت قبور را كه در مستثنی منه نيامده است، بدون هيچ دليلی وارد در مستثنیمنه كرده است. نكته آخر در اينباره اينكه چرا قبل از ابنتيميه كسی اين برداشت را از اين روايت نداشته است و چرا صحابه و علمای طراز اول در قرون اوليه اين را نفهميدهاند؟
پینوشت:
[1]. صحيح مسلم، ج2، ص 975. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. الرد علی الاخنائی، ابن تیمیه، ص14. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. فتح الباری، ابن حجر، ج3، ص 66. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید